ختم نبوّت و قطع ارتباط با عالم غيب

آيا با ختم نبوّت، انسان ها از فيض ارتباط با عالم غيب محرومند؟

درباره ارتباط با عالم غيب پس از ختم نبوت، دو مسأله وجود دارد: اولا: وحى و ارتباط با عالم غيب وسيله اى براى درك حقايق است، لذا هنگامى كه همه نيازمندى ها تا قيامت در تعليمات پيامبر خاتم(ص) بيان گرديد، قطع اين راه مشكلى ايجاد نمى كند. ثانیا: آنچه بعد از ختم نبوت براى هميشه قطع مى شود مسأله وحى است نه هر گونه ارتباط با ماوراى جهان طبيعت. آری باب الهام و اشراق هرگز بسته نخواهد شد؛ اين ارتباط نتيجه ارتقاى نفس و پالايش روح است و در هر زمان مقدمات و شرائط آن حاصل گردد اين رابطه معنوى برقرار خواهد گشت.

محرومیّت انسان از ارتباط با عالم غیب، بعد از پایان وحی!

آیا پایان نزول وحى، باعث محرومیّت براى انسان هاى امروزى نمى باشد؟

وحى و ارتباط با عالم غیب وسیله اى است براى درک حقایق؛ هنگامى که گفتنى ها به حکم «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِیْنَکُم» گفته شد، قطع این راه ارتباطى، مشکلى ایجاد نمى کند. ضمن اینکه ارتباط با عالم غیب برای آوردن شریعت قطع شده ولی ارتباط با عالم بالا که نتیجه ارتقاء نفس و پالایش روح است، وجود دارد و ارتباطى به مسأله پایان رسالت و نبوت ندارد.

ماجراى پیدایش دو قبیله اوس و خزرج

ماجراى پیدایش دو قبیله اوس و خزرج چه بود؟

یهود در کتاب هاى خویش دیده بودند که هجرتگاه پیامبر خاتم(ص) در«مدینه» خواهد بود، لذا از سرزمین خویش بیرون آمده و در آنجا سکنی گزیدند. بعدها سلطانى به نام«تُبَّع» به آنجا لشگر کشید و از خاندان خویش کسانى را در آنجا قرار داد تا آن زمانى که پیامبر موعود بیاید وى را یارى نمایند، لذا او دو قبیله معروف«اوس» و«خزرج» را در آن مکان ساکن نمود. هنگامى که پیامبر(ص) مبعوث شد، اوس و خزرج که به نام انصار معروف شدند به او ایمان آوردند و یهود وى را انکار نمودند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .

امالى صدوق ، ص 111