پاسخ اجمالی:
امام در خطبه27 نهج البلاغه، پس از اشاره به ماجراى دردناک حمله سپاه شام به شهر انبار و این که آن ها زینت های زن مسلمان و زن غیر مسلمانى که در پناه اسلام، جان و مالش محفوظ بوده را غارت کرده اند؛ می فرماید: «اگر کسی از اندوه این واقعه بمیرد، سزاوار است». جالب این که ایشان تجاوز به حریم زنان مسلمان و غیر مسلمان و هتک احترام آنها را در یک ردیف شمرده است و این نشان مى دهد که اسلام، تا چه اندازه خود را متعهد به دفاع از اقلیت هایى که در پناه اسلام زندگى مى کنند مى داند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در فرازی از خطبه27 نهج البلاغه انگشت روى یک نمونه بارز از پیامدهاى شوم ترک جهاد گذارده، مى فرماید: (آگاه باشید! من شب و روز، پنهان و آشکار شما را به مبارزه با این گروه [معاویه و حاکمان شام] فرا خواندم و گفتم پیش از آن که آنها با شما نبرد کنند، با آنان بجنگید)؛ «أَلاَ وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَیْلا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَکُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ».
گفتم که در طبیعت این گروه ظالم و ستمگر، تجاوزگرى نهفته است و هر زمان که فرصت پیدا کنند، از کشتن بى گناهان و اسیر کردن زن و فرزند و غارت کردن اموالتان، دریغ نمى ورزند، پس عقل و شرع به شما اجازه مى دهد که توطئه هاى آنها را در نطفه خفه کنید و قدرت آنان را قبل از تهاجمشان در هم بشکنید و آتش فتنه را بدین وسیله خاموش کنید.
حضرت سپس به استدلال مهم و روشنى در این زمینه پرداخته و مى فرماید: (به خدا سوگند! هر زمان قوم و ملّتى در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذلیل و خوار شده است) ؛«فَوَاللهِ! مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فی عُقْرِ(1) دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا».
سپس امام (علیه السلام) به عنوان نتیجه گیرى مى فرماید: (ولى شما هر کدام مسؤولیت را به گردن دیگرى انداختید و دست از یارى هم برداشتید تا آنجا که مورد هجوم پى درپى دشمن واقع شدید و سرزمین هایتان از دست رفت) ؛«فَتَوَاکَلْتُمْ(2)وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ(3)عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الاَْوْطَانُ».
سپس امام (علیه السلام)، به شرح ماجراى دردناک حمله اخوغامد، (سفیان بن عوف غامدى) پرداخته، چنین مى فرماید:
(اکنون بشنوید یکى از فرماندهان لشکر غارتگر شام اخوغامد، به شهر انبار حمله کرده و لشکریان او وارد آن شهر شده اند، حسّان بن حسّان بکرى، [فرماندار و نماینده من] را کشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است) ؛«وَهذَا أَخُو غَامِد وَ قَدْ وَرَدَتْ خَیلُهُ الاَْنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَکْرِیَّ وَ أَزَالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا».
با توجه به این که «مسالح» جمع «مسلحه» به معناى «مرزى» است ـ به خاطر این که در آنجا اسلحه جمع آورى مى کنند و مرزداران به وسیله آن به پاسدراى مى پردازند ـ روشن مى شود که شهر انبار، در نزدیکى مرز عراق و شام بوده و اخوغامد به آن حمله ور گردیده و تعبیر «أَزالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسالِحِها» نشان مى دهد که بدون مقاومت مهمّى از مرز گذشته است.
سپس امام (علیه السلام) از میان جنایات اخوغامد و لشکر غارتگرش، انگشت روى نقطه حسّاس و بسیار دردناکى گذاشته و مى فرماید:
(به من خبر رسیده است که یکى از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمان دیگرى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره هاى آنان را از تنشان بیرون آورده است، در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع از خود، جز گریه و زارى و التماس نداشته اند) ؛«وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الاُْخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا(4)وَ قُلْبَهَا(5)وَ قَلاَئِدَهَا(6)وَ رُعُثَهَا(7) ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاِْسْتِرْجَاعِ وَ الاِْسْتِرْحَام».
اشاره به این که احدى از مسلمانان آنجا به دفاع این زن مسلمان و زن غیر مسلمانى که در پناه اسلام بوده برنخاسته است! گویى خاک مرگ بر سر همه آنها پاشیده بوده اند که چنین ننگ آشکارى را براى خود پذیرفته اند، هم اموالشان به یغما رفته و هم نوامیسشان مورد تعرّض قرار گرفته و هم پناهندگانشان مورد ظلم و ستم واقع شده اند.
حضرت سپس مى افزاید: (آنها بعد از این همه جنایات، با غنائم فراوانى به شهر و دیار خود بازگشته اند بى آن که حتّى یک نفر از آنان آسیب ببیند یا قطره خونى از آنها ریخته شود) ؛«ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرینَ مَانَالَ رَجُلا مِنْهُمْ کَلْمٌ(8) وَلاَ أُرِیقَ لَهُمْ دَم»ٌ.
و در نتیجه گیرى نهایى این جمله کوبنده را بیان مى فرماید که (اگر به خاطر این حادثه [بسیار دردناک] مسلمانى از شدت تأسف و اندوه بمیرد ملامتى بر او نیست، بلکه به نظر من سزاوار است) ؛«فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً».
جالب این که تجاوز به حریم و گرفتن زینت آلات زنان مسلمان و غیر مسلمان و هتک احترام آنها در یک ردیف شمرده شده و این نشان مى دهد که اوّلا اسلام، تا چه حدّ براى نوامیس مردم اهمّیّت قائل است و ثانیاً، تا چه اندازه خود را متعهد به دفاع از اقلیت هایى که در پناه اسلام زندگى مى کنند مى داند. به هر حال مقصود امام (علیه السلام) بیان عمق فاجعه اى است که انجام شده است.
بدیهى است این سخن، ویژه دیروز و زمان هاى گذشته و حمله لشکر معاویه به شهر انبار نبوده و نیست، بلکه یک قاعده کلّى است که در زندگى مسلمانان امروز و فردا نیز صادق است. گویى امام (علیه السلام) مسلمانان امروز را که مورد تهاجم شرق و غرب غارتگر قرار گرفته و اموال و نوامیس شان را به خطر انداخته اند و در دفاع از خود در برابر این خونخواران و غارتگران، سستى به خرج مى دهند، مخاطب ساخته و همین سخنان را براى آنها بازگو مى کند که اگر مرد مسلمانى، از تجاوز دژخیمان به سرزمین هاى مقدّس اسلامى و تجاوز به قبله نخست آنها و غارت منابع و اموال و هتک نوامیس و اعراضشان، از اندوه و غصه بمیرد، در خور سرزنش نخواهد بود.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.