پاسخ اجمالی:
نخستین شرط شناسایى صفات خداوند نفى تمام صفات مخلوقات از آن ذات مقدّس و تشبیه نکردن او به هیچ یک از موجودات عالم است. صفات خدا به دو دسته «صفات ثبوتیه» (آنچه خداوند آنها را داراست) و «صفات سلبیه» (آنچه خداوند از آنها منزّه است) تقسیم می شود. در واقع هر کمالى تصوّر شود خداوند دارد و هر نقصى تصوّر شود خداوند از آن بریست؛ پس صفات ثبوتى و سلبى خداوند نامحدود است. امّا پی بردن به حقیقت ذات خداوند به این مى ماند که بخواهیم اقیانوس بیکرانى را در ظرف کوچکى جاى دهیم.
پاسخ تفصیلی:
زیرا خداوند هیچ چیزش با ما و آنچه دیده ایم و شنیده ایم شباهت ندارد; بنابراین نخستین شرط شناسایى صفات خداوند نفى تمام صفات مخلوقات از آن ذات مقدّس؛ یعنى تشبیه نکردن او به هیچ یک از موجودات محدود عالم طبیعت است و این جا است که کار به جاى باریکى مى کشد، زیرا ما در دل این طبیعت، بزرگ شده ایم؛ تماس ما با طبیعت بوده، با آن انس گرفته ایم لذا ما میل داریم همه چیز را با مقیاس آنها بسنجیم.
به عبارت دیگر ما هر چه دیده ایم، جسم و خواص جسم بوده، یعنى موجوداتى که داراى زمان و مکان معیّنى بوده اند; ابعاد و اشکال مخصوصى داشته اند، با این حال تصوّر خدایى که نه جسم دارد، نه زمان و نه مکان و در عین حال به تمام زمان ها و مکان ها احاطه دارد و از هر نظر نامحدود است؛ کارى است دشوار؛ یعنى احتیاج دارد که با دقّت در این راه گام برداریم.
امّا یادآورى این نکته بسیار لازم است که ما به حقیقت ذات خدا هرگز پى نخواهیم برد و انتظار آن را هم نباید داشته باشیم، زیرا چنین انتظارى به این مى ماند که انتظار داشته باشیم اقیانوس بیکرانى را در ظرف کوچکى جاى دهیم، یا فرزندى که در درون شکم مادر است، از تمام جهان بیرون باخبر گردد، آیا چنین چیزى ممکن است؟
و اینجا است که یک لغزش کوچک ممکن است انسان را فرسنگ ها از جاده اصلى خداشناسى به دور اندازد و در سنگلاخ بت پرستى و مخلوق پرستى سرگردان سازد. (دقّت کنید) خلاصه این که باید متوجّه باشیم صفات خدا با صفات مخلوقات هرگز مقایسه نکنیم.
معمولا صفات خدا را به دو دسته تقسیم مى کنند: صفات ثبوتیه یعنى آنچه خداوند آنها را داراست و صفات سلبیه یعنى آنچه خداوند از آنها منزّه است. و اکنون این سؤال پیش مى آید که ذات خداوند داراى چند صفت است؟
پاسخ آن این است که: صفات خدا از یک نظر بى پایان و نامحدود و از نظرى در یک صفت خلاصه مى شود، زیرا تمام صفات ثبوتى خدا را مى توان در جمله زیر خلاصه کرد:
ذات خدا ذاتى است نامتناهى از هر جهت و داراى تمام کمالات.
در مقابل صفات سلبى نیز در این جمله خلاصه مى گردد:
ذات خدا از هیچ نظر نقصان ندارد.
ولى از نظر دیگر چون کمالات و نقائص درجات دارند، یعنى بى نهایت کمال و بى نهایت نقص را مى توان تصوّر نمود، لذا مى توان گفت خداوند بى نهایت صفات ثبوتى و بى نهایت صفات سلبى دارد، زیرا هر کمالى تصوّر شود او دارد و هر نقصى تصوّر شود خداوند از آن پیراسته است؛ پس صفات ثبوتى و سلبى خداوند نامحدود است.
مشهورترین صفات ثبوتى خداوند همان است که در شعر معروف زیر جمع آورى شده است:
عالم و قادر و حىّ است و مرید و مدرک *** هم قدیم و ازلى پس متکلّم صادق
1- خداوند عالم است؛ یعنى همه چیز را مى داند.
2- قادر است یعنى بر همه چیز توانا است.
3- حىّ است یعنى زنده است، زیرا موجود زنده کسى است که هم علم دارد هم قدرت و چون خداوند هم عالم است و هم قادر؛ بنابراین زنده است.
4- مرید است یعنى صاحب اراده مى باشد و در کارهاى خود مجبور نیست و هر کارى انجام مى دهد، داراى هدف و حکمت است و کم ترین چیزى در آسمان و زمین بدون فلسفه و هدف نیست.
5- خداوند مدرک است یعنى همه چیز را درک مى کند، همه را مى بیند و همه صداها را مى شنود و از همه چیز آگاه و باخبر است.
6- خداوند قدیم و ازلى است یعنى همیشه بوده و وجود او آغازى ندارد، زیرا هستیش از درون ذاتش مى جوشد و به همین دلیل ابدى و جاودانى هم هست، زیرا کسى که هستیش از خود او است فنا و نیستى براى او معنا ندارد.
7- خداوند متکلم است یعنى مى تواند امواج صدا را در هوا ایجاد کند و با پیامبران خود سخن بگوید؛ نه این که خداوند زبان و لب و حنجره داشته باشد.
8- خداوند صادق است؛ یعنى هر چه مى گوید راست و عین واقعیّت است، زیرا دروغ گفتن یا از جهل و نادانى است و یا از ضعف و ناتوانى است، خداوندى که دانا و توانا است محال است دروغ بگوید.
و معروف ترین صفات سلبى او در شعر زیر جمع است:
نه مرکب بود و جسم، نه مرئى نه محل *** بى شریک است و معانى، تو غنى دان خالق
1- مرکب نیست یعنى اجزاى ترکیبى ندارد، زیرا در این صورت احتیاج به اجزاى خود پیدا مى کرد، در حالى که او احتیاج به هیچ چیز ندارد.
2- خداوند جسم نیست زیرا هر جسمى محدود و متغیّر و فناپذیر است.
3- خداوند مرئى نیست یعنى دیده نمى شود، زیرا اگر دیده مى شد جسم بود و محدود و فناپذیر بود.
4- خداوند محل ندارد زیرا جسم نیست تا نیازمند به محل باشد.
5- خداوند شریک ندارد، زیرا اگر شریک داشت؛ باید موجود محدودى باشد، چون دو موجود نامحدود از هر جهت ممکن نیست، بعلاوه وحدت قوانین این جهان نشانه یگانگى او است.
6- خداوند معانى ندارد یعنى صفات او عین ذات اوست.
7- خداوند محتاج و نیازمند نیست، بلکه غنى و بى نیاز است؛ زیرا یک وجود بى پایان از نظر علم و قدرت و همه چیز کمبودى ندارد.
قرآن مجید مى گوید: « لیس کمثله شىء»(1); (هیچ چیز مانند او نیست).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.