پاسخ اجمالی:
«انواء» در لغت به معنى طلوع يا غروب ستارگان است؛ ولى اغلب آن را به معناى طلوع ستاره ذكر كرده اند. در باور عرب جاهلى ستاره ها عامل نزول باران هستند و بايد چشم اميد به ستاره دوخت و نزول باران را از آن خواست، در واقع این عقیده نوعى از شرك و از قبيل اعتقاد به «خدایان چندگانه» می باشد. از این رو روایات، طلب باران به وسيله انواء، اعتقاد به فال بد و همچنين سرايت در سرنوشت انسان ها را از باورهای جاهلی دانسته و از آنها نهی كرده است.
پاسخ تفصیلی:
«انواء» جمع «نوء» (بر وزن نوع) در لغت به معناى طلوع يا غروب ستارگان است؛ ولى اغلب آن را به معناى طلوع ستاره ذكر كرده اند، هر چند بعضى غروب را نيز به آن افزوده و آن را از لغات اضداد دانسته اند.
يكى از اعتقادات عرب اين بود كه ماه در طول گردش خود در سال، 28 منزل را طى مى كند و هر منزلى 13 روز به طول مى انجامد و آغاز هر منزل با طلوع ستاره اى در مشرق و غروب ستاره اى در مغرب همراه است و معتقد بودند همراه با آغاز هر منزلى دگرگونى در هوا پيدا مى شود و بارانى مى بارد يا طوفانى رخ مى دهد، از اين رو مى گفتند: «مُطِرنا بنوء فلان» يعنى اين باران مربوط به طلوع يا غروب فلان ستاره بود.
اين اعتقاد به تدريج شكل خرافى و بت پرستى به خود گرفت و عقيده آنها بر اين شد كه عامل نزول باران همان ستاره است و بايد چشم اميد به آن ستاره دوخت و نزول باران را از آن خواست.
مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» باب مشروحى تحت عنوان «فى النهى عن الاستمطار بالانواء و الطيرة و العدوى»؛ (نهى از طلبيدن باران به وسيله انواء و اعتقاد به فال بد و همچنين سرايت در سرنوشت انسان ها) آورده و روايات متعدّدى در اين زمينه ذكر مى كند از جمله در حديثى از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «ثَلَاثَةٌ مِنْ عَمَلِ الْجاهِلِيَّةِ، اَلْفَخْرُ بِالْاَنْسابِ وَ الطَّعْنُ فِى الْأَحْسابِ وَ الْاِسْتِسْقاءُ بِالْاَنْواءِ»(1)؛ (سه كار از اعمال جاهليّت است؛ تفاخر كردن به نسب خويش [بى آنكه نسب افتخارآميزى باشد يا خود آنها چيزى از افتخار نياكان را داشته باشند] و اصالت ديگران را بى جهت زير سؤال بردن يا به اندك چيزى نسبت دادنِ فرزند نامشروع به افراد و همچنين طلب باران از انواء).
نكته مهم اينجاست كه اگر كسى اين مطلب را به صورت بحثى نجومى مطرح كند و بگويد: مقارن هر يك از ستارگان بيست و هشتگانه كه در منزلگاه هاى ماه پيدا مى شوند تندبادى به فرمان خدا مى وزد يا بارانى مى بارد سخن خلافى نگفته و مورد نهى نيست؛ ولى عرب جاهلى پيدايش بادها و باران ها را به آن ستارگان نسبت مى داد و در واقع از قبيل اعتقاد به «ارباب انواع» بود كه نوعى از شرك است؛ زيرا آنان براى «ارباب انواع» تأثير استقلالى قائل بودند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.