پاسخ اجمالی:
در روايات اهل سنت آمده كه پيغمبر(ص) فرمود: «شما بزودى پروردگار خود را مى بينيد همان گونه كه اين ماه را مى بينيد و براى ديدن او مشقّتى نداريد و ازدحامى نمى كنيد!.» در حديث ديگرى از «ابوهريره» آمده كه رسول خدا(ص) فرمود: «آيا به هنگام رؤيت ماه در شب چهارده با هم مزاحمتى داريد؟ اصحاب و ياران گفتند: نه! همه مى توانيم ماه را ببينيم بى آن كه براى ديدن آن ازدحام كنيم. فرمود: همين گونه براى مشاهده پروردگارتان در قيامت ازدحام و مزاحمتى نخواهيد كرد»، و... .
پاسخ تفصیلی:
گروهى از دانشمندان اهل تسنن که طرفدار مسأله رؤيت اند گاه با صراحت مى گويند: كه خداوند با همين چشم ظاهر ديده مى شود، ولى نه در دنيا، بلكه در آخرت! و گاهى آن را تفسير و توجيه مى كنند كه خدا با حس ديگرى كه آن را «حس ششم» مى نامند كه در آخرت خلق مى شود خدا را مى بيند يا با چشمى غير از اين چشم كه حتّى افراد اعمى و نابينا نيز در اختيار دارند! ظاهراً عمده چيزى كه آنها را وادار به پذيرش اين عقيده كرده که در تنگناى تفسير آن گرفتار شده اند و به توجيهات عجيب و غريب دست زده اند در درجه اول رواياتى است كه در كتب خود از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند و در درجه دوم ظواهر بعضى از آيات قرآن است كه درست تفسير نشده.
در قسمت اول نمونه هاى زير قابل دقّت است:
1. در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند كه فرمود: «اِنَّكُمْ سَتَرَوْنَ رَبَّكُمْ كَما تَرَوْنَ هذَا الْقَمَرَ لاتُضامُّونَ فى رُؤْيَتِهِ»(1)؛ (شما بزودى پروردگار خود را مى بينيد همان گونه كه اين ماه را مى بينيد و براى ديدن او مشقّتى نداريد و ازدحامى نمى كنيد!).
2. در حديث ديگرى در همان كتاب از «ابوهريره» مى خوانيم كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از اصحاب خود سؤال فرمود: «تُضامُّونَ فى رُؤْيَةِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ؟»؛ (آيا به هنگام رؤيت ماه در شب چهارده با هم مزاحمتى داريد؟ اصحاب و ياران گفتند: نه! همه مى توانيم ماه را ببينيم بى آن كه براى ديدن آن ازدحام كنيم.) فرمود: «فَكَذلِكَ لاتُضامُّونَ فى رُؤْيَةِ رَبِّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»(2)؛ (همين گونه براى مشاهده پروردگارتان در قيامت ازدحام و مزاحمتى نخواهيد كرد).
3. در روايت ديگرى در همان كتاب از «ابورزين» نقل شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «ضَحِكَ رَبُّنا مِنْ قُنُوْطِ عِبادِهِ وَ قُرْبِ غَيْرِهِ»؛ (پروردگار ما از مأيوس شدن بندگان و نزديك شدن به ديگران خنديد!) راوى مى گويد: «پرسيدم اى رسول خدا آيا خدا هم مى خندد؟ فرمود: آرى!» گفتم: «لَنْ نَعْدِمَ مِنْ رَبٍّ يَضْحَكُ خَيْراً»(3)؛ (پروردگارى كه مى خندد از هيچ نيكى فروگذار نخواهد كرد!).
4. در حديث ديگرى که «ابوعاصم عبادانى» از «جابربن عبدالله» نقل کرده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «بَيْنا اَهْلُ الْجَنَّةِ فى نَعيمِهِمْ اِذْ سَطَحَ لَهُمْ نُوْرٌ فَرَفَعُوا رُؤُسَهُمْ فَاِذا الرَّبُّ قَدْ اَشْرَفَ عَلَيْهِمْ مِنْ فَوْقِهِمْ فَقَالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ الْجَنَّةِ! قالَ وَ ذلِكَ قَوْلُ اللهِ سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ، قالَ فَيَنْظُرُ اِلَيْهِمْ وَ يَنْظُرُونَ اِلَيْهِ»(4)؛ (در آن هنگام كه اهل بهشت در نعمت ها غوطه ورند ناگهان نورى براى آنها ظاهر مى شود، سرهاى خود را بلند مى كنند و مى بينند پروردگار از بالا بر آنها مشرف شده! و مى گويد: سلام بر شما اى بهشتيان! و اين همان است كه در قرآن آمده: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»(5). سپس افزود: او به آنها نگاه مى كند و آنها به او مى نگرند).
«ابن ماجه» بعد از نقل حديث فوق از «سيوطى» در «مصباح الزجاجه» سخنى نقل مى كند كه دليل بر بى اعتبارى احاديث «ابوعاصم عبادانى» است.(6) همچنین «صحيح بخارى» كه معروفترين منابع حديث اهل سنت است نيز حديث اول را از «جرير بن عبدالله» در كتاب «مواقيت صلاة» در دو باب مختلف با مختصر تفاوتى آورده است.(7) در بخش تفسير آيات از جلد ششم صحيح بخارى نيز مسأله رؤيت خداوند در قيامت با صراحت نقل شده است.(8)
5. در «صحيح مسلم» در كتاب «الصلاة» چندين روايت از «ابوهريره» درباره فرود آمدن خداوند هر شب به آسمان دنيا ديده مى شود. از جمله اين كه: از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «اِذا مَضَى شَطْرُ اللَّيْلِ اَوْ ثُلُثاهُ يَنْزِلُ اللهُ تَبارَكَ وَ تَعالَى فَيَقُوْلُ هَلْ مِنْ سائل يُعْطى؟ هَلْ مِن داع يُسْتَجابُ لَهُ؟...؟»(9)؛ (هنگامى كه قسمتى از شب يا دو ثلث از شب بگذرد خداوند به آسمان دنيا فرود مى آيد و مى فرمايد: آيا تقاضا كننده اى هست تا به او عطا شود؟ آيا دعا كننده اى هست تا دعايش مستجاب گردد؟). اين روايت گرچه از مسأله رؤيت سخن نمى گويد ولى علاوه بر آن مشتمل بر مسأله جسميّت خداوند و داشتن مكان و حركت و نزول و صعود نيز هست!
اين روايات كه متأسفانه در منابع معروف آنها به طور مكرّر نقل شده و تنها قسمتى از آن را در بالا آورديم از آنجا كه مخالف صريح آيات قرآن است كه مى فرمايد: «هيچ چشمى خدا را نمى بيند» و «هرگز مرا نخواهى ديد اى موسى» و نیز از آنجا که مخالف حكم عقل مى باشد بايد كنار گذارده شود و اگر توجيه و تفسير روشنى براى آن پيدا نشود بايد گفت حتماً جزء روايات مجعوله است كه به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بسته اند. عجيب اين كه بسيارى از اين روايات به شخص «ابوهريره» باز مى گردد كه از جهات مختلفى زير سؤال است.
همان گونه كه در روايت امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) قبلا نقل كرديم: چگونه امكان دارد كسى از سوى خداوند پيام هاى صريحى بياورد كه خدا هرگز ديده نمى شود و بعد ادعا كند كه مؤمنان روز قيامت خدا را مى بينند يا هر شب از آسمان نازل مى شود؟ چنين تضادى ممكن نيست. اضافه بر اين، روايات فوق همان گونه كه مسأله رؤيت را مى گويد مسأله جسمانى بودن خداوند را هم بيان مى كند، براى خداوند صعود و نزول و خنده و قهقهه قائل است و اين چيزى است كه حتّى اشاعره كه قائل به رؤيت اند آن را نمى پذيرند؛ چرا كه آنها با صراحت مى گويند: رؤيت خداوند به معناى جسم و جسمانيت او نيست و اين شاهد ديگرى بر مجعول بودن اينگونه احاديث است.
عجيب اين كه در «سنن» «ابن ماجه» از «عبدالله بن عمر» آمده است كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود: «يُدْنى الْمُوْمِنُ مِنْ رَبِّهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتّى يَضَعُ عَلَيْهِ كَنَفَهُ...»(10)؛ (خداوند در روز قيامت آنقدر مؤمن را به خود نزديك مى كند كه بازو يا سينه خود را بر او مى نهد...!!).
اگر اين تعبيرات بر معانى مجازى و كنايى حمل نشود حتماً دليل مجعول بودن اينگونه روايات است كه براى خداوند بازو، سينه و بال درست كرده و افكار منحط قائلين به تجسّم را در قالب روايات مجعول و ساختگى عرضه كرده است. بسيار جاى تعجب است كه هنوز گروهى بر اثر جمود بر بعضى از اين گونه روايات مجعول، طرفدار مسأله رؤيت خداوند هستند، در حالى كه مكتب اهل بيت(عليهم السلام) مطلقاً اين عقيده خرافى را نفى مى كند؛ چرا كه نه عقل آن را مى پسندد و نه آيات قرآن مجيد با آن موافقت دارد.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.