پاسخ اجمالی:
درست است که تعبیرات مختلف آیات قرآن نسبت به حضرت یونس(ع) نشان مى دهد که خلافى از ایشان سرزده بود، اما با توجه به آیات دیگر که از ایشان به عنوان یک پیغمبر مرسل و مورد عنایت خاص الهى و از پیامبران بزرگى که خدا او را بر جهانیان برترى بخشیده یاد مى کند، معلوم می شود که این خلاف، ترک اولایی بوده و آن عجله در نفرین و ترک قوم خود است.
پاسخ تفصیلی:
درست است که تعبیرات مختلف آیات قرآن نسبت به حضرت یونس(ع) نشان مى دهد که خلافى از حضرت یونس (علیه السلام) سرزده بود، تعبیر به «ظالم» و تعبیر به «ملیم» - خواه به معناى ملامت کننده خویشتن باشد، یا انجام دهنده کارى که موجب ملامت دیگران است، زیرا واژه «ملیم» به هر دو معنا تفسیر شده - و همچنین این تعبیر که «اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود تا قیامت در شکم ماهى مى ماند» و تعبیر به «ما دعاى او را به اجابت رساندیم و از اندوه نجاتش بخشیدیم» و تعبیر «لاَ تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ»(1) که به پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: مانند یونس نباش. و همچنین تعبیر «لَوْلاَ اَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ»(2)؛ (و اگر رحمت پروردگارش به یاریش نیامده بود، [از شکم ماهى] بیرون افکنده مى شد در حالى که نکوهیده بود)، همه این تعبیرات نشان مى دهد که چیزى در این جا واقع شده بود که نمى بایست واقع شود! امّا قرائن نشان مى دهد که این کار خلاف، فقط یک ترک اولى بوده است؛ چرا که در همین آیات خداوند یونس(علیه السلام) را به عنوان یک پیغمبر مرسل، و مورد عنایت خاص الهى ذکر کرده است، و در آیه 86 سوره انعام از او به عنوان یکى از پیامبران بزرگى که خدا او را بر جهانیان برترى بخشیده یاد مى کند، همچنین در آیه 163 سوره نساء او را در شمار پیامبران عظیم الشأنى همچون ابراهیم و نوح و اسماعیل و عیسى(علیه السلام) ذکر کرده است.
در این که این ترک اولى چه بوده؟ احتمالات مختلفى وجود دارد که هریک و یا مجموع آنها مى تواند دلیل این ترک اولى باشد. از جمله این که او در ترک قوم خود عجله کرد درحالى که سزاوار بود بیش از آن مقاومت مى نمود، و یا در نفرین بر آنها شتاب نمى کرد، و یا این که بهتر بود به هنگام خارج شدن از میان قومش منتظر اذن پروردگار مى ماند، هرچند ظاهراً از هدایت آنها مأیوس شده بود.
روشن است که هیچ یک از این امور گناه نیست، بلکه بهتر بود که انجام نشود؛ بنابراین سزاوار سرزنش و ملامت بود و تعبیر به ظلم و .... از باب «حَسَنَاتُ الاَْبْرارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِینَ» است.
این احتمال نیز وجود دارد که او تصوّر کرد خداوند بر او تنگ نخواهد گرفت «فَظَنَّ اَنْ لَّنْ نَّقْدِرَ عَلَیْهِ»، همین تصوّر نیز ترک اولى بود؛ چرا که آنها که در سطح بالایى از ایمان قرار دارند باید همیشه در میان حالت خوف و رجاء باشند، نه این که خود را ایمن از مجازات الهى بدانند، و نه از لطفش مأیوس گردند.
اما تعبیر به «مغاضباً» روشن است که به معناى خشمگین بودن بر اعمال آن قوم گنهکار است، نه خشمگین بودن نسبت به پروردگار! که بعضى از ناآگاهان ذکر کرده اند؛ زیرا چنین چیزى نه تنها با مقام انبیاء سازگار نیست که با حدّاقل ایمان هم نمى سازد، و اگر در روایت یا کلمات بعضى از بزرگان اهل تفسیر «مُغاضبا لربه» آمده است معنایش «مُغاضِباً لاَِجْلِ رَبّهِ» مى باشد، یعنى او به خاطر خدا از اعمال قوم خشمگین بود.
از این جا روشن مى شود که چرا او در آن زندان تاریک که ظلمتهایش یکى بعد از دیگرى قرار گرفته بود ـ ظلمت شکم ماهى، ظلمت دریا، و ظلمت شب ها ـ فرو رفت؟ و چرا در مقام عذر خواهى برآمد و با آن تعبیرات بسیار حساب شده «لاَ اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ سُبْحَانَکَ اِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»، از خداوند تقاضاى بخشش نمود.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.