پاسخ اجمالی:
قرآن در مساله توحید در خالقیت از منظر بت پرستان می فرماید: «هر گاه از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟ مى گويند: خداوند يگانه!». در واقع بت پرستان بت ها را همتای خداوند در عبادت و موثر در سرنوشت انسان ها می دانند. آنان بر اساس فطرت هیچگاه بت ها را خالق آسمان و زمین نمی دانند. اما تفكيك ميان توحيد در خالقيّت، و توحيد در عبادت، تناقض واضحى است، زيرا شايسته عبوديّت كسى است كه خالق و رازق است.
پاسخ تفصیلی:
در سوره عنکبوت مسأله توحيد خالقيّت مطرح است؛ و آن اين كه حتى خود بت پرستان معترف اند كه هرگز بت ها خالق آسمان و زمين و خورشيد و ماه نيستند؛ مى فرمايد: (و هر گاه از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟ مى گويند: خداوند يگانه!): «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَّنْ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللهُ».(1)
اين به خاطر آن است كه مشركان بت ها را همتاى خدا در عبادت يا تأثير در سرنوشت انسان ها مى دانستند؛ نه در خالقيّت. زيرا هيچ انسان عاقلى نمى گويد يك مشت سنگ و چوب كه به دست انسان به صورت بت در مى آيد؛ و در واقع مخلوق بشر است خالق آسمان و زمين مى باشد؛ و حتى اين مقام را براى انبياء(عليهم السلام) و اولياء قائل نبودند.
اين آيه در ضمن مى تواند اشاره به نفوذ اين عقيده در اعماق فطرت انسان باشد. ولى به هر حال تفكيك ميان اين دو توحيد خالقيّت، و توحيد عبادت، تناقض واضحى است، زيرا شايسته عبوديّت كسى است كه خالق و رازق است؛ كسى كه خورشيد و ماه را مسخّر منافع انسان ها ساخته، و همه را خدمتگزار او. بنابراين نه خالقيّت از ربوبيّت جدا است و نه ربوبيّت از الوهيّت؛ و به تعبير واضح تر، او هم آفريدگار است، و هم مدبّر جهان، و هم شايسته عبوديّت بندگان.
بعضى از مفسّران مانند نويسنده فى ظلال القرآن، خواسته اند توجّه مشركان عرب به توحيد خالقيّت را مربوط به بقاياى تعليمات انبيائى همچون ابراهيم(عليه السلام) بدانند.(2) ولى اصرار بر اين معنا ضرورتى ندارد؛ بلكه با مراجعه به عقل و وجدان، هر انسان منصفى به اين حقيقت معترف مى گردد؛ همان گونه كه در تفسير روح البيان نيز به اين معنا اشاره شده است.(3) تكيه بر روى مسأله آفرينش، و سپس تسخير، اشاره به دو مسأله خلقت و تدبير است كه همه به فرمان او است؛ و منظور از تسخير در اين آيه، به قرينه آيات ديگر تسخير، كه در قرآن مجيد وارد شده؛ به كارگيرى آنها در طريق منافع انسان ها است.
تعبير به «فَانّى يُوْفَكُوْنَ» با توجّه به اين كه اين جمله از مادّه «اِفك» (بر وزن فكر) به معناى (بازگرداندن چيزى از مسير اصلى است) ممكن است اشاره به اين باشد كه مسير صحيح و منطقى اين است كه بعد از قبول خالقيّت و تدبّر خداوند در جهان هستى؛ جز براى او عبادت نكنند. ولى آنها راه را كج كرده و گرفتار طوفان وسوسه هاى نفسانى و شياطين مى شوند كه همچون پركاهى آنها را از جاده مستقيم به بيراهه پرتاب مى كند. (توجّه داشته باشيد كه «مؤتفكات» به معناى بادهاى مخالف است). (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.