پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) دنیاپرستان را به چهار دسته تقسیم می کند: 1- کسانی که فساد نکردنشان به جهت ناتوانی از آن است. 2- گروهی که علنا به فساد و شرارت مشغولند. 3- اهل تزویری که دنیا را با کارهاى آخرت طلب مى کنند نه این که آخرت را با عمل دنیا طلب کنند. 4- پارسایان دروغین و ریاکاران زاهدنمایی که حقارت و ناتوانى و نداشتن وسیله کافى، آنان را از رسیدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان را از همه جا کوتاه کرده و آن ها در لباس زهد درآمده و ناتوانی خود را بدین وسیله مخفی می کنند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه 32 نهج البلاغه مى فرماید: (و مردم "دنیا طلبان"چهار گروه اند) ؛«فَالنَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَاف». (گروهى از آنها کسانى هستند که اگر دست به فساد نمى زنند به خاطر این است که روحشان ناتوان و شمشیرشان کند و مالشان اندک است) ؛«مِنْهُمْ مَنْ لاَیَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فی الاَْرْضِ إِلاَّ مَهَانَةُ نَفْسِهِ وَ کَلاَلَةُ(1)حَدِّهِ وَ نَضِیضُ(2)وَفْرِهِ».
به تعبیر معروف، آنها آب پیدا نمى کنند وگرنه در صحنه فساد، شناگران ماهرى هستند.
حضرت سپس به شرح صفات گروه دوم و اهداف و پایان کارشان مى پردازد و مى فرماید:
(گروه دیگر آنانند که شمشیر کشیده و فساد و شرارت خویش را آشکار ساخته و لشکر سواره و پیاده خود را [براى این منظور] گردآورى کرده اند)؛ «وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ(3)لِسَیْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَیْلِهِ وَ رَجْلِهِ».
(آنها باطن خود را براى ظلم و فساد آماده ساخته و دین خود را تباه کرده اند)؛ «قَدْ أَشْرَطَ(4)نَفْسَهُ وَ أَوْبَقَ(5)دِیْنَهُ».
امّا هدفشان چیست؟ هدف آنها همان است که امام (علیه السلام) به آن اشاره می فرماید:
(هدفشان آن است که: چیزى از متاع دنیا را به چنگ آورند یا براى خود فرماندهى بر گروهى را فراهم سازند یا بر منبرى صعود کنند و لباس پیشوایى مردم را بر تن کنند و براى آنان خطبه هاى دروغین بخوانند)؛ «لِحُطَام(6)یَنْتَهِزُهُ(7)أَوْ مِقْنَب(8)یَقُودُهُ أَوْ مِنْبَر یَفْرَعُهُ».(9)
سپس امام (علیه السلام) به نتیجه کار آنها اشاره فرموده مى گوید:
(چه بد تجارتى است که تو [اى انسان فاسد و طغیانگر] براى خود فراهم ساخته اى؛ دنیا را بهاى خویشتن مى بینى و آن را با پاداش هایى که نزد خدا است [و پروردگارت به تو وعده داده است] معاوضه مى کنى)؛ «وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِکَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَکَ عِنْدَاللهِ عِوَضاً».
این در حالى است که سرمایه هاى وجودى انسان، آن قدر گرانقدر و گرانبها است که اگر به چیزى جز رضاى خدا و بهشت جاویدان بفروشد، به یقین زیان کرده است، همان گونه در یکى از کلمات قصار آن حضرت مى خوانیم: «اِنَّهُ لَیْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ فَلاتَبیعُوها إِلاَّ بِها»؛ (به یقین براى جان شما بهایى جز بهشت نیست، به کمتر از آنش نفروشید).(10)
حضرت سپس به سراغ گروه سوم ـ که همان صاحبانِ تزویرند ـ مى رود و آنها را با اوصافى دقیق و حساب شده، مشخص مى کند و مى فرماید:
(گروه دیگرى از مردم کسانى هستند که دنیا را با کارهاى آخرت طلب مى کنند نه این که آخرت را با عمل دنیا طلب کنند)؛ «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَطْلُبُ الدُّنْیَا بِعَمَلِ الاْخِرَةِ، وَ لاَیَطْلُبُ الاْخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْیَا».
در واقع هدف آنها همان هدف گروه دوم است، با این تفاوت که آنها حطام دنیا را با زور و ظلم به چنگ مى آورند و اینها، با تزویر و ریاکارى و فریب و خودنمایى.
حضرت سپس به تشریح حالات آنها پرداخته و در پنج جمله آنها را به روشنى معرّفى کرده، مى فرماید: (خود را متواضع جلوه مى دهند: گامها را کوتاه برمى دارند [خود را باوقار معرّفى مى کند] و دامن خود را [ظاهراً از آلودگى به دنیا] جمع مى کنند و خویشتن را به زیور امانت داران مى آرایند. [و در یک جمله] پوشش خدایى را وسیله معصیت قرار مى دهند).
«قَدْ طَامَنَ(11)مِنْ شَخْصِهِ وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ، وَ شَمَّرَ(12)مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلاَْمَانَةِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللهِ ذَرِیعَةً إِلَى الْمَعْصِیَةِ».
آرى، ظاهرى متواضع و آرام و باوقار و بى اعتنا به دنیا و آنچه در دنیا است دارد و خود را به شعار صالحان آراسته است و از ستّارالعیوب بودن خداوند سوء استفاده مى کند و در طریق عصیان و نافرمانیش گام برمى دارد.
در ادامه این بحث امام به سراغ گروه چهارم ـ که همان «پارسایان دروغین و زاهدان ریایى» هستند ـ مى رود و مى فرماید:
(گروه دیگر، کسانى هستند که حقارت و ناتوانى و نداشتن وسیله کافى، آنان را از رسیدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان را از همه جا کوتاه کرده است [در حالى که از دیگر فاسدان و مفسدان چیزى کم ندارند، ولى هرگز به این ناتوانى و ضعف درونى اعتراف نمى کنند، بلکه] خود را به زیور قناعت آراسته و به لباس زاهدان در آمده اند، در حالى که در هیچ زمان نه به هنگام شب و نه روز در سلک پارسایان راستین نبوده اند)
«وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُؤُولَةُ(13)نَفْسِهِ وَ انقِطاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحالُ عَلَى حالِهِ، فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَیَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ، وَلَیْسَ مِنْ ذلِکَ فى مَرَاح(14)وَلاَ مَغْدًى».(15)
و به تعبیر دیگر، آنها افراد بى کفایت و ضعیفى هستند که بر ناتوانى و بى کفایتى خود پرده زهد و قناعت مى افکنند و نقطه ضعف خود را به صورت نقطه قوّت نشان مى دهند، در حالى که بویى از پارسایى و قناعت نبرده و در باطن، دنیاپرستانى شکست خورده اند.
این چهار گروه از نظر تباهى درون و فساد عقیده و دلبستگى به دنیا و جاه و مقام، مشترکند. و اختلاف آنها در دامها و در فراهم بودن اسباب و مقدمات نیل به این مقصود است.
به تعبیرى دیگر، این چهار گروه را به دو دسته مى توان تقسیم کرد: یک دسته به مقاصد نامشروعشان مى رسند، با این تفاوت که جمعى با زور و گروهى با تزویر و ریاکارى.
ولى دسته دوم به مقصودشان از زخارف دنیا نائل نمى شوند، با این تفاوت که گروهى، این ناکامى را در چهره زهد و قناعت نشان مى دهند و دسته اى دیگر اقدامى در این زمینه ندارند.
اگر تاریخ را بدقّت بررسى کنیم مى بینیم که در هر عصر و زمانى این چهار گروه بوده و هستند، هر چند با پیشرفت جامعه بشرى شگردهاى آنها پیچیده تر و دامها فریبنده تر و نقشه هایشان مرموزتر مى شود.
با نهایت تأسّف جوامع اسلامى امروز نیز از این حکم مستثنا نیستند و در آتش تباهى این چهار گروه مى سوزند و ناآگاهان در دامهایشان دست و پا مى زنند و فریاد مى کشند.(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.