پاسخ اجمالی:
در آیه 8 سوره تکاثر، می خوانیم: «ثم لتسئلن یومئذ عن النَّعیم»، نعیم که در قیامت از آن بازپرسى خواهد شد، یک معنى بسیار گسترده دارد که همه مواهب الهى، اعم از«معنوى» مانند: دین، ایمان، قرآن و ولایت، و نعمت های مادى مانند: سلامت، امنیت، طعام و آب خنک و... که در روایات به آنها اشاره شده را شامل مى شود، منتهی نعمت هائى که اهمیت بیشترى دارند مانند: نعمت «ایمان و ولایت» بیشتر از آنها سؤال مى شود.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 8 سوره «تکاثر» مى خوانیم: (سپس در آن روز همه شما قطعاً از نعمت هائى که داشته اید سؤال خواهید شد)؛ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذ عَنِ النَّعیمِ» مسلماً همه شما روز قیامت از نعمت ها بازپرسى خواهید شد.
بعضى گفته اند: منظور از این نعمت، «سلامت» و «فراغت خاطر» است.
و بعضى آن را «تندرستى» و «امنیت» مى دانند.
و بعضى همه نعمت ها را مشمول آیه شمرده اند.
در حدیثى، از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «النَّعِیْمُ الرُّطَبُ، وَ الْماءُ الْبارِدُ»؛ (نعیم، رطب و آب خنک است!)،(1)
در حالى که در حدیث دیگرى مى خوانیم: «ابو حنیفه» از امام صادق(علیه السلام) درباره تفسیر این آیه سؤال کرد، امام(علیه السلام) سؤال را به او برگردانده، فرمود: «نعیم به عقیده تو چیست»؟
عرض کرد: غذا است و طعام و آب خنک.
فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را روز قیامت در پیشگاهش نگه دارد تا از هر لقمه اى که خورده اى و هر جرعه اى که نوشیده اى از تو سؤال کند، باید بسیار در آنجا بایستى»!
عرض کرد: «پس نعیم چیست»؟
فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند به وسیله وجود ما به بندگانش نعمت داده، و به وسیله ما میان آنها بعد از اختلاف، الفت بخشیده، دل هاى آنان را به وسیله ما به هم پیوند داده، و برادر خود ساخته بعد از آن که دشمن یکدیگر بودند، و به وسیله ما آنها را به اسلام هدایت کرده... آرى، نعیم همان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و خاندان او است».(2)
تفسیر این روایاتِ ظاهراً مختلف، چنین است: «نعیم» یک معنى بسیار گسترده دارد که همه مواهب الهى را اعم از «معنوى» مانند: دین، ایمان، اسلام، قرآن و ولایت، و انواع نعمت هاى «مادى» را اعم از فردى و اجتماعى شامل مى شود، منتها نعمت هائى که اهمیت بیشترى دارند مانند: نعمت «ایمان و ولایت» بیشتر از آنها سؤال مى شود، که آیا حق آنها ادا شده یا نه؟ و ظاهراً روایاتى که نعمت هاى مادى را از شمول این آیه نفى مى کند، ناظر به این معنى است که شما نباید مصداق هاى مهمتر را رها کرده، به مصداق هاى کوچک تر روى آورید، و در حقیقت هشدارى است به مردم، در زمینه سلسله مراتب مواهب و نعمت هاى الهى و این که در برابر آنها مسئولیت سنگین دارند.
و چگونه ممکن است از این نعمت ها سؤال نشود، در حالى که سرمایه هاى بزرگى هستند که در اختیار بشر قرار داده شده، و باید از هر کدام دقیقاً قدردانى کنند و شکر آن را به جاى آورند و در موارد خود صرف کنند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.