پاسخ اجمالی:
قرآن در آيات 7 و 8 سوره انفال سخن از يك وعده صريح پيروزى به مؤمنان داده مى فرمايد: «و به ياد آريد هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه كاروان تجارى، يا لشكر مسلح قريش نصيب شما خواهد بود؛ و شما دوست مى داشتيد كه كاروان غير مسلح براى شما باشد؛ ولى خداوند مى خواهد حق را با دستورات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند؛ از اين رو شما را برخلاف ميلتان، با لشكر قريش درگير ساخت تا حق را تثبيت كند، و باطل را از ميان بردارد، هرچند مجرمان كراهت داشته باشند».
پاسخ تفصیلی:
قرآن در آيات 7 و 8 سوره انفال سخن از يك وعده صريح پيروزى به مؤمنان داده مى فرمايد: (و [به ياد آريد] هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه [كاروان تجارى، يا لشكر مسلح قريش] نصيب شما خواهد بود؛ و شما دوست مى داشتيد كه كاروان [غير مسلح] براى شما باشد؛ ولى خداوند مى خواهد حق را با دستورات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند؛ [از اين رو شما را برخلاف ميلتان، با لشكر قريش درگير ساخت])؛ «وَإِذْ يَعِدُكُمْ اللهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ».(1)
سپس مى افزايد: (تا حق را تثبيت كند، و باطل را از ميان بردارد، هرچند مجرمان كراهت داشته باشند)؛ «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»(2).
توضيح اين كه: به گفته مورخان ابوسفيان بزرگ مكّه و رئيس مشركان با كاروان بزرگى كه حدود پنجاه هزار دينار اموال تجارتى با خود داشت و مربوط به جمعى از بزرگان مكه و خودش بود از شام باز مى گشت.
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به ياران خود دستور داد آماده حمله به كاروان شوند و با مصادره اموال دشمن كه لحظه اى از مخالفت و كارشكنى دست بر نمى داشتند بخشى از قدرت اقتصادى آنها را در هم بشكنند.
ياران ابوسفيان در مدينه كه از اين جريان آگاه شدند موضوع را به او رساندند.او پيكى با شتاب به مكه فرستاد و آنها را از خطر بزرگى كه سرمايه هاى آنان را تهديد مى كرد آگاه ساخت. در مدت كوتاهى 950 نفر از رزمندگان و سران قريش با هفتصد شتر و يكصد رأس اسب با فرماندهى ابوجهل به حركت در آمدند و مسأله تا آن حد جدّى تلقى شد كه سران مكه تهديد كردند كسانى كه بتوانند به ميدان روند و خوددارى كنند، خانه هاى آنها را ويران خواهيم ساخت.
از سوى ديگر ابوسفيان براى رهايى از چنگ مسلمانان مسير خود را تغيير داد و از بى راهه حركت كرد تا خود را از منطقه خطر دور سازد.
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) با 313 نفر از ياران خود، با ساز و برگ جنگى مختصر ولى دل هايى مملو از ايمان و عزم و اراده به نزديك سرزمين بدر ـ كه يكى از منزلگاه هاى نزديك ميان مكه و مدينه بود رسيدند. در اينجا بود كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از حركت لشكر نيرومند قريش از مكه به سوى مدينه آگاه شد و با ياران خود به مشورت پرداخت كه آيا كاروان تجارتى را تعقيب كنند يا در مقابل لشكر دشمن بايستند؟ گروهى موافق مقابله با دشمن بودند ولى جمعى ديگر در باطن مايل به تعقيب كاروان بودند، چرا كه آمادگى كافى را براى مقابله با سپاه نيرومند دشمن در خود نمى ديدند.
ولى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) راه صحيح را انتخاب فرمود و فرمان حركت به سوى دشمن را داد و لشكر كوچك اسلام به سرزمين بدر رسيد (بدر نام چاهى است در آن سرزمين كه به نام صاحب اصلى آن نامگذارى شده و سپس تمام آن سرزمين را بدر گفتند).
آيه فوق ناظر به اين ماجرا است مى گويد: خدا به شما وعده داده بود كه يكى از اين دو طايفه (لشكر قريش يا كاروان تجارتى آنها) از آن شما خواهد بود ولى شما دوست مى داشتيد طايفه غير مسلح يعنى كاروان تجارتى قريش براى شما باشد اما خدا مى خواهد حق را آشكار سازد و ريشه كافران را بركند.
به هر حال پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اينجا به مسلمانان فرمود: خداوند به من وعده داده است كه يكى از اين دو طايفه از آن ما خواهد بود ـ ما به سوى لشكر دشمن مى رويم ـ و بر آنها پيروز خواهيم شد؛ گويا محل كشته شدن ابوجهل و... را با چشم خود مى بينم.
اين وعده همان گونه كه خداوند به پيامبرش وعده داده بود تحقق يافت. دو لشكر در برابر هم قرار گرفتند و پس از جنگ پرهيجان و پرتلفاتى كه روى داد ـ كه شرح آن در تواريخ اسلام آمده است ـ؛ مسلمانان پيروز شدند و مشركان مكه شكست سختى خوردند بطورى كه هفتاد نفر كشته و هفتاد نفر اسير دادند و بقيه فرار كردند.
اين جنگ در روز هفدهم ماه مبارك رمضان در سال دوم هجرت واقع شد و اثر بسيار عميقى در تاريخ اسلام بخشيد بطورى كه مبارزان بدر، هميشه آن را از افتخارات بزرگ خود مى شمردند.
در اينجا اين سؤال مطرح است كه طبق موازين عادى آيا هرگز چنين پيروزى براى مسلمين قابل پيشبينى بود؟ مسلماً نه زيرا:
اولا: مسلمانان به قصد نبرد حركت نكرده بودند و طبعاً نفرات و عدّه كافى نداشتند؛ بلكه آنها به قصد تصّرف قافله حركت كردند كه ناگهان با لشكر انبوه و مجهّز قريش (البته در مقياس آن زمان) روبرو شدند.
ثانياً: از نظر موازنه قوا مسلمانان به ظاهر در وضع بسيار بدى قرار داشتند به طورى كه تعداد سربازان دشمن تقريباً بيش از سه برابر مسلمين بود و اسب ها و شترهاى فراوان و ابزار جنگى كافى داشتند در حالى كه در ميان مسلمانان فقط دو نفر اسب سوارى داشتند و مركب عمده آنها تعداد هفتاد شتر بود كه هر چند نفر به تناوب سوار يكى از آنها مى شدند.
ثالثاً: در ميان لشكر قريش افراد جنگجو فراوان بودند و انگيزه جنگ در ميان آنها بود زيرا نه تنها اموال و ثروت، بلكه همه چيز خود را در خطر مى ديدند.
ولى على رغم همه اينها، طبق صريح آيه فوق وعده پيروزى به آنها داده شده بود و پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز تأكيد فراوان بر آن مى نمود.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.