پاسخ اجمالی:
مسيحيّت امروز، به مذاهب سه گانه معروف: كاتوليك، پُروتِستان و اُرتودُكس تقسيم شده است. كاتوليكها اكثريّت مسيحيان را تشكيل مىدهند و نامشان از واژه «كاتوليك» به معنى كليسا و كنيسه مشتق شده و از كليساى روم و پاپ پيروى مىكنند. فرقه ارتودكس با جدايى كامل كليساى روم شرقى از غربى به صورتى مستقل درآمد. فرقه سوم نيز با مخالفت مارتين لوتر در برابر دستگاه پاپ و سپس تكفير او از سوي كليساى رُم و آتش زدن تكفيرنامه پاپ و حمايت بسيارى از روشنفكران از لوتر تشكيل يافت و به صورت مذهب پروتستان درآمد.
پاسخ تفصیلی:
نخستين چيزى كه در مسيحيّت امروز جلب توجّه مىكند موضوع تقسيم آن به مذاهب سه گانه معروف: كاتوليك، پُروتِستان و اُرتودُكس است.
1. فرقه كاتوليك
كاتوليكها اكثريّت مسيحيان را تشكيل مىدهند، نامشان از واژه «كاتوليك» كه به معنى كليسا، كنيسه، هيأت گردانندگان كليسا است مشتق شده و از كليساى روم و پاپ پيروى مىكنند. كاتوليكها تعليمات مذهبى را فقط از پاپ و دستگاه كليسا فرا مىگيرند و غير آنها را صالح براى اين موضوع نمىدانند. كاتوليكها به بهشت فروشى و مغفرت نامه و بخشش گناه به وسيله كشيشان و شفاعت مقدّسين عقيده دارند. آنها روح القدس را در عين حال از پدر و پسر مىدانند و معتقد به رهبانيّت شديد و تجرّد اجبارى كشيشان و ازدواج نكردن آنها در تمام عمر هستند.
2. فرقه اُرتودكس(1)
قرن ها بود كه جامعه مسيحيّت تحت رهبرى كليساى روم و پاپ ها قرار داشتند؛ ولى رفته رفته از سوى روحانيان مسيحى روم شرقى (تركيه فعلى و شبه جزيره بالكان) مخالفتهايى شروع شد و كشمكشهايى بر سر پارهاى از مسائل مذهبى ميان آنها و كليساى روم درگرفت. البتّه تضادهاى سياسى ميان روم شرقى و غربى تأثير فراوانى در دامن زدن به اين اختلافات داشت؛ در واقع روم شرقى براى تكميل استقلال سياسى خود به دنبال استقلال مذهبى مىگشت.
محافل كليسايى شرقى با تجرّد اجبارى و ازدواج نكردن كشيشان مخالف و معتقد بودند كه روح القدس ناشى از «پدر» است. مصونيّت پاپها را از خطا و اشتباه، كه مورد قبول كليساى روم و محافل وابسته به آن بود، مردود مىدانستند و همچنين اعتقاد داشتند كه برگزارى مراسم مذهبى به زبانهاى معمول محلّى مجاز است. شفاعت و ميانجيگرى مقدّسين را قبول نداشتند و معتقد بودند نجات مردم در گرو اعمالشان است.
تفكيك و جدايى كامل كليساى روم شرقى از غربى هنگامى پىريزى شد كه پاپ لئوى چهارم، كشيش قسطنطنيه، پايتخت روم شرقى (استانبول كنونى) را كه «ميشل سرو لاديس» نام داشت تكفير كرد و كاردينالها فرمان تكفير وى را روى محراب «سن سوفى» در انظار مردم قرار دادند. سرانجام در قرن يازدهم ميلادى اين دو كليسا كاملاً از هم تفكيك شدند و فرقه ارتودكس به صورتى مستقل درآمد كه براى خود تشكيلات روحانى جداگانهاى داشتند.
3. فرقه پُروتِستان
در قرون وسطى(2) كليسا ظلم و اجحاف عجيبى داشت و بر اثر قدرت مطلقه پاپ ها و جهل و نادانى اولياى كليسا، به وضعيّتى افتضاح آميز كشيده شده بود. بسيارى از مردم از اين اوضاع به ستوه آمده بودند؛ امّا جرأت قيام بر ضدّ دستگاه پرقدرت پاپ و خرافات آنها را نداشتند.
در گوشه و كنار زمزمههايى شنيده مىشد؛ امّا اين نغمههاىِ مخالف، انسجام نداشت. تندروى هاى كليسا، سوءِ استفاده از قدرت، سركوب هر نوع جنبش علمى و اصلاحى و حمايت و دفاع از خرافات، بذر يك رفورم و انقلاب مذهبى را در افكار روشنفكران مسيحى پاشيده بود، تا اينكه در اواخر قرن پانزدهم ميلادى، كشيش نسبتاً دانشمندى به نام «آراسموس» نوشتههايى در زمينه لزوم اصلاح كليسا و نجات مسيحيّت انتشار داد و افكار را آماده تر كرد.
سرانجام مارتين لوتر كه او نيز از كشيشان بود، در اوايل قرن شانزدهم به مخالفت با دستگاه پاپ قيام كرد و نخست از مخالفت شديد با رسم «گناه بخشى» كليسا و «مغفرت نامه» آغاز كرد و براى اوّل بار 95 مادّه اصلاحى خود را بر درِ كليساى «وتينبرگ» نصب كرد.
كليساى رُم نخست او را احضار نمود، او نرفت و به مخالفت خود ادامه داد تا اينكه از طرف پاپ لئوى دهم رسماً تكفير شد. لوتر تكفيرنامه پاپ را در حضور جمعيّت آتش زد و چندى بعد براى نخستين بار به ترجمه اناجيل (عهد جديد) پرداخت كه مورد مخالفت شديد پاپ بود.
بسيارى از روشنفكران دور او را گرفته و رسماً از او حمايت كردند تا آنجا كه پاپ بر اثر نفوذ عميق وى در قشرهاى وسيعى با آن همه قدرت، توانايى كوبيدن او را پيدا نكرد و به اين ترتيب، افكار مخالف دستگاه پاپها تشكّل يافت و به صورت مذهب پروتستان آشكار گرديد و «لوتر» به عنوان رفورميست بزرگ مذهبى معرّفى شد.
پروتستانها اعتراضات فراوانى بر دستگاه پاپها و عقايد و افكار آنها دارند(3) پروتستانها دستگاه پاپ را به رسميّت نمىشناسند و مراجعه به مكتب مذهبى را براى همه آزاد مىدانند. آنها با موضوع گناه بخشى و بهشت فروشى شديداً مخالف هستند و رهبانيّت را غلط مى دانند و اصولاً مسائلى مانند «تثليث» را غير قابل طرح دانسته و درباره آن سكوت اختيار مىكنند. آنها ازدواج را براى همه، حتّى كشيشان، مجاز مى دانند و خود «لوتر» نيز ازدواج كرد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.