پاسخ اجمالی:
فطرت خداشناسی با لحن های مختلفی در روایات بیان شده: در بعضى مسأله توحيد و در بعضی خداشناسی به عنوان يك امر فطرى معرّفى شده؛ در بعضى هم تمام اصول اسلام به عنوان يك امر فطرى معرّفى شده و در بعضى هم روى مسأله ولايت تكيه شده و نشان می دهد فطرت توحيد نمى تواند از بقيه اصول اعتقادى جدا باشد.
پاسخ تفصیلی:
مسأله فطرى بودن يكتاپرستى به طور خاص، يا دين و مذهب به طور عام، بازتاب گسترده اى در روايات اسلامى دارد؛ منتها لحن اين روايات متفاوت است:
در بعضى مسأله توحيد و يكتاپرستى به عنوان يك امر فطرى معرّفى شده است؛ مانند حديث زير: يكى از ياران معروف امام صادق(عليه السلام) به نام علاءبن فضيل از آن حضرت تفسير آيه شريفه «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»(1) را سؤال كرد. امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «التَّوحيدُ»؛ (منظور توحيد است).(2)
همين معنا در احاديث متعدّد ديگرى نيز آمده است.(3)
در بعضى ديگر از اين احاديث مسأله خداشناسى به عنوان يك امر فطرى ذكر شده؛ مانند حديثى كه زراره از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند. مى گويد: از تفسير آيه «حُنَفَاءَ للهِِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ»(4) سؤال كردم؛ فرمود: «هِىَ الْفِطْرَةُ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ قالَ: فَطَرَهُمْ اللهُ عَلَى الْمَعْرِفَةِ»؛
فرمود: (منظور فطرتى است كه خداوند مردم را بر آن آفريده) سپس فرمود: (خداوند سرشت آنها را بر معرفت و شناخت خود قرار داده است.)(5)
همين معنا در احاديث ديگرى نيز آمده است.(6)
در بعضى از روايات تمام اصول اسلام به عنوان يك امر فطرى معرّفى شده؛ چنانكه در حديث معروف از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «كُلُّ مَوْلُوْد يُوْلَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّى يَكُوْنَ اَبَواهُ هُما اللَّذانِ يُهَوِّدانِهِ وَ يُنَصِّرانِهِ»؛ (هر نوزادى بر فطرت اسلام متولد مى شود، مگر اين كه پدر و مادرش او را به آئين يهود يا نصرانيت درآورند.)(7)
اين حديث در بسيارى از متون معروف شيعه و اهل سنت آمده است؛ و جزء احاديث بسيار مشهور است.
شبيه همين معنا در روايات ديگرى كه در آن روى مسأله توحيد و نبوّت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ولايت على(عليه السلام) تكيه شده است؛ ديده مى شود.(8)
بالاخره در بعضى از روايات تنها روى مسأله ولايت تكيه شده؛ چنانكه در حديثى از ابوبصير از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه در تفسير آيه 172 سوره اعراف فرمود: (منظور ولايت است)؛ «قالَ: اَلْوَلايَةُ».(9)
روشن است كه هيچ گونه تضادى در ميان اين تفسيرها نيست، و در واقع همه اصول دين به طور فشرده در سرشت انسان ها قرار گرفته؛ منتها در بعضى از اين روايات اشاره به كل آن شده است و در بعضى اشاره به بخشى از آن.
در حقيقت فطرت توحيد نمى تواند از بقيه اصول اعتقادى جدا باشد، چرا كه چنين خداوند حكيمى بندگان را عبث نيافريده، و مسلّماً تكاليف و برنامه هايى براى تكامل آنها قرار داده كه بايد به وسيله رسولان اش ابلاغ گردد؛ و به وسيله جانشينان آن رسول حفظ شود، و از طريق ولايت و تأسيس حكومت الهى اجرا گردد، و نتائج آن در جهان ديگر ظاهر شود.(10).(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.