پاسخ اجمالی:
ترسیمى که قرآن از جهان هستى و نظامات آن مى کند ترسیمى بسیار دقیق و حساب شده است. قرآن توحید را به کامل ترین نوعش ارائه مى دهد و اسرار آفرینش زمین و آسمان و خلقت شب و روز و خورشید و ماه و نباتات و گیاهان و وجود انسان را، هر یک به عنوان آیت و نشانه اى از آن خداى واحد و یکتا در آیات مختلف و با بیانات کاملا متنوع برمى شمرد.
پاسخ تفصیلی:
قبل از هر چیز باید محیطى را که قرآن از آن برخاست از نظر فکرى و فرهنگى مورد توجّه قرار داد.
سرزمین حجاز به اعتراف همه مورخان از عقب افتاده ترین مناطق جهان در آن روز بود، به گونه اى که گاهى مردم عصر جاهلیت را اقوام وحشى یا نیمه وحشى مى خوانند.
از نظر عقیدتى سخت به بت پرستى عشق مى ورزیدند، و بت هاى سنگى و چوبى به اشکال مختلف بر تمام فرهنگ آنها سایه شوم و گسترده اى افکنده بود، حتّى مى گویند بت هایى را از خرما مى ساختند و در برابر آن زانو مى زدند و سجده مى کردند ولى در قحط سالى آن را مى خوردند!
با آن که از دختران، سخت نفرت داشتند تا آنجا که آنها را زنده به گور مى کردند، فرشتگان را دختران خدا مى خواندند! و خدا را تا سر حد یک انسان تنزل مى دادند.
از توحید و یگانه پرستى سخت تعجّب مى کردند و هنگامى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) آنها را دعوت به یکتاپرستى کرد با نهایت تعجب گفتند: «اجعل الالهة الها واحداً ان هذالشىء عجاب»(1); (آیا این همه خدایان را مى خواهد تبدیل به خداى واحدى کند، این راستى چیزى عجیب و باورنکردنى است).
هر کس بر خلاف خرافات و افسانه هاى دروغین و پندارهاى آنها سخن مى گفت دیوانه اش مى گفتند.
نظام قبیلگى بر جامعه آنها سخت حکومت مى کرد و اختلاف در میان قبایل به قدرى بود که آتش جنگ در میانشان هرگز خاموش نمى شد و بارها و بارها صفحه زمین را از خون یکدیگر رنگین مى ساختند و حمام خون ایجاد مى کردند. به غارتگرى افتخار داشتند و کار عادّى روزانه آنها بود.
کسانى که تنها سواد خواندن و نوشتن را داشتند در تمام شهر مکه، که مهم ترین مرکز آنها بود انگشت شمار بودند و دانشمند و عالمى، جز به ندرت، در میان آنها پیدا نمى شد.
آرى از میان چنین محیطى، فردى درس نخوانده و مکتب و استاد ندیده، برخاست و کتابى آورد آنچنان پرمحتوا که بعد از چهارده قرن هنوز دانشمندان به تفسیر آن مشغولند و هر زمان حقایق تازه اى از آن کشف مى کنند.
ترسیمى که قرآن از جهان هستى و نظامات آن مى کند ترسیمى است بسیار دقیق و حساب شده، توحید را به کامل ترین نوعش ارائه مى دهد و اسرار آفرینش زمین و آسمان و خلقت شب و روز و خورشید و ماه و نباتات و گیاهان و وجود انسان را، هر یک به عنوان آیت و نشانه اى از آن خداى واحد و یکتا در آیات مختلف و با بیانات کاملا متنوع برمى شمرد.
گاه به اعماق جان انسان فرو مى رود و سخن از توحید فطرى مى گوید: «فاذا رکبوا فى الفلک دعوالله مخلصین له الدین فلما نجاهم الى البر اذاهم یشرکون»(2) ؛ (هنگامى که سوار بر کشتى مى شوند و در میان امواج خروشان و طوفان هاى کوبنده گرفتار مى آیند خدا را با توحید و اخلاص تمام مى خوانند، امّا هنگامى که آنها را نجات بخشیدیم و به خشکى رسیدند بار دیگر شرک و بت پرستى آغاز مى کنند).
و گاه از طریق عقل و خرد به توحید استدلالى مى پردازد و بر سیر آفاقى و انفسى تکیه مى کند: اسرار آفرینش زمین و آسمان، حیوانات و کوه ها و دریاها، ریزش باران، وزش نسیم، و ریزه کارى هاى جسم و روح انسان را بازگو مى کند.
و هنگام بیان صفات خدا عمیق ترین و جالب ترین راه را برمى گزیند. یک جا مى گوید: «لیس کمثله شىء»(3)؛ (هیچ چیز همانند او نیست).
در جاى دیگر مى گوید: «او خداوندى است که به جز او معبودى وجود ندارد.
بر اسرار درون و برون، پنهان و آشکار آگاه است.
بخشنده و بخشایشگر است.
سلطان و حکمروا است.
از هر عیب و نقصى منزه است.
ایمنى بخش و نگاهبان و مراقب و پیروز و قاهر و بلند مرتبه و با عظمت است.
از این شریک ها که براى او ساخته اند منزه مى باشد.
او خداوندى است ایجاد کننده، آفریننده، طراح صورت ها و صاحب نام و صفات نیک، تمامى موجودات زمین و آسمان تسبیح او مى گویند، او شکست ناپذیر و حکیم است».(4)
در بیان و توصیف علم خداوند و ترسیم نامحدود بودنش زیباترین تعبیر را به کار برده مى گوید:
«اگر تمامى درختان روى زمین قلم شوند و دریا با هفت دریاى دیگر، مرکب گردد، با این حال کلمات خدا پایان نمى گیرد».(5)
قرآن پیرامون احاطه خدا به همه چیز و حضورش در همه جا تعبیرات بلندى دارد که مخصوص خود قرآن است «و لله المشرق و المغرب فأینما تولوا فثم وجه الله»(6) ؛ (مشرق و مغرب از آن خداست به هر سو رو کنید رو به سوى خداست)
«و هو معکم این ما کنتم و الله بما تعملون بصیر»(7)؛ (او همه جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید مى بیند).
هنگامى که سخن از معاد و رستاخیز به میان مى آورد در برابر تعجب و انکار مشرکان مى گوید: «آنها گفتند خدا چگونه استخوان هاى پوسیده را زنده مى کند»؟!
«بگو همان کسى که روز اول آنها را آفرید به حیات نوین باز مى گرداند و او بر همه چیز آگاه است».
«همان خدایى که از چوب درخت سبز آتش بیرون مى فرستد و شما با آن آتش مى افروزید» (همان خدایى که شعله آتش را در کنار آب قرار داده قادر است حیات را بعد از مرگ تجدید کند)!
«آیا کسى که آسمان ها و زمین را (با آن همه عظمت) آفریده است قادر نیست همانند آن را بیافریند، آرى قادر است، او آفریننده داناست»!
«قدرتش تا آن پایه است که هر چیزى را اراده کند، فرمان مى دهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود مى شود» (در برابر چنین قدرتى بازگشت انسان ها به زندگى سهل و ساده است.(8)
آن روز که سخن از عکسبردارى و ضبط اصوات و کلمات در میان نبود قرآن درباره اعمال آدمى چنین مى گفت: «یومئذ تحدث أخبارها بأن ربک أوحى لها»(9)؛ «در روز رستاخیز زمین خبرهایش را باز مى گوید، چرا
که خدا وحى و الهام به آن کرده».
و گاه از شهادت دست و پا و پوست بدن سخن مى گوید: «الیوم نختم على افواههم و تکلمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم»(10)؛ (امروز بر دهان آنها مهر مى نهیم و دست و پاهایشان با ما سخن مى گویند).
«و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالوا أنطقنا الله الذى انطق کل شىء»؛ (به پوست هایشان مى گویند چرا به زیان ما گواهى دادید؟ پاسخ مى دهند خدایى که همه موجودات را به سخن درآورده ما را نیز به سخت درآورد (تا حقایق را بازگو کنیم)(11).
ارزش معارف قرآن و عظمت محتواى آن و همچنین پاک بودن این معارف از خرافات هنگامى روشن مى شود که آن را در کنار «تورات و انجیل تحریف یافته کنونى» بگذاریم و دو بحث از این دو را با هم مقایسه کنیم، مثلا ببینیم تورات درباره آفرینش آدم چه مى گوید؟ و قرآن چه مى گوید؟
تورات درباره داستان انبیا چه مى گوید و قرآن چه مى گوید؟
تورات و انجیل خدا را چگونه توصیف مى کنند و قرآن چگونه توصیف مى کند؟
در این صورت به روشنى فرق میان این دو آشکار خواهد شد.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.