پاسخ اجمالی:
سیّد باب می گوید: «جزای ناراحت کردن دیگری 19 مثقال طلاست و اگر کسی را زندانی کند، زنش بر او حرام می شود». واحیرتا که دیه محزون کردن یک نفر به اندازه دیه زنا کردن با او باشد. لذا بهاء در کتاب «اقدس» این حکم را عفو می کند. اصولا او کتاب اقدس را از روی اجبار و به خاطر اصلاح کتاب «بیان» نوشت. بیانی که آتش زدن کتب اقوام دیگر جهان را واجب و همسر کسی را به دلیل محزون کردن دیگری حرام می داند. سؤال کردن از مطالب علمی و مسائل برهانی را تحریم کرده و اشیاء با ارزش پیروان خود را مطالبه می کند.
پاسخ تفصیلی:
"سیّد باب" در "بیان" می گوید: «فی انّ من یحزن نفسا عامدا فله ان یاتی تسعة عشر مثقالا من الذهب ان استطاع و الّا من الفضّة و الّا فلیستغفر الله تسعة عشر مرّة»؛ (اگر کسی دیگری را از روی عمد محزون و ناراحت کند، باید نوزده مثقال طلا بدهد، و اگر متمکن باشد، لازم است نوزده مثقال نقره و اگر متمکن نباشد، لازم است نوزده مرتبه استغفار نماید).
سپس می گوید: «و من یحبس نفساً یحرم علیه ما یحلّ علیه من قبل الی حین ما یحبس و یهبط کلّ عمله و ما کان من المؤمنین و ان یرجع الی ما یحرم علیه فی کلّ شهر تسعة عشر مثقالا من الذهب»؛ (کسی که دیگری را محبوس و زندانی کند حرام می شود بر او حلال او [زن او] که تا آن موقع حلال بوده است و تمام اعمال خیر او ریخته و محو می شود، و اگر رجوع کند بر آن زنی که حرام شده است باید در هر ماهی نوزده مثقال طلا بدهد).
و سپس می گوید: خداوند عالم از سعه فضل و جود بر بندگان که هیچ نفسی، نفسی را محزون نسازد، از برای همان شجره حقیقت که لعل بر آن حزنی وارد نیاید، یوم بطون که کسی نمی شناسد آنرا (من یظهره الله مراد است) و اگر کسی تجاوز کند از حدود الهیّه، بر او حدّ ذکر شده و اگر از آن تجاوز نماید حکم ایمان بر او جاری نمی گردد... و اگر نفسی، نفسی را قدر ذکر شیء حائل شود بر آن حدود الله وارد می آید؛ زیرا که هیچ عملی مثل آن نبوده نزد خداوند و نیست در شدّت بعد و بر عامل آن حکم ایمان جاری نشده و نمی شود، و اگر کسی نزدیک گردد محال اقتران او بر آن دون حلال می گردد و مادامی که حائل است از آن نفس حکم حلّیت بر محلّ اقتران بر او جاری نمی گردد ... . (1)
و "بهاء" در "اقدس" می گوید: «من یحزن احدا فله ان ینفق تسعة عشر مثقالا من الذهب هذا ما حکم به مولی العالمین انّه قد عفا ذلک عنکم فی هذا الظهور و یوصیکم بالبرّ و التقوی امراً من عنده فی هذا اللوح المنیر»؛ (در کتاب "بیان" نازل شده بود که اگر کسی را محزون کردید می باید نوزده مثقال طلا انفاق کنید و این حکم مولای عالمین بود؛ ولی در این لوح منیر از این حکم عفو کرده و در این ظهور وصیّت می شود به نیکوکاری و تقوی، و این امری است از جانب خداوند). (2)
واقعاً جای حیرت است که: دیه محزون کردن یک نفر به اندازه دیه زنا کردن با او باشد، و شگفت انگیز تر از آن تعلیل "بیان" بود که این حکم به خاطر این است که کسی نشناخته و نفهمیده دیگری را محزون ننماید، و مراقب باشد که یک مرتبه شجره حقیقت (من یظهره الله) محزون نشود.
جناب "بهاء" کتاب "اقدس" را از روی اجبار و به خاطر اصلاح کتاب "بیان" نوشته است؛ زیرا سران بابیّه پس از اینکه به خود آمدند، متوّجه نواقص و عیوب و خرافات گفته های "باب" شدند؛ به همین جهت برای اصلاح و رونق دادن به دین جدید بسیاری از احکام آن را تعدیل کردند.
"بیانی" که آتش زدن کتب اقوام دیگر جهان را واجب بداند، "بیانی" که در موقع محزون کردن دیگری همسر شخص را بر او حرام کند، "بیانی" که سؤال کردن از مطالب علمی و مسائل برهانی را تحریم بکند، "بیانی" که بگوید اشیاء با ارزش خود را به من بدهید، و همچنین مطالب و الفاظ عجیب و غریب دیگر، البته که این کتاب باید عوض بشود و احکام دیگری جایگزین آن شود.
و مطلب دیگر اینکه جمعیتی که (بدون فکر و اندیشه) از چنین کتاب و چنین آئین و چنین احکام بر خلاف عقل و خرد، پیروی کرده و آن را با جان و دل می پسندند، آیا از این جمعیت نباید استفاده کرد؟
خوب است برادران بهائی در فکر باشند و خود را از تقلید و محدودیّت فکری و نظری و علمی خارج کرده و با کمال آزادی و بی طرفی در صدد تحصیل سعادت و خوشبختی خویش برآیند. (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.