پاسخ اجمالی:
ایشان مي فرمايد: «نه نگاه هاى خيره بندگان از او پنهان است و نه تكرار الفاظ [بر زبان آنان]، نه نزديك شدن به تپه ها و بالا رفتن از آنها و نه برداشتن گام هاى بلند در شب هاى ظلمانى، شب هايى كه ماه درخشان بر آن مى تابد و به دنبال آن، خورشيدِ نورانى از طلوع تا غروب بر آن مى گذرد، آگاهى او به آنچه در آسمان هاى بالاست مثل آگاهى اش به چيزهايى است كه در زمين هاى پايين قرار دارد، علمش در تغييرات زمانها از روى آوردن شب و پشت كردنِ روز نافذ است، علم خدا به مردگانِ پيشين مثل علم او به زندگان موجود است و ...».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(ع) در خطبه 163 «نهج البلاغه» به شرح «علم خداوند» نسبت به همه چيز در هر زمان و هر مكان پرداخته و با عباراتى پر معنا و زيبا آن را بيان مى كند؛ مى فرمايد: (نه نگاه هاى خيره بندگان از او پنهان است و نه تكرار الفاظ [بر زبان آنان]، نه نزديك شدن به تپه ها و بالا رفتن از آنها و نه برداشتن گام هاى بلند در شب هاى ظلمانى)؛ «وَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ(1) لَحْظَةٍ، وَ لَا كُرُورُ لَفْظَةٍ، وَ لَا ازْدِلَافُ(2) رَبْوَةٍ(3)، وَ لَا انْبِسَاطُ خُطْوَةٍ فِي لَيْلٍ دَاجٍ(4) وَ لَا غَسَقٍ(5) سَاجٍ(6)».
امام(عليه السلام) براى اينكه مشخص كند پنهان ترين حركات و اشياء از ديد علم خداوند مخفى نمى ماند، مسافرى را فرض كرده كه در شبى تاريك از بيابانى مى گذرد، چشم هاى او به بيابان خيره شده و زمزمه هايى زير لب دارد، به تپه هايى نزديك مى شود و از آنها بالا مى رود و براى رسيدن به مقصد با عجله گام هاى بلند بر مى دارد و در آن ظلمت و تاريكى به پيش مى رود. خداوندى كه حركات چشم و لب ها و پاهاى چنين مسافرى بر او مخفى نيست به يقين، اعمال بندگانش در روزهاى روشن و در شهرها و آبادى ها بر او پنهان نمى ماند.
سپس در وصف اين شبِ تاريك چنين مى افزايد: (شب هايى كه [سرانجام] ماه درخشان بر آن مى تابد [و از ظلمت آن مى كاهد] و به دنبال آن، خورشيدِ نورانى از طلوع تا غروب بر آن مى گذرد [و تاريكى ها را بر مى چيند])؛ «يَتَفَيَّأُ(7) عَلَيْهِ الْقَمَرُ الْمُنِيرُ، وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذَاتُ النُّورِ فِي الْأُفُولِ وَ الْكُرُورِ(8)». اشاره به اينكه علم خداوند نسبت به موجودات و اعمال انسانها نه تنها در دل شب هاى تاريك وجود دارد؛ بلكه شامل شب هاى مهتابى و روزهاى روشن نيز مى شود و در يك كلمه، هيچ مكانى در اين جهان نيست؛ مگر اينكه در پيشگاه علمِ خداوند آشكار است؛ درست شبيه چيزى كه در ادامه خطبه مى آيد: «عِلْمُهُ بِمَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى»؛ (آگاهى او به آنچه در آسمان هاى بالاست همچون آگاهى اش به چيزهايى است كه در زمين هاى پايين قرار دارد).
و در تكميل اين سخن مى فرمايد: (علم او در تغييرات و دگرگونى هاى زمانها و روزگاران از روى آوردن شب و پشت كردنِ روز نافذ است)؛ «وَ تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ مِنْ إِقْبَالِ لَيْلٍ مُقْبِلٍ، وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ». اين جمله نيز مانند تعبير زيبايى است كه در ادامه خطبه آمده است: «عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ الْبَاقِينَ»؛ (علم خدا به مردگانِ پيشين همچون علم خدا به زندگان موجود است). تمام اين گفتار، اشاره به وسعتِ علم خدا در پهنه زمان و مكان و در تمامى جهان و در همه قرون و اعصار است.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا امام علي(عليه السلام) بر «آمدنِ شب» و «پشت كردنِ روز»، تكيه كرده؛ با اينكه شب و روز هر يك اقبال و ادبارى دارند؟
ممكن است اين تعبير، تأكيدى باشد بر اينكه علم خداوند در اعماق تاريكى ها و ظلمات نفوذ دارد نه فقط در روشنايى روز. بعضى از شارحان «نهج البلاغه» گفته اند: تكيه امام(عليه السلام) بر خصوصِ روى آوردن شب و پشت كردنِ روز شايد اشاره به اين باشد كه امورِ دنيا غالباً بر خلاف ميل انسان است.(9)
در ادامه اين سخن مى فرمايد: ([و دامنه علمش به قدرى گسترده است كه] پيش از پايان و سرآمد هر چيز و قبل از احصاء و شمارش آنها از همه آگاهى داشته، و چيزى بر او مخفى و پنهان نيست)؛ «قَبْلَ كُلِّ غَايَةٍ وَ مُدَّةٍ وَ كُلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ». در واقع جمله «وَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ ...» كه به گسترش علم خداوند در پهنه زمان و مكان و نسبت به همه چيز و همه كس اشاره دارد، اين معنا را نيز شامل مى شود كه خداوند از پايان عمر هر كس و هر موجود آگاه است؛ پيش از آنكه عمرش پايان گيرد و از شمارش و تعداد موجوداتِ انبوه آگاه است، پيش از آنكه آن را بشمارند و احصاء كنند.(10)،(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.