پاسخ اجمالی:
معاویه به بعضى از مناطق عراق حملات ایذایى داشت تا روحیه مردم را تضعیف کند و امام علی(ع) مردم را به مقابله با او دعوت کرد، ولى متأسّفانه مردم ضعیف عراق پاسخ مثبتى به امام ندادند. امام برای اینکه مشکلاتى را که از این رهگذر حاصل مى شود را متذکر شده و روح خفته آنها را بیدار کند، در خطبه ای فرمودند: «آیا دین ندارید تا غیرت شما را به جوش آورد، وقتی کار از کار بگذرد پشیمانی سودی ندارد و با این سستی شما انتقام خون بى گناهى گرفته نمى شود و هدف مطلوبی حاصل نخواهد شد».
پاسخ تفصیلی:
یکى از غارتگران شام به نام نعمان بن بشیر، از سوى معاویه مأموریت یافت که به بعضى از مناطق عراق حملات ایذایى داشته باشد تا روحیه مردم را تضعیف کند و امام (علیه السلام) مردم را به مقابله با او دعوت کرد، ولى متأسّفانه بر اثر ضعف و زبونى و ناتوانى، مردم عراق پاسخ مثبتى به امام ندادند و امام ناچار شد خطبه 39 را به دو منظور ایراد فرماید:
نخست این که ضایعات و مشکلاتى را که از این رهگذر حاصل مى شود، از ساحت خویش دور سازد و مسؤولیت آن را به گردن مردم عراق که تا این حد، در برابر حرکت هاى کوچک دشمن نیز ابراز ضعف و ذلّت مى کنند، بیفکند.
دیگر این که شاید این سخنان کوبنده در روح آن خفتگان بى درد اثرى بگذارد و بیدار شوند تا این خطرات را ببینند و احساس مسؤولیت کنند، لذا حضرت مى فرماید:
(من گرفتار مردمى شده ام که هر گاه به آنها فرمان مى دهم، اطاعت نمى کنند و هر زمان که آنان را فرا مى خوانم اجابت نمى کنند)؛ «مُنِیْتُ بِمَنْ لاَیُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لایُجِیبُ إِذَا دَعَوْتُم».
بدیهى است که نیرومندترین و با تدبیرترین فرماندهان و مدیران نیز، هنگامى که گرفتار چنین قوم و جمعیتى شود، کارى از او ساخته نیست و هر زیان و شکستى که دامان این گروه را بگیرد، مسؤولیت آن متوجّه خودشان است.
حضرت سپس مى افزاید: (اى بى اصل ها! براى یارى آیین پروردگارتان منتظر چه هستید)؛ «لاَأَبَا لَکُمْ! مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ».
همه شرایط مبارزه با دشمن را دارید، هم عِدّه و هم عُدّه و امکانات دارید و هم از نقشه هاى شوم دشمن آگاه شده اید و هم از خطراتى که شما را احاطه کرده با خبر هستید، دیگر منتظر چه مى باشید؟ نشسته اید تا مرگ ذلیلانه خود را به دست دشمن تماشا کنید؟
در ادامه این سخن براى تحریک آنها مى افزاید: (آیا دینى ندارید که شما را دور خود جمع کند و یا غیرتى که شما را به خشم آورد)؛ «أَمَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ وَ لاَ حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ»(1)
یک چنین گروهى و جمعیّتى که فاقد یک پایگاه محکم اجتماعى است، در حقیقت، بزرگ ترین مشکل براى پیشواى مدیر و مدبِّر خواهد بود.
و چه زیبا فرموده است امام (علیه السلام) در خطبه اى دیگر; آنجا همین گروه ضعیف و زبون پراکنده را مخاطب ساخته و مى گوید: «أُریدُ أنْ اُداوِىَ بِکُمْ وَ أنْتُمْ دائى کَناقِشِ الشّوکَةِ بِالشَّوکَةِ»؛ (عجبا! من مى خواهم به وسیله شما بیماریم را درمان کنم، امّا شما خود بیمارىِ من هستید، همانند کسى که بخواهد خار را به وسیله خار از بدن خود خارج کند).(2)
و به همین دلیل حضرت در ادامه سخن مى افزاید: (من در میان شما به پا مى خیزم و فریاد مى کشم و دردمندانه از شما یارى مى طلبم، اما نه سخن مرا مى شنوید و نه از دستورم اطاعت مى کنید، تا زمانى که عواقب اعمالِ سوء شما ظاهر شود و پشیمان گردید در زمانى که کار از کار گذشته و پشیمانى سودى ندارد).
«أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً(3) وَ أُنادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً(4)، فَلاَتَسْمَعُونَ لی قَوْلا، وَ لاَتُطِیعُونَ لِی أَمْراً، حَتَّى تَکَشَّفَ الاُْمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَساءَةِ».(5)
آیا چیزى دردناک تر از این پیدا مى شود که پیشوایى این چنین آگاه و شجاع و عادل و پر تجربه گرفتار چنین قوم و ملّتى شود که پیوسته خون دل بخورد و فریاد بزند، امّا گوش شنوایى نباشد!
تنها در برابر امیرمؤمنان على (علیه السلام) چنین نبوده اند، بلکه تاریخ مى گوید که نسبت به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) ـ فرزندان رشید امیرالمؤمنان ـ نیز همین گونه رفتار کرده اند. بعد از واقعه خونین کربلا که امام حسین(علیه السلام) و تمام یارانش شهید شدند و آنچه نباید اتفاق افتد افتاد، مردم کوفه سخت تکان خوردند و بیدار شدند و پشیمان گشتند و به عنوان توّابین براى خونخواهى امام حسین (علیه السلام) قیام کردند امّا چه سود که کار از کار گذشته بود و آن روز که باید شجاعانه اطراف نماینده امام حسین (علیه السلام) مسلم را بگیرند همگى بیعت شکسته، در خانه ها پنهان شدند و سرانجام، مسلم یکّه و تنها با آنان مبارزه کرد و شهادتِ پرافتخار را بر تسلیم ذلّت بار ترجیح داد.
سپس حضرت به عنوان یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید:
بنابراین، نه با شما انتقام خون بى گناهى گرفته مى شود و نه با کمک شما هدف مطلوب، به دست مى آید)؛ «فَمَا یُدْرَکُ بِکُمْ ثَارٌ، وَ لاَیُبْلَغُ بِکُمْ مَرَامٌ»).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.