پاسخ اجمالی:
اخلاق تا شعاع معيّنى مى تواند جلوی مفاسد را گرفته و نظمي ظاهرى برقرار نمايد که براى اصلاح يک جامعه کافى نيست. کما اينکه امروز در جوامع متمدّن و اخلاق مدار، آمار کودکان نامشروع، انتحار، طلاق، ترور و... بالاست. اما «دين» علاوه بر اصلاح روابط ميان افراد اجتماع، رابطه انسان و خدا را که مايه تکامل انسان و جامعه در تمام جنبه هاى معنوى و مادّى است بر قرار مي نمايد.
پاسخ تفصیلی:
جاى شک نیست که اخلاق تا شعاع معیّنى مى تواند جلو مفاسد را بگیرد و نظم و ترتیب را در کارهاى اجتماع به وجود آورد؛ ولى آیا همین نظم ظاهرى براى اصلاح یک جامعه کافى است؟ بطور مسلّم جواب منفى است؛ زیرا یک سلسله مفاسد در جامعه هاى متمدّن از بین رفته، ولى مفاسد خطرناک دیگرى در آن اجتماعات به وجود آمده و در واقع مفاسد باقى است! چیزى که هست رنگ و لباس و به اصطلاح «نوع» آنها عوض شده است، چنانچه مشاهده مى کنیم به جاى دزدیهاى قدیمى سرگردنه، «گانگستر بازى» و حملات مسلّحانه تاکتیکى به بانکها، ورشکستگیهاى مصنوعى و انواع تجاوزها پیدا شده است!
امروز در کشورهاى متمدّن جهان که حسن اخلاق آنان زبانزد مردم است، آمار بچّه هاى غیر قانونى در ظرف یک سال از بیست هزار هم مى گذرد! هرگاه اخلاق مى توانست نقش دین را به عهده بگیرد پس این همه انتحار، طلاق و ترور براى چیست؟ به قول بعضى از دانشمندان «قدر مسلّم این است که هرگاه اخلاق متّکى به ایمان به خدا باشد، در اصلاح جامعه مانند یک سلاح برنده به کار مى رود و در غیر این صورت برندگى و قدرت آن براى ما از هر نظر مشکوک است و ما نبایست به امید یک موضوع مبهم، وسیله قطعى را از دست بدهیم» و هرگاه در برخى از کشورها تا حدّى نظم و آرامش به چشم مى خورد مقدارى از آن، آثار همان تعالیم دینى است که مردم از نیاکان خود به ارث برده اند.
علاوه بر آن، «دین» در عین این که روابط صحیح میان افراد اجتماع پدید مى آورد رابطه دیگرى نیز میان انسان و خدا برقرار مى سازد که خود مایه تکامل انسان در تمام جنبه هاى معنوى و مادّى است و بطور مسلّم این قسمت را با اخلاق مادّى که بر اساس حفظ منافع مادّى است نمى توان تأمین نمود.
البتّه بحث و گفتگو در اطراف حکومت ایمان و حکومت اخلاق دامنه دار است. کسانى که مى خواهند در این باره بیشتر مطالعه کنند، به کتاب «رهبران بزرگ و مسؤولیّتهاى بزرگتر» مراجعه کنند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.