پاسخ اجمالی:
همواره در طول تاریخ آموزه های روشن آیین های الهی چنان با اغراض شخصی و عادات و رسوم محلی و قومی درهم می آمیزند و تحریف می شوند که جاذبه خود را از دست می دهند. دین اسلام نیز اگرچه کتاب آسمانی اش از تحریف دور بوده، اما بسیاری از آموزه های این دین در احکام و اعتقادات نزد گروه کثیری از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده که اسلام اصیل را برای آنها نایاب کرده است. امام زمان(عج) با تجدید بنای اسلام راستین، آن را از هرگونه انحراف، خرافه، سوء استفاده، ابهام و جمود در احکام و اعتقادات پیراسته می کند.
پاسخ تفصیلی:
آئين هاى آسمانى در واقع همانند آبى هستند كه از آسمان نازل مى گردد.
قطره هاى شفاف باران ـ در صورتى كه هوا آلوده نباشد ـ پاك و زلال و زيبا و حيات بخش، خالى از هر گونه آلودگى است؛ در هر جا فرود آيد پيام آور زندگى و زيبايى است و تلألؤ آن تشنگان را به سوى خود دعوت مى كند و حتّى غير تشنگان را بر سر ميل نوشيدن آب مى آورد.
امّا به هنگامى كه روى زمين هاى آلوده مى ريزد، تدريجاً صفا و پاكى نخستين خود را از دست مى دهد و گاه به صورتى در مى آيد كه هر بيننده اى از مشاهده آن روى درهم مى كشد و از عفونت آن فرار مى كند!
آئين هاى الهى كه در آغاز به صفا و پاكى باران، و روشنايى آفتاب و زيبايى بهار هستند، با تماس به افكار منحطّ جاهلان، و و دست هاى آلوده مغرضان و آميخته شدن با عادات و رسوم و سليقه هاى شخصى، گاهى چنان تحريف مى شوند كه جاذبه و كشش خود را بكلّى از دست مى دهند.
اسلام اين آئين زنده پر تحرّك كه عقب افتاده ترين ملّت ها را به پيشروترين تبديل كرد نيز از اين موضوع بر كنار نمانده، هر چند وجود قرآن دست نخورده، و دانشمندانى كه در هر عصر و زمان، حتّى به قيمت جان خود براى حفظ اصالت آن كوشيدند، تا حدّ زيادى جلو اين دگرگوني ها را گرفتند؛ ولى بايد اعتراف كرد كه بسيارى از مفاهيمش نزد گروه كثيرى از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده كه مى توان گفت هم اكنون اسلام اصيل عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در ميان بسيارى اصلا ناياب است!
سازنده ترين مفاهيم همچون «زهد و پارسايى» و «صبر» و «انتظار» و «شهادت» و «شفاعت» و «عبادت» گاهى آنچنان گرفتار تحريف و تفسيرهاى نادرست و وارونه شده كه اسلام راستين از آن وحشت مى كند!
بسيارى از قوانين اسلام با كلاه هاى «شرعى» و «غير شرعى» عملا به نابودى گرائيده، همچون حكم ربا و نزول خوارى كه تنها اسمى از آن بر جاى مانده است.
قسمتى ديگر ـ همچون هجرت و جهاد و شهادت ـ به دست فراموشى سپرده شده و يا لااقل شكل تاريخى و مخصوص به دوران معيّنى از آغاز اسلام را به خود گرفته است.
توحيد اسلامى به انواع شرك ها آلوده شده و مكتب اهلبيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) كه اسلام اصيل را به حكم «انّى تارك فيكم الثّقلين، كتاب اللّه و عترتى»(1) در خود پرورش مى دهد، در ميان گروه عظيمى از مسلمين كاملا ناشناخته مانده و با انواع تهمت ها مردم را از آن دور ساخته اند.
امام زمان(عج) همچون باغبان پرتوان و ماهرى، علف هرزه هاى گوناگون را ،هر چند چنان با نهال هاى اصلى پيچيده شده باشند كه جدا كردنشان محال به نظر برسد، از باغستان اسلام ريشه كن مى سازد.
شاخه هاى كج و معوج و اضافى را، بى تأمّل و بى امان، قطع مى كند؛ اين آب آلوده و تيره و تار را تصفيه مى نمايد؛ زنگار تفسيرهاى نادرست را مى زدايد؛ گرد و غبار نسيان و فراموشكارى را از آن پاك مى كند و دست هاى سوء استفاده كنندگان و منحرفان را از آن كوتاه مى نمايد.
خلاصه، همان اسلام راستين عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و على(عليه السلام) را تجديد مى كند.
يكى از رسالت هاى مهدى(عليه السلام) پيراستن اسلام از همين وصله ها و پيرايه ها و به تعبير ديگر نوسازى و تجديد بناى كاخ شكوهمند آن است.
مسجد را كه روزى فعّال ترين كانون هاى اسلام و مركز هرگونه حركت سياسى و علمى و فرهنگى و اجتماعى و اخلاقى بود و امروز در ميان گروهى به شكل مركزى براى از كار افتاده ها و بازنشسته ها و بى خانه ها و لانه ها و بيكارها و يا شكل يك سرگرمى و حدّ اعلاء يك عادت در آمده، به شكل نخستينش باز مى گرداند.
جمود و سكوت جاى خود را به جنبش و حركت و فرياد مى دهد.
جهاد اسلامى را در تمام زمينه ها زنده مى كند.
توحيد اصيل اسلام را از هر گونه آلودگى به شرك رهايى مى بخشد و مفاهيم مسخ شده و واژگون شده را به صورت صحيح تفسير مى كند.
سليقه هاى شخصى را از اسلام كنار مى زند و زنگ عادات و رسوم را از آن مى زدايد.
اسلام را از شكل هاى محدود قومى و محلّى در مى آورد و در شكل جهانى اش آشكار مى سازد.
دست سوء استفاده كننده ها و كلاه شرعى گذارها را از آن قطع مى كند و قوانينش را دور از اين گونه زائده ها عرضه مى نمايد.
مجموع اين نوسازى و بازسازى آنچنان زياد و دگرگون كننده است كه در پاره اى از روايات اسلامى از آن به «دين جديد» تعبير شده است.
در روايتى كه از امام صادق(عليه السلام) در كتاب «اثبات الهداة» نقل شده، چنين مى خوانيم:
«اذا خرج القائم يقوم بامر جديد، و كتاب جديد، و سنّة جديد و قضاء جديد»(2)؛ (هنگامى كه قائم خروج كند امر تازه، و روش تازه و داورى تازه اى با خود مى آورد).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.