پاسخ اجمالی:
امرى که به ابراهیم(ع) درباره ذبح فرزندش شد، یک امر امتحانى بود. مى دانیم در اوامر امتحانى، اراده جدى به اصل عمل تعلق نگرفته، بلکه هدف آن است که روشن شود شخص مورد آزمایش، تا چه اندازه آمادگى اطاعت فرمان دارد و این در جائى است که شخص مورد آزمایش، از اسرار پشت پرده آگاه نیست. به این ترتیب، در اینجا نسخی واقع نشده است که در صحت آن قبل از عمل بحث و گفتگو شود.
پاسخ تفصیلی:
یکى از سؤالاتى که در مورد واقعه حضرت ابراهیم(علیه السلام) و مأموریت ذبح حضرت اسماعیل(علیه السلام) مطرح است، این است که: آیا ابراهیم(علیه السلام) راستى مأمور به ذبح فرزند بود، یا به مقدمات آن؟
اگر مأمور به ذبح بوده، چگونه پیش از انجام آن، این حکم الهى نسخ شد؟ در حالى که نسخ، قبل از عمل جایز نیست، و این معنى در علم «اصول فقه» اثبات شده است.
و اگر مأمور به مقدمات ذبح بوده است، این افتخار مهمى نخواهد بود.
و این که بعضى گفته اند: اهمیت مسأله از اینجا ناشى مى شود که: ابراهیم(علیه السلام) احتمال مى داد، بعد از انجام این مأموریت و فراهم کردن مقدمات، دستور به اصل ذبح داده شود، و امتحان بزرگ او همین جا بود، مطلب جالبى به نظر نمى رسد.
به عقیده ما این گفتگوها از اینجا ناشى مى شود که، میان اوامر امتحانى و غیر امتحانى فرق نگذاشته اند، امرى که به ابراهیم(علیه السلام) شد، یک امر امتحانى بود، مى دانیم: در اوامر امتحانى اراده جدى تعلق به اصل عمل نگرفته، بلکه هدف آن است: روشن شود شخص مورد آزمایش، تا چه اندازه آمادگى اطاعت فرمان دارد، و این در جائى است که شخص مورد آزمایش، از اسرار پشت پرده آگاه نیست.
و به این ترتیب، در اینجا نسخ واقع نشده است که در صحت آن قبل از عمل بحث و گفتگو شود.
و اگر مى بینیم، خداوند بعد از این ماجرا به ابراهیم(علیه السلام) مى گوید: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا»؛(1) (خوابى را که دیده بودى تحقق بخشیدى)، به خاطر آن است که آنچه در توان داشت در زمینه ذبح فرزند دلبند، انجام داد، و آمادگى روحى خود را در این زمینه از هر جهت به اثبات رسانید، و از عهده این آزمایش به خوبى برآمد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.