پاسخ اجمالی:
در سوره كوثر دو پيش گويى مهم ديده مى شود؛ آنجا که مى فرمايد: «به يقين ما به تو كوثر و خير و بركت فراوان عطا كرديم». و آنجا که مى فرمايد: «دشمن تو به يقين ابتر و بريده نسل است». مشركان مكه هنگامى كه پسران پيامبر(ص) قاسم و عبدالله در مكه و ابراهيم در مدينه، چشم از جهان پوشيدند، گفتند: محمد(ص) پس از وفاتش نامش از خاطره ها محو مى شود؛ زيرا نسلى از او باقى نمانده. در اين سوره قرآن خبر مى دهد كسى كه نامش از خاطره ها محو مى شود، دشمنان او هستند و اما نام و آوازه او بلندتر و بلندتر مى شود.
پاسخ تفصیلی:
در آيات سوره كوثر دو پيش گويى مهم ديده مى شود؛ زيرا مى فرمايد: (به يقين ما به تو كوثر [و خير و بركت فراوان] عطا كرديم. * پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن. * [و بدان] دشمن تو به يقين ابتر و بريده نسل است)؛ «اِنّا اَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الاَْبَتَرُ».
بسيارى از مفسران شأن نزولى براى اين آيه ذكر كرده اند، كه قريب الافق با يكديگر است از جمله برسوئى در روح البيان مى گويد: «مشركان مكه هنگامى كه پسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) قاسم و عبدالله در مكه و ابراهيم در مدينه، چشم از جهان پوشيدند، گفتند: محمد(صلى الله عليه وآله) پس از وفاتش نامش از خاطره ها محو مى شود؛ زيرا نسلى از او باقى نمانده. در اين سوره قرآن خبر مى دهد كسى كه نامش از خاطره ها محو مى شود، دشمنان او هستند و اما نام و آوازه او بلندتر و بلندتر مى شود، همان گونه كه خداوند اشاره فرموده، و اين به خاطر آن است كه خدا نسلى به او داد كه با گذشت زمان باقى مى ماند، بنگر ببين چقدر از اهل بيت(عليهم السلام) را كشتند وشهيد كردند، ولى اين نسل در عالم فراگير شد».(1)
طبرسى در مجمع البيان مى گويد: «اين سوره درباره عاص بن وائل نازل شده كه وقتى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مسجدالحرام بيرون آمد و چشمش به او افتاد، و با حضرت سخنانى گفت، جمعى از بزرگان قريش اين منظره را ديدند، سؤال كردند با كه سخن مى گفتى؟ او گفت: با اين ابتر (بلاعقب)... اين به خاطر آن بود كه عرب به كسى كه فرزند پسر نداشت اَبْتَر مى گفتند، سوره فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.»(2)
به هر حال در اين سوره، دو پيش گويى مهم ديده مى شود:
نخست اين كه مى فرمايد: «ما خير كثير به تو عطا كرديم» اگر چه «اَعْطَيْناكَ» به صورت فعل ماضى است؛ ولى ممكن است از قبيل مضارع قطعى باشد كه به شكل فعل ماضى بيان شده است.
اين خير كثير در حقيقت تمام پيروزى هايى را كه نصيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) شد و به هنگام نزول اين سوره در مكه قابل پيش بينى نبود، شامل مى شود.
مخصوصاً با توجه به شأن نزول ها، و با توجه به واژه «اَبْتَر» كه دشمنان آن را بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) اطلاق مى كردند، يك مصداق روشن اين خير فراوان همان فرزندان و نسل برومند او است كه همگى از تنها دخترش فاطمه زهرا(عليها السلام) در سرتاسر كره زمين گسترش يافتند و به گفته بعضى، امروز جهان را پر كردند و اين چيزى است كه در آن زمان قابل پيش بينى نبود.
جمعى از مفسران اهل سنّت نيز صريحاً به اين موضوع، اشاره كرده اند. از جمله: فخررازى، سوّمين قولى را كه در تفسير كوثر نقل مى كند، همان اولاد و فرزندان او است، مى گويد: «به اين دليل كه اين سوره در پاسخ كسانى نازل شد كه او را به نداشتن فرزند مذكّر، مذمّت مى كردند، پس مفهومش اين است خداوند نسلى به او عطا مى كند كه در طول قرون و اعصار، باقى مى ماند.
از سوى ديگر خبر مى دهد كه دشمنان او ابتر و بلاعقب خواهند بود؛ اين پيش گويى نيز تحقق يافت و دشمنان آن حضرت، چنان تار و مار شدند كه امروز اثرى از آنها باقى نمانده است. ابوسفيان و فرزندانش و دودمان بنى اميه كه از دشمنان سر سخت اسلام بودند كه بعضى به مقابله با پيامبر(صلى الله عليه وآله) و بعضى به مقابله با فرزندان او برخاستند، روزى آنقدر جمعيت داشتند كه خويشاوندان و فرزندان و تعداد فاميل آنها از شماره بيرون بود ولى امروز اگر چيزى از آنها هم باقى مانده باشد هرگز شناخته شده نيست.
آلوسى در روح المعانى مى گويد: «معناى اَبتَر آن است كه بازمانده اى نداشته باشد، نه فرزندانى و نه نام نيكى، و اين درباره دشمنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) صادق است، اما او فرزندان و نام نيك و آثار فضلش، تا روز قيامت بلكه در خود قيامت نيز باقى مانده و مى ماند».(3)، (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.