پاسخ اجمالی:
طبق آیه 23 سوره زمر، قرآن کتابی است که آیاتش با یکدیگر هماهنگ مى باشد، تضاد و اختلافى در میان آنها نیست، و با اینکه مباحث مختلف در آن تکرار شده اما هرگز ملال آور نیست. قرآن در دل هاى آماده خوفى ایجاد مى کند که مایه بیدارى است و پوست و قلبشان نرم و آماده پذیرش ذکر خدا مى گردد.
پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در این آیه به معرفى مزایاى قرآن پرداخته، و ضمن بیان سه توصیف، امتیازات بزرگ این کتاب آسمانى را شرح مى دهد، نخست مى گوید: (کتابى است که آیاتش هماهنگ و هم صدا، و از نظر لطف و زیبائى و عمق بیان، همانند یکدیگر است)؛ «کِتاباً مُتَشابِه». منظور از «متشابه» در اینجا کلامى است که قسمت هاى مختلف آن با یکدیگر همرنگ و هماهنگ مى باشد، هیچ گونه تضاد و اختلافى در میان آنها نیست، خوب و بد ندارد، بلکه یکى از یکى بهتر است. این درست بر خلاف کلمات انسان ها است که هر قدر در آن دقت شود، هنگامى که گسترده و وسیع گردد، خواه ناخواه اختلافات و تناقض ها و تضادهائى در آن پیدا مى شود، بعضى در اوج زیبائى است، و بعضى کاملاً عادى و معمولى، بررسى آثار نویسندگان معروف و بزرگ، اعم از نثر و نظم، نیز گواه زنده این مطلب است. اما کلام خدا، قرآن مجید این چنین نیست، انسجام فوق العاده و همبستگى مفاهیم، فصاحت و بلاغت بى نظیرى که در همه آیاتش حاکم است، گواهى مى دهد: از کلام انسان ها نیست. سپس مى افزاید: ویژگى دیگر این کتاب این است که (مکرر است)؛ «مَثانِیَ». این تعبیر، ممکن است اشاره به تکرار مباحث مختلف داستانها، سرگذشت ها، مواعظ و اندرزها بوده باشد، اما تکرارى که هرگز ملالت آور نیست، بلکه شوق انگیز است و نشاط آفرین، و این یکى از اصول مهم فصاحت است که انسان به هنگام لزوم چیزى را براى تأثیر عمیق بخشیدن، تکرار کند، اما هر زمان به شکلى تازه و صورتى نو که ملالت خیز نباشد. به علاوه، مطالب مکرر قرآن، مفسر یکدیگر است، و بسیارى از مشکلات از این طریق حل مى شود. بعضى نیز آن را اشاره به تکرار تلاوت قرآن و کهنه نشدن بر اثر تکرار تلاوت دانسته اند. و بعضى، اشاره به تکرار نزول قرآن که یک بار به صورت دفعى بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) در «شب قدر» نازل شده، و یک بار هم به صورت تدریجى طى 23 سال. این احتمال نیز، وجود دارد که مراد، تکرار حقیقت قرآن در هر زمان و تجلى تازه اى از عینیت آن با گذشت سال و ماه است. از میان این تفسیرها، تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد، هر چند تضادى در میان آنها نیست، و جمع همه آنها ممکن است.(1) بعد از این توصیف، به آخرین ویژگى قرآن در این بحث، یعنى مسأله نفوذ عمیق و فوق العاده آن پرداخته، مى گوید: (از شنیدن آیات این قرآن لرزه بر اندام خاشعان از پروردگار مى افتد [و مو بر تنشان راست مى شود] سپس پوست و قلبشان، برون و درونشان، نرم و آماده پذیرش ذکر خدا مى گردد، و آرام و مطمئن مى شود)؛ «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللّهِ».(2) چه ترسیم جالب و زیبائى از نفوذ عجیب آیات قرآن در دل هاى آماده! نخست، در آن خوف و ترسى ایجاد مى کند، خوفى که مایه بیدارى و آغاز حرکت است، و ترسى که انسان را متوجه مسئولیت هاى مختلفش مى سازد. در مرحله بعد، حالت نرمش و پذیرش سخن حق به او مى بخشد،(3) و به دنبال آن آرامش مى یابد. این حالت دوگانه، که مراحل مختلف و منازل «سلوک الى اللّه» را نشان مى دهد، کاملاً قابل درک است، آیات غضب و مقام انذار پیامبر(صلى الله علیه وآله) دل ها را به لرزه در مى آورد، سپس آیات رحمت به آن آرامش مى دهد. اندیشه در ذات حق، و مسأله ابدیت، ازلیت و نامتناهى بودن ذات پاک او، انسان را در وحشت فرو مى برد، که چگونه مى توان او را شناخت؟، اما مطالعه آثار و دلائل آن ذات مقدس در آفاق و انفس، به او نرمش و آرامش مى بخشد.تاریخ اسلام، پر است از نشانه هاى نفوذ عجیب قرآن در دل هاى مؤمنان و حتى غیر مؤمنان که قلب هائى آماده داشتند، و این نفوذ و جذبه فوق العاده، دلیل روشنى است بر این که: این کتاب از طریق وحى نازل شده است. در حدیثى از «اسماء» نقل شده که مى گوید: «کانَ أَصْحابُ النَّبِىِّ(صلى الله علیه وآله) اِذا قُرِأَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ ـ کَما نَعَتَهُمُ اللّهُ ـ تَدْمَعُ أَعْیُنُهُمْ وَ تَقْشَعِرُّ جُلُودُهُمْ» ؛ (یاران پیامبر، هنگامى که قرآن بر آنها تلاوت مى شد ـ همان گونه که خدا آنها را توصیف کرده است ـ چشمهایشان اشکبار مى گشت و لرزه بر اندامشان مى افتاد).(4) امیرمؤمنان على(علیه السلام) درباره پرهیزگاران این حقیقت را به عالى ترین وجهى توصیف فرموده، آنجا که مى گوید: «آنها شب هنگام به پا مى خیزند، قرآن را شمرده، و با تفکر تلاوت مى کنند، جان خویش را با آن در غمى دلپذیر فرو مى برند، و داروى درد خود را از آن مى طلبند، هر گاه به آیه اى که در آن تشویق است برخورد کنند، به آن دل مى بندند، چشم جانشان با شوق تمام، در آن خیره مى شود، و آن را نصب العین خود مى سازند، و هر گاه به آیه اى برسند که در آن تخویف و انذار باشد، گوش دل به آن فرا مى دهند، گوئى صداى ناله ها و به هم خوردن زبانه هاى آتش مهیب جهنم، در گوششان طنین انداز است»(5).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.