پاسخ اجمالی:
با آن که اساس تعالیم اسلام بر صلح و صفا با همه ملت ها استوار است، با این حال اسلام در مواردى شدّت عمل را واجب مى شمرد. همانند معاویه که براى تضعیف روحیه سپاه کوفه و عراق، غافلگیرانه به یکى از بخشهاى تحت حکومت امام على(ع) حمله کنند و پس ازکشتار و غارت اموال به پایگاه خود برگردند. امام لشکریان را به تعقیب سریع دشمن و پاسخ قاطع به آنها دعوت مى کرد، اما جمعیّت با کمال خونسردى و سستى با این گونه مسائل برخورد می کردند. در واقع حضرت تأکید داشتند: پیش از آن که با شما بجنگند با آنان نبرد کنید.
پاسخ تفصیلی:
با این که اساس تعلیمات اسلام بر صلح و صفا با همه اقوام و ملت ها ـ جز در مواردى که با اسلام و مسلمانان، سرستیز داشته باشند ـ گذاشته شده، با این حال در مواردى شدّت عمل را واجب مى شمرد.
نمونه آن همان چیزى است که در خطبه 39 و خطبه هاى دیگر نهج البلاغه در مورد سپاه معاویه و غارتگران شام دیده مى شود.
معاویه براى تضعیف روحیه سپاه کوفه و عراق پیوسته برنامه ریزى مى کرد و یکى از عمده ترین برنامه هاى او کارهاى ایذایى بود. او گروهى را بسیج مى کرد که غافلگیرانه به یکى از بخشهاى تحت حکومت على (علیه السلام) حمله کنند و ضربه اى به هر کس که دم تیغ آنها مى آید، خواه مرد باشد یا زن یا کودک، بزنند و گروهى را به خاک و خون کشند و اموالى را غارت کنند و سریعاً به پایگاه خود برگردند.
این مسأله چندین بار در حکومت على (علیه السلام) روى داد و هر زمان که مولا برآشفته مى شد و لشکریان را به تعقیب سریع دشمن و دادن پاسخ قاطع به آنها دعوت مى کرد، جمعیّت با کمال خونسردى و سستى با این گونه مسائل روبرو مى شدند و هر قدر که مولا فریاد مى کشید و آنها را به واکنش سریع دعوت مى کرد، آن افراد ضعیف و زبون به حرکت در نمى آمدند. گویا حملات دشمن متوجه آنها نیست، بلکه متوجه دیگران است!
همین امر سبب شد که غارتگران شام روز به روز جسورتر شوند و سرانجام بعد از شهادت على (علیه السلام)، عراق به آسانى در مقابل معاویه تسلیم گردد و امام حسن (علیه السلام) با آن موقعیت و مقام، نتواند جلوى آن مرد ظالم را بگیرد، چرا که نیروى کار آمد و شجاعى که بتواند دشمن را بر سر جا بنشاند در اختیار نداشت.
در دنیاى امروز نیز مطلب همین گونه است; یعنى اگر نخستین حرکات ایذایى دشمن در نطفه خفه نشود و به انتظار این بنشینیم که حرکت همه جانبه اى از سوى آنها شروع شود، هنگامى بیدار مى شویم که کار از کار گذشته است.
نه تنها با نهایت هوشیارى مى باید مراقب کوچکترین حرکت چه در بُعد نظامى یا سیاسى و چه در بُعد تبلیغاتى و اقتصادى بود و هر حرکتى را فوراً دفع کرد، بلکه باید در این گونه امور، ابتکار عمل را به دست گرفت تا مجال تهاجم را از دشمن بگیریم و او را در موضع دفاعى قرار دهیم.
معمولا افراد سست اراده هنگامى که نشانه هایى از این گونه حرکات از سوى دشمن ظاهر مى شود به خاطر راحت طلبى، آن را توجیه ـ و به اصطلاح حمل بر صحّت ـ مى کنند، در حالى که در این گونه موارد اصل بر سوءظن است; چرا که طرف مقابل، دشمن خونخوار است و نه یک انسان آزاده اى که عملش را مى توان حمل بر صحّت کرد.
با ذکر جمله اى بسیار آموزنده و پرمعنا، از خطبه جهاد این سخن را پایان مى دهیم.
امام امیرمؤمنان(ع) در این جمله مى فرماید: «أَلا وَ اِنّى قَدْ دَعَوْتُکُمْ اِلى قِتالِ هؤُلاءِ الْقَومِ لَیْلا وَ نَهاراً وَ سِرّاً وَ أِعْلاناً وَ قُلْتُ لَکُمْ: اَغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ: فَوَاللهِ ما غُزِىَ قَومٌ قَطُّ، فى عُقْرِ دارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا»؛ (آگاه باشید! من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با این جمعیّت دعوت کردم و گفتم: پیش از آن که با شما بجنگند با آنان نبرد کنید! به خدا سوگند هر قومى که در درون خانه اش مورد تهاجم دشمن قرار گیرد به یقین ذلیل خواهد شد).(1)؛ (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.