پاسخ اجمالی:
علیمحمد باب در ابتدا ادعای بابیت برای امام زمان می کرد. بعد از آن ادعای مهدویت و سپس ادعای نبوت نمود! باب که می دید این ادّعاهای جدید با ادعاى قبلی اش سازگار نیست، در صدد بر آمد که ادعاهاى سابق را توجیه و تأویل کند، از این رو عنوان قائم و مهدى را که در سرلوحه نوشته هایش قرار داده بود تبدیل به یک کلمه جامع و کلى، ولى مبهم، یعنی «مَنْ یُظهِرُهُ اللّه» کرد. بعد از او دیگران از این لفظ مبهم سوء استفاده کرده و عده اى ادّعا کردند که ما همان کسى هستیم که على محمد باب به ظهور او بشارت داده است.
پاسخ تفصیلی:
بنا به اعتقاد "باب"، قیامت دیانت یهود که آن بلوغ و کمال دیانت یهود است، همانا ظهور عیسی بوده است و قیامت و کمال دین عیسی در ظهور محمد ( صلّی الله علیه وآله )، و قیامت و کمال دین محمد در ظهور علی محمد شیرازی یا صاحب "بیان" است و قیامت و کمال دین "بیان" به زعم علی محمد شیرازی در ظهور "من یظهره الله" خواهد بود!
بدین منوال و همانطور که ادوارد براون تصریح کرده است:« در کمال وضوح مستفاد می شود که باب خود و« من یظهره الله » را دو ظهور مستقل در ردیف ظهورات سابقه تصور می کرده است ».(1)
از این روی، علی محمد شیرازی، خود را مبشر "من یظهره الله" دانسته و در کتاب "بیان" فارسی جهت مریدان خود چنین می نویسد:« وصیت می کنم اهل بیان را که اگر در حین ظهور من یظهره الله کل موفق به آن جنت عظیم و لقای اکبر گردید. طوبی لکم ثم طوبی لکم ثم طوبی لکم ».(2)
پس اهل "بیان" می بایست، در انتظار ظهور من یظهره الله بنشینند و به محض ملاحظه چنین ظهوری دست اطاعت به سویش دراز کنند. از این جهت و چنانچه علی محمد شیرازی خود تصریح می کند: "بیان"، میزان حق است الی یوم من یظهره الله و هر نفسی که مؤمن به من یظهره الله گردد، مؤمن به "بیان" بوده؛ زیرا به عقیده علی محمد شیرازی: احکام کثیره در بیان وضع شده است برای احترام و تذکر من یظهره الله.
با چنین مقدماتی باید موعد ظهور من یظهره الله و حقیقت مقام چنین ظهوری را از نظرگاه علی محمد شیرازی مورد شناسائی قرار دهیم.
موعد ظهور من یظهره الله، صریحاً در باب هفدهم از واحد دوم کتاب "بیان" فارسی چنین تعیین شده است:« اگر در عدد غیاث ظاهر گردد و کل داخل شوند، احدی در نار نمی ماند؛ و اگر الی مستغاث رسد و کل داخل شوند، احدی در نار نمی ماند الا آنکه کل مبدل می گردد به نور».
مطابق عدد ابجد کلمه غیاث ظهور من یظهره الله، 1511 سال بعد از ظهور "بیان" می باشد و یا مطابق عدد مستغاث، 2001 سال پس از ظهور "بیان" خواهد بود، و مطابق باب 13 از واحد سوم از کتاب "بیان" فارسی، علی محمد شیرازی در پیش خود، موعد ظهور من یظهره الله را قریب دو هزار سال بعد از عصر خود فرض می کرده است.
حقیقت مقام چنین ظهوری از نظر گاه علی محمد شیرازی در مواضع متعددی از کتاب "بیان" فارسی چنین توصیف شده است:
من یظهره الله:
«احق است از کل شیء به کل شیء از نفس کل شیء.
و ماسو ای او ملک او هستند.
و اوست قائم به نفس خود بالله و کل شیء قائم به اوست.
باب اول جنت و اسم اعظم ظاهر به الوهیت است.
فضل کل امکان از شبح جود اوست.
مبدأ اسماء و صفات الهی است.
و... ».
و به خاطر ظهور چنین خدائی است، که به زعم علی محمد شیرازی در کتاب بیان: کل ظهورات و ظهور قائم آل محمد از برای من یظهره الله خلق شده (3).
علت چنین اعتقاد و تفکری این بود که: میرزا على محمد باب در اوایل امر، ادعاى بابیت و ذکریت و وساطت مى کرد، و مى گفت من از جانب امام زمان، حضرت مهدى (علیه السلام) مأموریّت داشته و با او ارتباط معنوى دارم؛ و غیر از این هیچ ادّعاى دیگرى نمى کرد، و در همین عقیده و ادّعا بود که کتاب "احسن القصص" و کتاب "تفسیر کوثر" و "تفسیر والعصر" را تألیف کرد.
ولى وقتى که بعد از چند سال ادعاى قائمیت و... کرد و گفت من همان امام زمان، حضرت مهدى هستم و بعد هم ادعاى نبوّت کرد، دید که این ادّعاها با ادعاى قبلیش (بابیت و مأموریت از طرف امام زمان) سازگار نیست، در صدد آن بر آمد که گفتار و ادعاها و نوشته هاى سابق را توجیه و تأویل کند، از این رو عنوان قائم و مهدى را که در سرلوحه نوشته ها و بافته هایش قرار داده بود؛ تبدیل به یک کلمه جامع و کلى، ولى مبهم«مَنْ یُظهِرُهُ اللّه» (کسى که او را خدا ظاهر مى کند) کرد.
اما بعد از او، دیگران از این لفظ مبهم سوء استفاده کرده و عده اى ادّعا کردند که ما همان کسى هستیم که على محمد باب به ظهور آن ها بشارت داده است.
"حسینعلى بهاء" که خیلى زیرک و مرموز بود، از این عنوان استفاده کرد و گفت: من همان«مَنْ یُظهِرُهُ اللّه» هستم؛ یعنى همانم که على محمد باب از ظهور او خبر داده است، کتاب بیان منوط به امضاى من است و من مرام على محمد را نسخ کردم. بابى ها و ازلى ها به میرزا حسینعلى اعتراض کردند که طبق گفته باب، «مَنْ یُظهِرُهُ اللّه» باید بعد از عدد مستغاث (که به حساب ابجد 2001 است) بیاید، حسینعلى جواب هاى ناقصى داد، بعضى آن را پذیرفته و به نام فرقه بهایى معروف شدند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.