پاسخ اجمالی:
مسیحیت دارای سه فرقه «ارتدوکس»، «کاتولیک» و «پروتستان» می باشد. کلیساى ارتدوکس در یونان و روسیّه، و کلیساى کاتولیک روم اقتدارش بیشتر در اروپا و آمریکاست. این دو کلیسا در اصل عقیده موافق اند؛ ولى جدایی کلیساهاى لاتینى زبان مغرب و کلیساهاى یونانى و سریانى زبان مشرق از زمانی شروع شد که پاپ هاى روم خواستند بر تمام کلیساهاى جهان مسلّط گردند و اسقف هاى مشرق سرباز زدند .
فرقه پروتستان نیز در اعتراض به روش پاپ ها، ثروت اندوزى و فروش «مغفرت نامه» و ایجاد مزاحمت ها و محدودیّتها براى مردم به وجود آمد.
پاسخ تفصیلی:
«کاتولیک» که معرّب آن «جاثلیق» است به فرقه اى از مسیحیان که پاپ را پیشواى دین خود مى داند گفته مى شود. روزگارى «اسقفان» همه جهان مساوى بودند ولى کم کم اسقف هاى مراکز بزرگ مانند اسکندریّه، انطاکیّه، قسطنطنیّه و روم داراى قدرت مخصوصى بر کلیساهاى اطراف خود شدند، اسقفان سه کلیساى اوّل موسوم به «پِتْریارِخ» و اسقف روم به «پاپ» یعنى پدر ملقّب گردید. کلیساى روم از زمانى که «پولس» رساله خود را در آن جا نوشت، در تمام جهان مسیحیّت شهرت و اعتبار یافت; پاپ هاى روم به ریاست بزرگترین کلیساى دنیا قانع نشده، کم کم خواستند بر تمام کلیساهاى جهان مسلّط گردند و چنین استدلال کردند که چون عیسى «پطرس» را جانشین خود قرار داد و او اوّلین اسقف شهر روم بود، بنابر این اسقفان روم باید جانشین «پطرس» بوده و در روى زمین به جاى خود مسیح بر کلیساها سلطنت نمایند. در قرن پنجم «لِیُو» مدّعى ریاست بر تمامى کلیساهاى مسیح شد، بیشتر اسقفان مغرب ادّعاى او را قبول نمودند; ولى در مشرق «پتریارخ»هاى قسطنطنیّه و انطاکیّه و اسقفان کلیساهاى ایران از شناسایى ریاست و مقام پاپى وى امتناع ورزیدند; این امتناع باعث شد که جدایى بین کلیساهاى لاتینى زبان مغرب و کلیساهاى یونانى و سریانى زبان مشرق، پیدا شود. این دو شعبه مهمّ کلیساى مسیح، تا امروز هم از یکدیگر منفصلند؛ یکى کلیساى ارتدوکس یونانى است که در یونان و روسیّه منتشر مى باشد و دیگرى کلیساى کاتولیک روم که اقتدارش بیشتر در اروپا و آمریکاست. این دو کلیسا در اصل عقیده با یکدیگر موافق مى باشند ولى مسأله قدرت عمومى پاپ باعث اختلاف آنها گردیده است؛ البتّه در پاره اى مسائل درجه دو نیز اختلاف نظرهایى دارند. امّا پروتستان چنان که از معناى آن (اعتراض) نیز به دست مى آید، نام فرقه اى است که امروز پیروان زیادى دارد; علّت پیدایش این فرقه روى اعتراض به روش پاپ ها و توجّه دستگاه روحانیّت مسیح به ثروت اندوزى و فروش «مغفرت نامه» و ایجاد مزاحمت ها و محدودیّت ها براى مردم و گروه تحصیل کرده بود. در حقیقت این فرقه یک گروه «اصلاح طلب» براى پیراستن مسیحیّت از یک سلسله پیرایه هایى که اسقفان و پاپ ها بر آن بسته بودند مى باشد. رهبر این فرقه «مارتین لوتر» رفورمیست بزرگ جهان مسیحیّت است. او روز 31 اکتبر سال 1517 کاغذى بر روى کلیساى «ویتنبرک» چسبانید و خشم خود را نسبت به فروش «مغفرت نامه» و بسیارى از خلافکارى هاى کشیشان ابراز و آنها را با دلایلى، غیر منطقى شمرد. پاپ از جریان آگاه شد و او را به روم احضار کرد ولى او از اطاعت فرمان پاپ سرباز زد و در مقابل این تمرّد، پاپ لئوى دهم او را در سال 1520 ضمن ورقه اى تکفیر کرد. «لوتر» با کمال شهامت و شجاعت تکفیر نامه را آتش زد و شهامت و حقگویى وى مورد استقبال مردم اروپا قرار گرفت و او کتاب مقدّس عهد جدید را به آلمانى ترجمه نمود و بقیّه عمر خود را در نوشتن و سر و سامان دادن به کلیساهاى تابع وى صرف نمود. فرقه پروتستانت اگر چه اصلاحاتى در اصول مسیحیّت به وجود آوردند و بهشت فروشى و بخشش گناه و رهبانیّت و مسائل مشابه آن را منکر شدند و ریاست پاپ را به رسمیّت نشناخته و قسمتى از ساخته هاى کلیساها را به دور ریختند، ولى مع الوصف از جمود مخصوص مسیحیّت درباره «تثلیث» و بسیارى از مسائل دیگر بیرون نیامده و آن را بسان دیگران پذیرفتند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.