پاسخ اجمالی:
سوره کهف بعد از بیان مبدأ و معاد و بشارت و انذار، به داستان اصحاب کهف اشاره می کند و این مطلب را می فهماند که یک اقلیت در برابر یک اکثریت، هر چند ظاهراً قوى، نباید تسلیم گردد. در ادامه داستان دو نفر آمده، که یکى ثروتمند اما بى ایمان و دیگرى فقیر اما مؤمن بود و هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بى ایمان از دست نداد. سپس به داستان موسى و خضر(ع) اشاره مى کند. در پایان هم ماجراى «ذو القرنین» را شرح مى دهد.
پاسخ تفصیلی:
این سوره با حمد و ستایش خداوند آغاز مى شود و با توحید، ایمان و عمل صالح پایان مى یابد.
محتواى این سوره، همچون سایر سوره هاى «مکّى» بیشتر بیان مبدأ و معاد و بشارت و انذار است، و نیز به مسأله مهمى که مسلمانان در آن روزها سخت به آن نیاز داشتند اشاره مى کند و آن این که
یک اقلیت هر چند کوچک باشد، در برابر یک اکثریت، هر چند ظاهراً قوى و نیرومند، نباید تسلیم گردد و در فساد محیط حل شود، بلکه همچون گروه کوچک «اصحاب کهف» باید حساب خودشان را از محیط فاسد، جدا کنند، و بر ضد آن قیام نمایند.
آن روز که توانائى دارند، به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانائى، هجرت نمایند.
همچنین، از جمله داستان هاى این سوره، داستان دو نفر است که یکى بسیار ثروتمند و مرفه، اما بى ایمان و دیگرى فقیر و تهیدست اما مؤمن بود، ولى هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بى ایمان از دست نداد و تا آنجا که مى توانست او را نصیحت و ارشاد کرد و سرانجام اعلام بیزارى نمود و پیروزى هم با او بود.
تا مؤمنان در شرائطى همچون آغاز دعوت پیغمبر(صلى الله علیه وآله)، بدانند اگر ثروتمندان بى ایمان، جنب و جوشى دارند، موقّت است و خاموش شدنى، همانند فقر و تنگدستى افراد با ایمان.
بخش دیگرى از این سوره، به داستان موسى و خضر(علیهما السلام) (هر چند نام خضر در این سوره نیامده است) اشاره مى کند که: چگونه موسى(علیه السلام) در برابر کارهائى که ظاهر آن زننده بود، اما باطنش پر مصلحت، نتوانست صبر و حوصله به خرج دهد، ولى پس از توضیحات «خضر» به عمق مسائل کاملاً آگاه شد و از بى تابى خود پشیمان گشت.
این، نیز درسى است براى همه، تا به ظواهر حوادث و رویدادها ننگرند، و بدانند در زیر این ظواهر، باطنى است بسیار عمیق و پر معنى.
بخش دیگرى، از این سوره ماجراى «ذو القرنین» را شرح مى دهد که چگونه شرق و غرب عالم را پیمود؟ و با اقوام گوناگونى که سنن و آداب بسیار متفاوتى داشتند روبرو شد؟ و سرانجام با کمک گروهى از مردم، به مقابله با توطئه «یأجوج و «مأجوج» برخاست، سدّى آهنین بر سر راه آنها کشید و نفوذشان را قطع کرد تا مسلمانان با بینش وسیع تر، خود را براى نفوذ در شرق و غرب جهان آماده سازند و براى مبارزه با «یأجوج ها» و «مأجوج ها» دست اتحاد به هم دهند!.
جالب این که: در این سوره، به سه داستان اشاره شده (داستان اصحاب کهف، داستان موسى و خضر و داستان ذو القرنین) که بر خلاف غالب داستان هاى قرآن در هیچ جاى دیگر از قرآن، سخنى از اینها به میان نیامده است (تنها در سوره انبیاء آیه 96 به مسأله یأجوج و مأجوج بدون ذکر نام «ذو القرنین» اشاره شده است) و این یکى از ویژگى هاى این سوره است.
به هر حال، محتوایش از هر نظر پر بار، و تربیت کننده مى باشد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.