پاسخ اجمالی:
طبق آیات 78-82 سوره شعراء، نخستین مرحله ربوبیت، مرحله آفرینش و هدایت است اعم از هدایت تکوینی و تشریعی، و چون فعل یهْدِینِ به صورت مضارع آمده دلیل روشنى بر استمرار هدایت می باشد. پس از آن مرحله نعمت هاى مادى است ـ اعم از ایجاد شرائط و دفع موانع ـ و سرانجام مرحله زندگى جاودانى در سراى دیگر است که در آنجا نیز ربوبیتش در لباس بخشش مواهب و آمرزش گناهان جلوه گر مى شود.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سوال در آیات 78 ـ 82 سوره «شعراء» آمده است. در این آیات حضرت ابراهیم (علیه السلام) به توصیف پروردگار جهانیان، و ذکر نعمت هاى معنوى و مادى او مى پردازد. نخست، از نعمت آفرینش و هدایت، شروع کرده، مى گوید:(او کسى است که مرا آفرید، و هم او مرا هدایت مى کند)؛ «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ».
هم در عالم تکوین هدایت کرده و وسائل حیات مادى و معنوى در اختیارم گذارده، و هم در عالم تشریع، وحى و کتاب آسمانى، براى من فرستاده است.
ذکر کلمه «فاء» بعد از آفرینش، اشاره به این است که: هدایت از خلقت جدا نیست و دوشادوش آن، همه جا پیش مى رود، و جمله «یَهْدِینِ» که به صورت «فعل مضارع» آمده است، دلیل روشنى بر استمرار هدایت و نیاز انسان به او در تمام عمر است.
گوئى ابراهیم(علیه السلام) با این سخن، بیانگر این حقیقت است که: من از لحظه خلقتم، همیشه با او بوده ام و در همه حال با او هستم، حضور او را در زندگى خود احساس مى کنم، او دوستى است که: رشته اى در گردنم افکنده و مى برد هر جا که خاطر خواه او است!
پس از بیان نخستین مرحله ربوبیت، یعنى هدایت بعد از آفرینش، به نعمت هاى مادى پرداخته، مى گوید: (او کسى است که مرا غذا مى دهد و سیراب مى کند)؛ «وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ».
آرى من همه نعمت ها را از او مى بینم، پوست و گوشت من، آب و غذاى من، همه از برکات او است.
آن گاه، از مرحله زندگى دنیا پا را فراتر گذارده، به زندگى جاویدان در سراى آخرت مى پردازد، تا روشن سازد که من همه جا بر سر خوان نعمت او نشسته ام نه فقط در دنیا که در آخرت نیز هم.
مى گوید: (او کسى است که مرا مى میراند و بار دیگر زنده مى کند)؛ «وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ».
آرى، هم مرگ من از او است و هم بازگشت مجدد به زندگى از ناحیه او است. نه تنها در حالت صحت و تندرستى ام مشمول نعمت هاى اویم، که (هنگام بیمارى ام نیز او مرا شفا مى دهد)؛ «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ».
با این که بیمارى نیز گاهى از ناحیه او است، اما براى رعایت ادب در سخن آن را به خود نسبت مى دهد.
هنگامى که وارد عرصه محشر شوم، چشم امیدم به او دوخته شده؛ چرا که (او کسى است که طمع دارم گناهم را در روز جزا بیامرزد)؛ «وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ».
بدون شک، پیامبران معصومند و گناهى ندارند که بخشوده شود، ولى، گاهى حسنات نیکان، گناه مقربان محسوب مى شود، و در مقام والاى آنان، گاه انجام یک کار خوب نیز، قابل بازخواست است؛ چرا که از کار نیکوترى جلوگیرى کرده، و لذا ترک اولایش مى نامند.
او هرگز تکیه بر اعمال نیک خود نمى کند که اینها در جنب کرم الهى، هیچ است و در مقابل نعمت هایش قابل ذکر نیست، بلکه تنها تکیه اش بر لطف خدا است، و این آخرین مرحله انقطاع الى اللّه است.
کوتاه سخن این که: ابراهیم براى مشخص ساختن معبود حقیقى، نخست به سراغ «خالقیت» پروردگار مى رود، سپس مقام ربوبیت او را در همه مراحل روشن مى سازد.
نخست مرحله هدایت است، پس از آن مرحله «نعمت هاى مادى» ـ اعم از ایجاد شرائط و دفع موانع ـ و سرانجام مرحله «زندگى جاودانى» در سراى دیگر که در آنجا نیز ربوبیتش در چهره بخشش مواهب و آمرزش گناه، جلوه گر مى شود، و به این ترتیب، بر پندار خرافى خدایان متعدد و ارباب انواع، خط بطلان مى کشد و سر تعظیم بر آستان پروردگار فرود مى آورد. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.