پاسخ اجمالی:
ماهیّت «نامه اعمال» در روز قيامت چيزى مانند ورق هاى كاغذ و دفتر و كتاب معمولى نيست؛ بلکه نقوش طبيعى و غير قابل انكاری است كه به وسيله نيروهاى عالَمِ هستى و فرشتگان در دل اين موجودات ثبت مى شود و در قيامت، پرده از آن برداشته مى شود و آشكار مى گردد. اين آثار از تمام محيط بيرون جمع آورى مى شود و فشرده مى گردد و به دست هركس داده مى شود و با يك نگاه در آن حال هركس معلوم است. مسلماً اين آثار در دنيا براى ما محسوس و قابل درك نيست؛ امّا بى شك روز قيامت كه در آن ديد تازه اى پيدا مى كنيم همه اينها را مى بينيم و مى خوانيم و تصديق مى كنيم.
پاسخ تفصیلی:
بى شك «نامه اعمال» در «قيامت» چيزى مانند ورق هاى كاغذ و دفتر و كتاب معمولى نيست؛ بلكه نقوشى است گويا، غير قابل انكار كه هيچكس را يارى نفى آن نمى باشد. شاهد اين سخن اينكه اگر به شكل دفتر و اوراق معمولى باشد هزاران برگ لازم است كه اعمال يك عمر را در آن بنويسند و چنين كتابى براى همه به آسانى قابل مطالعه نيست و نمى تواند مايه رسوايى بدكاران و افتخار نيكوكاران گردد. در جايى از آيات و روايات به خوبى استفاده مى شود كه اعمال آدمى در آن چنان ثبت است كه با يك نگاه مى توان بر آن واقف شد!
از اين گذشته خطوط و نقوش معمولى چنان نيست كه قابل انكار نباشد؛ در حالى كه از آيات و روايات به خوبى بر مى آيد كه خطوط اين كتاب قابل انكار نيست، سندى است زنده و روشن براى هر كس و حتى براى صاحبان آن.
در اينجا چند تفسير مختلف براى «نامه عمل» وجود دارد كه بايد دقيقاً مورد بررسى قرار گيرد:
1. بعضى در تفسير آن گفته اند: «هِىَ بِعَيْنِها نَفْسُهُ الَّتى رَسَخَتْ فيها آثارُ اَعْمالِهِ بِحَيْثُ انْتَقَشَتْ بِها»(1)؛ (آن، عيناً همان روح آدمى است كه آثار اعمالش در آن راسخ شده به گونه اى كه با آن نقش گرفته!)
مطابق اين تفسير كه در كلمات مرحوم فيض كاشانى آمده «نامه اعمال» كنايه از روح آدمى است كه آثار اعمالش در آن نقش مى بندد.
روشن است اين معني كنايى با ظواهر آيات «قرآن» سازگار نيست؛ چراكه «قرآن» مى گويد نامه اعمال نيكان به دست راستشان و بدان به دست چپشان يا پشت سرشان داده مى شود و اين تعبير با تفسير مزبور نمى سازد؛ مگر اينكه تعبير به «يمين» و «شمال» و ساير تعبيرات آيات و روايات را در اين زمينه نيز بر معناى كنايى حمل كنيم و اين خلاف ظاهرها، بدون دليل جائز نيست. بعلاوه اين تفسير با مسئله «تطاير كتب» هرگز سازگار نمى باشد.
2. مرحوم علامه طباطبايى در «الميزان» تعبير ديگرى دارد و با استفاده از آيه 30 سوره «آل عمران»، «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»؛ (روزى كه هر انسانى اعمال نيك و بد خود را حاضر مى بيند ...) مى گويد: «نامه اعمال، حقايق اعمال انسانى را در بر دارد و مانند خطوط و نقوش معمولى در كتاب هاى دنيا نيست. آن، نفس اعمال انسانى است كه خداوند آدمى را آشكارا بر آن آگاه مى كند و هيچ دليلى بهتر از مشاهده نيست. اين كتاب در دنيا از درك انسان پنهان است و حجابِ غفلت، روى آن را پوشانده، روز قيامت خداوند آن را مى گشايد و پرده هاى غفلت را كنار مى زند و انسان را از آن با خبر مى سازد».(2)
اين معنا نيز با آنچه درباره فرشتگانِ نويسنده نامه اعمال و ساير ويژگى ها كه در آيات و روايات آمده هماهنگ نيست؛ چراكه منظور از حقايق اعمال، ظاهراً همان آثارى است كه در درون جان انسان باقى مى گذارد و همان ايرادى كه بر كلام مرحوم فيض كاشانى بود بر آن نيز وارد مى شود.
نويسنده «روح المعانى» همين تفسير را با شرح مبسوطى ذكر كرده، سپس اعتراف مى كند كه با ظواهر آيات «قرآن» سازگار نيست.(3)
3. ممكن است گفته شود اعمال انسان همان گونه كه در درون جان او اثر مى گذارد در عالم بيرون، در فضا و هواى اطراف، در زمينى كه بر آن زندگى مى كند و در همه چيز اثر دارد، گويى بر آنها نقش مى بندد، نقوش طبيعى و غير قابل انكار، نقوشى كه به وسيله قوا و نيروهاى عالَمِ هستى و فرشتگان در دل اين موجودات ثبت مى شود و در قيامت، پرده از آن برداشته مى شود و آشكار مى گردد. اين آثار از تمام محيط بيرون جمع آورى مى شود و فشرده مى گردد و به دست هركس داده مى شود و با يك نگاه در آن حال هركس معلوم است.
مسلماً اين آثار در دنيا براى ما محسوس و قابل درك نيست، امّا بى شك آنها وجود دارند و روزى كه در آن ديد تازه اى پيدا مى كنيم همه اينها را مى بينيم و مى خوانيم و تصديق مى كنيم.
دانشمندانِ امروز با مطالعه فسيل ها و سنگواره هايى كه از جاندارانِ ميليون ها سال قبل باقيمانده نه تنها شكل آنها را ترسيم مى كنند؛ بلكه از بسيارى از حقايق زندگى آنها آگاه مى شوند.
مسلماً «فسيل» و «سنگواره» خود حيوان نيست؛ بلكه آثارى است كه از خود در لابلاى قشرهاى زمين باقى گذارده اند. در واقع سنگ هاى زمين، نامه اعمال و اشكال آن حيوانات است؛ اما با خطوطى نگاشته شده كه براى هيچ كس قابل انكار نيست.
نمى گوييم نامه عمل در قيامت اين گونه است؛ چراكه ما از قيامت و مسائل مربوط به معاد تنها شبحى مى بينيم؛ ولى از پاره اى جهات، (اثر طبيعى بودن) مى تواند همانند آن باشد.
قابل توجه اينكه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه در تفسير آيه 14 سوره «اسراء» فرمود: «يَذْكُرُ الْعَبْدُ جَمِيعَ مَا عَمِلَ وَ مَا كُتِبَ عَلَيْهِ، حَتّى كَأنَّهُ فَعَلَهُ تِلْكَ السّاعَةَ، فَلِذلِكَ قَالُوا «يَا وَيْلَتَنا مَا لِهذَا الْكِتابِ لَا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً اِلَّا اَحْصَاهَا»(4)»(5)؛ (انسان با قرائت نامه اعمال خود تمام آنچه را انجام داده است به خاطر مى آورد گويى همه را در همان ساعت انجام داده، لذا مى گويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل بزرگ و كوچكى نيست مگر اينكه آن را احصاء كرده است»).
4. بعضى نيز احتمال داده اند كه نامه اعمال، «ضمير باطن» يا وجدان مخفى انسان است، در روانشناسى امروز به ثبوت رسيده كه اعمال انسانى در وجدان يا شعور ناآگاه او اثر مى گذارد.
اين تعبير بى شباهت به تعبير فيض كاشانى و ديگر مفسرانى كه قبلا گفته شد نيست و در واقع تعبير نوينى است از همان معناى قديمى.
تا اينجا چهار تفسير براى نامه عمل ذكر شد كه از همه مناسب تر تفسير سوّم است.
به هر حال يا بايد بگوييم چون مسئله نامه اعمال در «قرآن مجيد» در آيات مختلف و در روايات فراوانى وارد شده است ما بايد به آن ايمان داشته باشيم هر چند مفهوم و محتواى آن را تفصيلا ندانيم، همان گونه كه در مسائل ديگرى از امور مربوط به آخرت با چنين وضعى روبرو هستيم يا اينكه نامه اعمال همان مجموعه آثارى است كه عمل ما در بيرون وجود ما مى گذارد و در قيامت به فرمان الهى جمع آورى شده و در اختيار ما قرار مى گيرد. به تعبير ديگر مجموعه آثار تكوينى است كه مى توان آن را از جهاتى تشبيه به فيلم ها و نوارهاى ضبط صوت يا فسيل هاى حيوانات كرد، نمى گوييم عيناً چنين است؛ بلكه مى گوييم از جهاتى شبيه به آن است. (دقت كنيد).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.