پاسخ اجمالی:
خداوند جسم نیست؛ لذا «زیبایی» و «ملاقات»، به معنی زیبایی جسمی یا ملاقات جسمانی او نیست. از آنجا که الفاظ بشری برای موضوعات روزمره وضع شده، می بایست مفاهیم مربوط به صفات خدا هم در قالب همین الفاظ بیان شود، و چاره ای نیست که نزدیک ترین الفاظ به این مفاهیم به کار رود؛ لذا منظور از زیبایی خدا، کمال واقعى اوست؛ زیرا خداوند وجودى است که تمامی کمالات را داراست. همچنین منظور از ملاقات خداوند مشاهده آثار حکومت و قدرت و عدالت او است.
پاسخ تفصیلی:
در آیات قرآن مجید و کلمات پیشوایان بزرگ دین، گاهى تعبیراتى درباره خداوند دیده مى شود که در بدو نظر، انسان تصوّر مى کند با این حقیقت مسلّم که «خداوند از جسمیّت و عوارض جسم بودن بکلّى منزّه است و هرگز دیده نمى شود» منافات دارد، مانند «دست خدا بالاى همه دستهاست» و «خداوند بینا و شنواست» و «خداوند کارهاى شما را مى بیند» و در تاریخ و عقاید اسلامى، به جمعیّتى برخورد مى کنیم که آنها را «مجسّمه» مى نامند و همان طور که از اسم آنها پیداست، به جسمیّت خدا عقیده داشتند. علّت پیدایش این عقیده نیز چیزى جز مطالعه سطحى در آیات و روایات فوق نبود.
ولى با توجّه به آیات و احادیث فراوانى که صریحاً هرگونه عوارض جسم و خواص و آثار آن را از خداوند نفى مى کند و ذات مقدّس او را ذات بى مثال و غیر قابل تصوّرى معرّفى مى نماید، روشن مى شود که منظور از آیات و روایات دسته اوّل، آنچه در بدو امر به نظر مى رسد نبوده است، بلکه منظور یک نوع تشبیه و مجاز است.
توضیح این که: مى دانیم که الفاظ و کلمات براى رفع احتیاجات روزانه وضع شده اند و بر محور موضوعاتى که مربوط به زندگى روزمرّه است دور مى زنند، از طرفى حقایقى که مربوط به مبدأ و معاد و خداوند و صفات اوست، ناچار باید با همین الفاظ بیان شود، لذا چاره اى جز این نیست که این الفاظ را که مربوط به همین امور مادّى است، گرفته و با مناسبات و تشبیهاتى در معانى جدیدى که در خور عالم ماوراى طبیعت است به کار بریم، مثلا وقتى مى خواهیم بگوییم خداوند از تمام گفتگوها و صداها با خبر است، چاره اى نداریم جز این که بگوییم خداوند هر سخنى را مى شنود، در این جا منظور از «کلمه شنیدن» شنیدن با گوش نیست، بلکه با خبر بودن از تمام سخنان است، همچنین در مورد دیدن و امثال آن، منظور همان «نتیجه» دیدن و مانند آن است.
بنابر این اگر گفته شود خداوند «زیبا» است، منظور زیبایى جسمى نیست بلکه منظور کمال واقعى است؛ زیرا خداوند وجودى است که تمام کمالاتى را که به تصوّر ما بیاید یا نیاید داراست، البتّه چنین وجودى زیباست. همچنین منظور از ملاقات خداوند در جهان دیگر، ملاقات و دیدار خداوند نیست بلکه مشاهده آثار حکومت و قدرت و عدالت او (یعنى مزد و پاداش و مجازات و کیفر کارها) است که همه نشانه هاى وجود او و آثار صفات او مى باشد و ملاقات اینها به منزله ملاقات خداوند شمرده شده است، حتّى از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است که مى فرمود: «ما رَاَیْتُ شَیْئاً اِلاّ وَ رَاَیْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»؛ (چیزى را مشاهده نکردم مگر این که خداوند را پیش از آن و پس از آن و همراه آن مشاهده نمودم)(1)، مقصود این است که آثار علم و قدرت خدا را با دیدن تمام اشیا مشاهده کرده ام.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.