پاسخ اجمالی:
این دستور به خاطر آن بود که گروهى از مردم مخصوصاً از اغنیا، مرتباً مزاحم پیامبر(ص) مى شدند و با او نجوا مى کردند؛ کارى که مایه اندوه دیگران و یا کسب امتیاز بى دلیلى براى اینان بود، به علاوه موجب تضییع اوقات گرانبهاى پیامبر(ص) مى شد. حکم فوق نازل گشت و آزمونى بود براى آنها و نیز کمکى به مستمندان و وسیله مؤثرى براى کم شدن این مزاحمت ها.
پاسخ تفصیلی:
در آیات 12 ـ 13 سوره «مجادله» مى خوانیم: (اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که مى خواهید با رسول خدا نجوا، کنید پیش از آن صدقه اى در راه خدا بدهید) ؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَة».
این دستور به خاطر آن بود، که گروهى از مردم مخصوصاً از اغنیا، مرتباً مزاحم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى شدند و با او نجوا مى کردند، کارى که مایه اندوه دیگران، و یا کسب امتیاز بى دلیلى براى اینان بود، به علاوه موجب تضییع اوقات گرانبهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى شد، حکم فوق نازل گشت و آزمونى بود براى آنها و نیز کمکى به مستمندان، و وسیله مؤثرى براى کم شدن این مزاحمتها.
پس از آن مى افزاید: (این براى شما بهتر و پاکیزه تر است) ؛«ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَر».
اما «خیر» بودن این صدقه، هم براى متمکنان بود، زیرا موجب ثوابى مى شد، و هم براى نیازمندان، چرا که وسیله کمکى به آنها محسوب مى گشت.
و اما «اطهر» بودنش، از این نظر بود که قلوب اغنیا را از حب مال مى شست، و قلوب نیازمندان را از کینه و ناراحتى، زیرا هنگامى که نجوا از صورت مجانى در مى آمد، و نیاز به دادن صدقه اى داشت، طبعاً کمتر مى شد همان گونه که شد، و این یک نوع پاکیزه گى براى محیط فکرى و اجتماعى مسلمانان بود.
ولى، از آنجا که اگر وجوب صدقه قبل از نجوا، عمومیت مى داشت فقرا از طرح مسائل مهم یا نیازهاى خود در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به صورت نجوا محروم مى شدند، در ذیل آیه حکم صدقه را از این گروه برداشته مى فرماید: (اگر توانائى نداشته باشید، خداوند غفور و رحیم است) ؛ «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیم».
و به این ترتیب، آنها که تمکن مالى داشتند دادن صدقه قبل از نجوا براى آنان واجب بود، و آنها که نداشتند، بدون آن مى توانستند با پیامبر(صلى الله علیه وآله) نجوا کنند.
جالب این که دستور فوق تأثیر عجیبى گذاشت و آزمون جالبى شد و همگى جز یک نفر، از دادن صدقه و نجوا خوددارى کردند، و او امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود، شد، و آنچه باید مسلمانان از این دستور بفهمند و درس گیرند، گرفتند، لذا آیه بعد نازل گردید، و این حکم را نسخ کرد فرمود: (آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقه قبل از نجوا خوددارى کردید) ؛ «أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقات».
معلوم مى شود، حبّ مال در دل شما، از علاقه به نجواى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیشتر است، و نیز معلوم مى شود، در این نجواها غالباً مسائل حیاتى مطرح نمى شد، و گرنه، چه مانعى داشت که این گروه، قبل از نجوا صدقه اى مى دادند و نجوا مى کردند، به خصوص این که مقدار خاصى، براى صدقه نیز تعیین نشده بود و مى توانستند با مبلغ کمى این مشکل را حل کنند.
سپس مى افزاید: (اکنون که این کار را نکردید، و خود به تقصیر خویشتن پى بردید، و خداوند شما را بخشید، و توبه شما را پذیرفت، نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید، و خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و بدانید خداوند از آنچه انجام مى دهید با خبر است) ؛ «فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُون».
تعبیر به «توبه» نشان مى دهد که، آنها در نجواهاى قبلى، مرتکب گناهى شده بودند، خواه به خاطر تظاهر و ریا، و یا آزار پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا ایذاء مؤمنان فقیر.
گرچه، در این آیه، سخنى صریحاً درباره جواز نجوا بعد از این ماجرا نیامده، ولى تعبیر آیه نشان مى دهد که حکم سابق برداشته شد.
اما دعوت به اقامه نماز و اداء زکات و اطاعت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، به خاطر اهمیت آن است و نیز اشاره اى است به این که اگر بعد از این نجوا مى کنید، باید در مسیر اهداف بزرگ اسلامى، و در طریق اطاعت از خدا و رسول(صلى الله علیه وآله) باشد.
اما دلیل این تشریع و فسخ چه بود را به خوبى مى توان از قرائن موجود در آیه فوق و شأن نزول آن به دست آورد، هدف آزمایشى بود، براى افراد پر ادعائى که از این طریق اظهار علاقه خاصى به پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى کردند، معلوم شد این اظهار علاقه ها تنها در صورتى است که نجوا مجانى باشد، اما هنگامى که نیاز به بذل مقدارى مال داشت، خاموش شدند.
از این گذشته، این حکم براى همیشه در مسلمانان اثر گذارد، و نشان داد تا ضرورتى نباشد، نباید وقت گرانبهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و دیگر رهبران بزرگ اسلامى را با نجوا گرفت، و وسیله ناخشنودى مردم را فراهم ساخت، و در حقیقت کنترلى بود، براى نجواها در آینده.
بنابراین، حکم مزبور از آغاز جنبه موقتى داشته، و پس از آنکه هدف آن تأمین گردید، نسخ شد، زیرا ادامه آن نیز مشکلى ایجاد مى کرد، چرا که گاه مسائل ضرورى پیش مى آمد که لازم بود به طور خصوصى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) در میان گذارده شود، چنانچه حکم صدقه باقى میماند اى بسا، این ضرورتها از دست مى رفت، و افراد یا جامعه اسلامى، زیان مى دیدند.
به طور کلى، در موارد نسخ، حکم همیشه از اول جنبه محدود و موقت داشته ، هر چند مردم از این معنى احیاناً آگاه نبوده و آن را همیشگى تصور مى کردند.
اما در این که حکم بالا، یعنى وجوب صدقه قبل از نجوا با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، چقدر به طول انجامید و نسخ شد؟ نقلهاى مختلفى است: بعضى آن را یک ساعت، و بعضى یکشب، و بعضى ده روز ذکر کرده اند، و ظاهر همان قول سوم است چرا که یکساعت و یکشب براى یک چنین امتحانى، هرگز کافى نبود، زیرا که مى توانستند متعذّر شوند که در این مدت کوتاه، موجبى براى نجوا پیش نیامد، ولى مدت ده روز مى تواند حقایق را روشن سازد، و زمینه اى براى ملامت و سرزنش متخلفان فراهم کند.
و اما در مورد مقدار صدقه، نه در آیه مقدارى براى آن ذکر شده، و نه در روایات اسلامى، هر چند از عمل على(علیه السلام)بر مى آید که حتى یک درهم نیز کافى بوده است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.