پاسخ اجمالی:
از میان مفسران اسلامی دو نظر درباره تحریف کتب آسمانی موجود است: برخی معتقدند در کتابهای آسمانی فقط تحریف معنوی واقع شده به این دلیل که تصرف و تحریف لفظی در این کتبِ متواتر، دشوار و حتی غیر ممکن است. در مقابل، عده ای دیگر معتقد به وقوع تحریف لفظی و معنوی در کتب ادیان پیشین اند. باید این نکته را نیز در نظر داشت که بسیاری از آیات قرآن کریم و اعتقادات دینی ما در مورد مسائل مختلف به گونه ای غیر مستقیم بر تحریف لفظی عهدین دلالت دارد.
پاسخ تفصیلی:
تحریف لفظی به ایجاد تغییراتی در حرکات و حروف یک کلمه و یا کم و زیاد کردن کلمات و عبارات یک متن برای دست یافتن به معنای جدید و یا تغییر معنای موجود، گفته می شود.
از میان مفسران اسلامی دو نظریه ی عمده در باب تحریف کتب آسمانی موجود است. برخی چون محمد بن عبده در ذیل آیه ی 78 سوره ی آل عمران(1) و قاسم بن ابراهیم از علمای قرن سوم هجری به تحریف معنوی متمایل شده اند(2) و در مقابل، عده ای دیگر از جمله ابن حزم (متوفای 456) معتقد به وقوع تحریف لفظی و معنوی در کتب ادیان پیشین اند، محمد رشید رضا در تفسیر المنار می نویسد: «بسیاری از علما معتقدند که مراد از تحریف در آیه ی شریفه ی «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ ...»(3) تعبیر الفاظ به غیر معانی واقعی است. به نظر آنان تصرف و تحریف لفظی در این کتبِ متواتر، دشوار و حتی غیر ممکن است. اما دیدگاه محققان و دانشمندانی که تاریخ اهل کتاب را مطالعه کرده اند این است که تحریف لفظی و معنوی، هر دو، در این کتب یافت می شود.(4)
از سوی دیگر، ویلیام مونتگمری وات بر این باور است که هیچیک از آیات قرآن بر وقوع تحریف لفظی و یا معنوی دلالت نمی کند و نمی توان به استناد آیات قرآن نشان داد که در گذشته ی دوردست و پیش از دوران نگارش نسخه های خطی موجود، تحریف وسیعی در کتاب مقدس صورت گرفته است. وی تمام آیات دال بر تحریف را به رفتار مقطعی یهودیان در مقابل مسلمانان و به تمسخر گرفتن کلمات و عبارت ها و فروش نسخه های مجعول از عهد عتیق حمل می کند و به عملکرد یهود و نصارا و تحریف کتب خود در گذشته ی قبل از اسلام اشاره ای نمی کند. وی توضیح نداده است که صنعت نسخه برداری از عهد عتیق برای فروش آن، در زمان نزول قرآن، ساخته ی ذهن اوست و یا آن که قرائن تاریخی به همراه دارد.
وی به این نکته توجه نکرده است که برای اثبات تحریف لفظی در کتاب مقدس نیازی به استناد به این آیات صریح نیست. آیات بسیاری از قرآن کریم و اعتقادات دینی ما در مورد مسائل مختلف به گونه ای غیر مستقیم بر تحریف لفظی عهدین دلالت دارد.
اینکه قرآن کریم هارون(علیه السلام) برادر موسی(علیه السلام) را صاحب شریعت می داند و کتاب مقدس وی را ناسخ شریعت می شمارد.
اینکه قرآن اعتقاد به تثلیث و الوهیت مسیح را مردود می شمارد و رساله های پولس بر آن صحه می گذارد.
اینکه قرآن کریم داوود(علیه السلام) و سلیمان(علیه السلام) را پیامبرانی حکیم می داند و عهد عتیق داوود(علیه السلام) را زناکار و سلیمان(علیه السلام) را بت پرست می شمارد.
اینکه قرآن کریم شراب را پلید می شمارد و روایات ما خمر را نزد تمام پیامبران منفور می داند و عهد عتیق لوط(علیه السلام) را شراب خوار و در عهد جدید شراب سازی را از معجزات عیسی(علیه السلام) می شمارد.
اینکه معاد از مهم ترین اصول تعالیم ادیان آسمانی است که بسیاری از آیات قرآن به آن اختصاص یافته و محور مهم تبلیغ پیامبران توجه به معاد و حیات پس از مرگ بوده است با این وجود، در عهد عتیق به صراحت سخنی از معاد به میان نیامده است. و ده ها نمونه ی دیگر از این دست می تواند قرینه ای بر وقوع تحریف لفظی در تورات(5) و مُلهَم نبودن اناجیل، کتب و رسالات دیگر باشد.
اصولاً اگر به آموزه های دینی هم استناد نکنیم، تحریف لفظی کتاب مقدس باز هم قابل اثبات است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.