پاسخ اجمالی:
این کار چند فائده دارد: 1. علاقه مردم را در انجام واجبات افزون مى كند و تحمّل ناراحتى ها را در انجام وظايف سنگين آسان مى سازد. 2. به همه مردم هشدار مى دهد كه بايد در چه مسيرى حركت كنند تا فلسفه حكم پياده شود. 3. مى توان با توجّه به فلسفه احكام، اعمال خود را ارزيابى كرد، كه تا چه اندازه مقبول درگاه خداوند است و چه اندازه از آن دور است.
پاسخ تفصیلی:
بسيار مى شود كه طبيبانِ آگاه، بيماران خود را از آثار مهمّ داروهاى شفابخش و غذاهاى تقويتى كه درمان بيمارى ها را تسريع مى كند باخبر مى سازند تا با شوق و علاقه بيشتر، داروهاى تلخ را تحمّل كنند و دستورات طبيب را دقيقاً بكار بگيرند. طبيبان روحانى نيز دقيقاً همين مسير را مى پيمايند و فلسفه تشريع احكام و آثار حيات بخش برنامه هاى دينى را براى مردم شرح مى دهند تا آتش اشتياق را در دل آنها شعله ور سازند و با عزمى راسخ به دنبال انجام برنامه ها بفرستند. بيان فلسفه احكام، علاوه بر اينكه شوق و علاقه مردم را براى انجام وظائف دينى افزون مى كند و تحمّل ناراحتى را براى انجام پاره اى از وظايفِ سخت و سنگين آسان مى سازد، چند فايده ديگر نيز دارد:
1. به همه مردم هشدار مى دهد كه بايد در چه مسيرى حركت كنند تا فلسفه حكم پياده شود؛ مثلا هنگامى كه مى گويد: «فَرَضَ اللهُ... الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ»(1)؛ (خداوند حجّ را سبب قدرت و قوّت اسلام قرار داده است). مفهومش اين است كه مراسم حج را آنچنان با شكوه برگزار كنند كه به اين هدف والا برسند، نه اينكه تنها به آداب صورى حجّ و تشريفات ظاهرى آن قناعت كنند.
2. ديگر اينكه: مردم بدانند آثار و بركات اين اعمال به خودشان باز مى گردد. در واقع ما با انجام اين اعمال، خدمتى به خويش مى كنيم؛ منّتى بر خدا نداريم و بايد بسيار ممنون باشيم. همانگونه كه «قرآن مجيد» در مورد اصل ايمان و اسلام مى گويد: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»(2)؛ (گروهى بر تو منّت مى گذارند كه مسلمان شده اند! بگو خداوند بر شما منّت مى گذارد كه شما را به سوى اسلام هدايت كرده است، اگر در ادّعاى اسلام راست مى گويند).
3. سرانجام اينكه: مى توانيم با توجّه به فلسفه احكام، اعمال خود را ارزيابى كنيم، كه تا چه اندازه مقبول درگاه خداوند است و چه اندازه از آن دور مى باشد. مثلا وقتى مى فرمايد: «فلسفه روزه، تقوی و فلسفه نماز، نهى از فحشا و منكر است» بايد ملاحظه كنيم كه آيا بعد از انجام روزه و نماز، روح تقوی و پرهيز از گناه در ما حاصل شده است يا نه؟ و به اين ترتيب، ارزش عبادات و اعمال خود را به دست آوريم.
آرى! ما خدا را حكيم مى دانيم و حكمت او ايجاب مى كند كه هيچ دستورى را بدون هدف و نتيجه بيان نفرمايد و چه بى خبرند آن جاهلانِ ناآگاه كه مى گويند افعال خداوند معلّل به اغراض نيست؛ يعنى هيچ هدفى در كارها و برنامه ها و تشريعات او وجود ندارد! آنها با اين سخنِ زشت و ناپسند خود، حكيم بودن خداوند را زير سؤال مى برند و چنين مى پندارند كه به حقيقتِ توحيد نزديك شده اند؛ در حالى كه مصداق اين آيه شريفه اند كه: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * أَلَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنونَ صُنْعاً»(3)؛ (بگو: آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين [مردم] در كارها چه كسانى هستند؟ * آنها كه تلاش هايشان در زندگى دنيا گم [و نابود] شده، با اين حال مى پندارند كار نيك انجام مى دهند).
آرى! افعال خدا مُعلّل به اغراض نيست؛ يعنى هدف هايى كه به خود او بازگشت كند؛ زيرا، او بى نياز از همه چيز و همه كس مى باشد؛ ولى افسوس كه اين ناآگاهان اين سخن را نمى گويند؛ بلكه مى گويند ضرورتى ندارد كه نتيجه افعال و دستورات خداوند به بندگان برگردد و اين نهايت بى خبرى است!!!(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.