پاسخ اجمالی:
در تطبیق مسائل علوم با قرآن سه نظریه وجود دارد: برخی راه افراط را پیموده و به بهانه خدمت به قرآن، آیات آن را با کم ترین تناسب، بر فرضیات علمی تطبیق دادند. این کار نه تنها خدمت به قرآن نیست بلکه مایه بی اعتباری آن است. دسته دوم راه تفریط را پیموده و معتقدند حتی در مسلماتی که با برخی از آیات هماهنگ باشند نیز نباید تطبیقی صورت گیرد. اما راه صحیح حد وسط است که می گوید: در مسلمات علمی که با دلالت صریح آیات قرآن هماهنگ است این توافق نشانه عظمت قرآن است.
پاسخ تفصیلی:
در اينجا سه نظر مختلف وجود دارد: بعضى چنان راه افراط را در اين قسمت در پيش گرفته اند كه آيات قرآنى را با كمترين تناسب بر فرضيات علمى (نه حقايق مسلم و قطعى علوم) تطبيق كرده و به گمان خود از اين راه خدمتى به شناسايى قرآن نموده اند.
در حالى كه امروز ما مى دانيم اين كار اشتباه بزرگى است و نه تنها خدمتى به قرآن محسوب نمى شود؛ بلكه مايه بى اعتبار نمودن قرآن است؛ زيرا فرضيات علمى (نه قوانين مسلم آن) پيوسته در حال دگرگونى و تغيير است و تطبيق واقعيت هاى ثابت قرآن بر يك سلسله امور متحوّل و متغيّر و مشكوك يا مظنون، نه منطقى است، نه خدمتى به علم و نه خدمتى به مذهب.
دسته دوم كسانى هستند كه راه تفريط را پيموده اند و معتقدند در هيچ مورد حتّى در مسلّمات علمى هر چند با تعبيرهاى صريح قرآن هماهنگ باشد، نبايد چنين تطبيقى صورت گيرد؛ ولى اين تعصب و جمود نيز دور از منطق و خالى از دليل است.
راه صحيح در اينجا حدّ وسطى ميان اين دو نظريه انحرافى است. ما اگر از محيط فرضيه ها قدم به بيرون بگذاريم و در جريان قوانين علمى كه با دلايل قطعى يا مشاهدات مسلم ثابت شده است وارد شويم، و دلالت آيات قرآن در اين امور، صريح و روشن باشد چرا از تطبيق اين مسائل بر آيات قرآن، امتناع كنيم؟ و چرا از اين توافق كه نشانه عظمت اين كتاب آسمانى است وحشت داشته باشيم؟
چه مانعى دارد كه قرآن در بحث هاى توحيدى و خداشناسى و مسائل تربيتى، از روى يك سلسله حقايق علمى كه در آن زمان كاملا ناشناخته بوده به وضوح پرده بردارد، و پيروان خود را در جريان آن بگذارد كه علاوه بر نتايج توحيدى و اخلاقى، نشانه اى بر حقانيت قرآن، و هم راهگشاى علوم و دانش ها باشد؟(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.