پاسخ اجمالی:
مهم ترین شرایطى که براى امام ذکر شده عبارتند از: 1- امام باید همانند پیامبر داراى مقام عصمت یعنى مصونیّت از «گناه» و «اشتباه» باشد؛ 2- امام باید از تمام اصول و فروع دین، از ظاهر و باطن قرآن، از سنّت پیامبر و هر چه مربوط به اسلام است به طور کامل آگاه باشد؛ 3- امام باید شجاع ترین افراد جامعه اسلامى باشد؛ 4- امام باید دلبسته به مواهب دنیا نباشد؛ 5- امام باید خُلق و خوى جذّابى داشته باشد.
پاسخ تفصیلی:
قبل از هر چیز در این بحث توجّه به یک نکته ضرورى است و آن این که:
از قرآن مجید به خوبى استفاده مى شود که «مقام امامت» برترین مقامى است که یک انسان ممکن است به آن برسد، حتّى برتر از مقام «نبوت» و «رسالت» است، زیرا در داستان ابراهیم پیامبر بت شکن(علیه السلام) چنین مى خوانیم:
«و اذابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما قال و من ذریتى قال لا ینال عهدى الظالمین»(1)
؛(خداوند ابراهیم را با امور مهمّى آزمایش کرد، و او از عهده همه آزمون هاى الهى برآمد، خداوند به او فرمود تو را به مقام امامت و پیشوایى مردم منصوب کردم، ابراهیم گفت از فرزندانم نیز (علاقه دارم حائز این مقام شوند) فرمود (چنین خواهد شد ولى بدان) عهد امامت هرگز به ستمکاران نمى رسد. (و آنها که آلوده شرک یا گناهى باشند ممکن نیست به این مقام والا برسند).
به این ترتیب ابراهیم بعد از پیمودن مرحله نبوت و رسالت و پیروزى در آزمون هاى مختلف به این مقام ارجمند، مقام پیشوایى ظاهرى و باطنى مادى و معنوى مردم ارتقاء یافت.
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى مقام امامت و رهبرى خلق بود، گروهى از پیامبران دیگر نیز داراى چنین مقامى بودند، این از یک سو.
از سوى دیگر مى دانیم شرایط و صفات لازم براى بر عهده گرفتن هر مقام تناسب با وظایف و مسئولیّت هایى دارد که شخص باید در آن مقام انجام دهد، یعنى هر قدر مقام والاتر و مسئولیّت ها سنگین تر باشد، به همان نسبت شرایط و صفات لازم سنگین تر خواهد بود.
مثلا در اسلام کسى که عهده دار مقام قضاوت و حتّى شهادت دادن و امام جماعت بودن مى شود باید عادل باشد، جایى که براى اداى یک شهادت یا بر عهده گرفتن حمد و سوره در نماز جماعت، عدالت لازم باشد، پیداست که براى رسیدن به مقام امامت، با آن اهمیت فوق العاده اى که دارد، چه شرایطى معتبر است.
روى هم رفته شرایط زیر در امام(علیه السلام) حتمى است:
1ـ امام(علیه السلام) باید همانند پیامبر داراى مقام عصمت یعنى مصونیّت از «گناه» و «اشتباه» باشد وگرنه نمى تواند رهبر و الگو و نمونه و اسوه مردم باشد و مورد اعتماد جامعه قرار گیرد.
امام(علیه السلام) باید تمام قلب و جان مردم را تسخیر کند و فرمانش بى چون و چرا قابل قبول باشد، کسى که آلوده گناه است، هرگز ممکن نیست چنین مقبولیتى پیدا کند و از هر نظر مورد اعتماد و اطمینان باشد.
کسى که در کارهاى روزانه خود گرفتار اشتباه و خطا مى شود چگونه میتوان در کارهاى جامعه بر نظرات او تکیه کرد و بى چون و چرا اجرا نمود؟
بدون شک پیامبر باید معصوم باشد، این شرط در امام(علیه السلام) به دلیلى که در بالا آوردیم نیز لازم است.
2ـ امام(علیه السلام) همانند پیامبر پناهگاه علمى مردم است. او باید از تمام اصول و فروع دین، از ظاهر و باطن قرآن، از سنّت پیامبر و هر چه مربوط به اسلام است به طور کامل آگاه باشد، چرا که او هم حافظ و پاسدار شریعت و هم رهبر و راهنماى مردم است.
کسانى که به هنگام پیش آمدن مسائل پیچیده مشوّش مى شوند و یا دست به دامن دیگران دراز مى کنند، و علم و دانش آنها جوابگوى نیازهاى جامعه اسلامى نیست هرگز نمى توانند مقام امامت و رهبرى خلق را بر عهده بگیرند.
خلاصه، امام(علیه السلام) باید آگاه ترین و داناترین مردم نسبت به آیین خدا باشد و خلأ حاصل از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را از این نظر به سرعت پر کند و اسلام راستین و خالى از هر گونه انحراف را تداوم بخشد.
3ـ امام(علیه السلام) باید شجاع ترین افراد جامعه اسلامى باشد، چرا که بدون شجاعت رهبرى امکان پذیر نیست، شجاعت در برابر حوادث سخت و ناگوار، شجاعت در برابر زورمندان و گردنکشان و ظالمان و شجاعت در برابر دشمنان داخلى و خارجى کشور اسلام.
4ـ مى دانیم آنها که اسیر زرق و برق دنیا هستند زود فریب مى خورند و امکان انحرافشان از مسیر حق و عدالت بسیار زیاد است، گاه به وسیله تطمیع و گاه از طریق تهدید این اسیران دنیا را از مسیر اصلى منحرف مى سازند.
امام(علیه السلام) باید نسبت به امکانات و مواهب این جهان «امیر» باشد و نه «اسیر».
او باید آزاده و وارسته از هر قید و بند جهان ماده، از قید هواى نفس، از قید مقام و از قید مال و ثروت و جاه باشد، تا نتوان او را فریب داد، و در او نفوذ کرد و او را به تسلیم و سازش کشانید.
5ـ قرآن درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید:
«فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک»(2)؛ (به خاطر رحمت الهى نرم خو و ملایم براى آنها شدى، اگر خشن و سنگدل بودى مردم از اطراف تو پراکنده مى شدند). نه تنها پیامبر(صلى الله علیه وآله) که امام(علیه السلام) و هر رهبر اجتماعى نیازمند به خُلق و خوى جذّابى است که مردم را همچون مغناطیس به سوى خود جذب کند.
بدون شک هر گونه خشونت و بدخلقى که مایه پراکندگى و انزجار مردم است براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) عیب بزرگى است و آنها از چنین عیبى منزهند، وگرنه بسیارى از فلسفه هاى وجودى عقیم خواهد ماند.
اینها مهم ترین شرایطى است که علماى بزرگ براى امام(علیه السلام) ذکر کرده اند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.