نقش بانوان راوی حدیث غدیر در گسترش معارف اسلامی
دکتر نفیسه فقیهی مقدس؛ استادیار دانشگاه اصفهان؛ گروه معارف اهلالبیت (علیهم السلام) (n.faghihi@ahl.ui.ac.ir). دکتر نهله غروی نایینی؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس (naeeni_n@modares.ac.ir). دکتر سعیده سخاوت؛ کارشناسی ارشد تفسیر اثری دانشگاه اصفهان (s.sekhavat@ahl.ui.ac.ir).
مقدمه
اسلام در مقایسه با ادیان دیگر، به زن توجه ویژهای دارد. بهگونهای که همه حقوق انسانی را برای زنان قائل شده است تا زنان فرصت بروز تواناییها و استعدادهای خود را در جهت اهداف متعالی اسلام داشته باشند. از جمله این حقوق، حق علمآموزی است. باتوجه به آیات قرآن درمییابیم که آیاتی که در ستایش علم نازل شدهاند خطابی عام دارند و مختص مردان نیستند. بانوان پیرو مکتب اهلبیت(علیهم السلام) با تأسی به الگوهایی چون سرور و سیده بانوان عالم و حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، که با نقش بیبدیل خود علوم و تمدن اسلامی را بسط و نشر دادند و دیگر بانوان خاندان عصمت و طهارت که نقش عظیمی در حفظ و توسعه میراث علوم و معارف اسلام ناب محمدی داشتند، رسالت علمگستری خویش را ایفا کردند.
حدیث غدیر به مثابه نماد شاخص مکتب تشیع و جلوه مبرز دکترین امامت منصوص، از علوم و معارف محوری است و اهتمام به نقل و تبیین معارف این حادثه بزرگ اسلامی، رسالت جامعه شیعی بهشمارمیرود، که شیعیان راستین مکتب علوی، باوجود شرایط و جوّ اختناق و ارعاب دستگاه حاکم، آن را بهخوبی ایفا کردند. نقش بانوان در پاسداشت این آموزه گرانسنگ، محور پژوهش حاضر است. حضرت زهرا، فاطمه دختر امام رضا، دختران امام موسیبن جعفر (فاطمه، زینب و امکلثوم)، فاطمه دختر امام صادق، فاطمه دختر امام باقر، فاطمه دختر امام سجاد، دختران امام حسین (فاطمه و سکینه) و امکلثوم دختر حضرت فاطمه(علیهم السلام) از راویان حدیث غدیر هستند که در این مقاله بهمعرفی آنها میپردازیم.
الف) بانوان و علمگستری
قرآن کریم، علمآموزی و علمگستری را ارج مینهد.(1) و آن را ویژگیهای افراد ممتاز برشمرده است.(2) نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) نیز، علممحوری را مایه جلب محبت الهی میداند و مردان و زنان جامعه اسلامی را به کسب علم، ترغیب میکند.(3) همچنانکه بنابه دستور صریح الهی، رسول خاتم خود به تعلیم کتاب و حکمت(4) و تبیین آیات شریفه قرآن(5) اهتمام ویژه داشتند؛ بهنحوی که کارسازترین عامل گرایش مسلمانان به آموختن علم و دانش، سیره پیشوای بزرگ اسلام و تأکیدات حضرت بود؛(6) تاجایی که نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، ناقلان حدیث احیاگران فکر و فرهنگ را به عنوان خلیفه و جانشینان خود معرفی میفرماید: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی، ثَلَاثاً، قِیلَ: یا رسول الله! و مَنْ خُلَفَاؤُكَ؟ قَالَ: الَّذِینَ یتَّبِعُونَ حَدِیثِی و سُنَّتِی ثُمَّ یعَلِّمُونَهَا أُمَّتِی».(7) در چنین فضایی بود که آموختن علم و دانش در جامعه نوبنیاد اسلامی جاذبه پیدا کرد و همه طبقات اجتماعی به آن روی آوردند. در این میان، زنان نیز که با طلوع شریعت اسلامی ارج و قربی یافته، حیات انسانی و مقام والای خود را بازیافته بودند، همچون مردان وارد این دریای عظیم علم و دانش شدند.
رشد و بالندگی زنان، پس از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و در پرتو آیین اسلام، جای تردید ندارد. جهتگیری کلی آیات قرآنی و سخنان و سیره پیامبر، عامل اصلی این حرکت تکاملی بهشمار میرود. ورود زنان را به عرصههایی مانند تعلیم و تعلّم که پیش از آن سابقه نداشت، باید یکی از شواهد عینی این بالندگی قلمداد کرد. پیداست که مصدر تعلیم و تعلّم و رویآوردن به دانش و معرفت، در آن عصر، قرآن و حدیث بود و بررسی تعامل زنان با این دو مصدر و دانشهای مرتبط با آنها در طول تاریخ اسلام، میتواند این حقیقت را بیشتر روشن سازد.
ب) حدیث غدیر و طرق آن در منابع شیعه و اهلسنت
واقعه غدیر مانند نقطه عطف تاریخ اسلام، اساس و شالوده تفکر شیعی را تثیت کرد و موجب افتراق مکتب داعیهدار امامت منصوص، از جریان انتخابی رهبری امت اسلام شد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) در حدیث غدیر که نشاندهنده ابلاغ کلام وحی و اکمال رسالت نبوی است،(8) با براهین قاطع، جانشینی پس از خود را به امت اسلامی یادآوری کردند، ایشان از عناصر مؤثر در تثبیت کلام، نظیر عنصر زمان، مکان و تکرار بهره گرفتند؛ چنانچه پیوند غدیر با آیه اکمال در بیان صحابه مشهود است: «کنّا نقرأ علی عهد رسول الله،﴿یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ﴾إنّ علیّ مولی المؤمنین﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾».(9)
اراده خداوند بر این قرار گرفته است که واقعه تاریخی غدیر، در تمام قرون و اعصار بهصورت یک تاریخ زنده که قلوب و دلها بهسوی آن جذب میشوند، باقی بماند. نویسندگان اسلامی و گویندگان مذهبی، در هر عصر و زمانی در کتابهای تفسیر و تاریخ و حدیث و کلام و در مجالس وعظ و خطابه پیرامون آن سخن بگویند. نهتنها خطبا و گویندگان، بلکه «شعرا»، از این واقعه الهام گرفته و عالیترین اشعار را بهصورتهای گوناگون و به زبانهای مختلف از خود به یادگار بگذارند.(10) کمتر واقعه تاریخی در جهان، همچون رویداد «غدیر»، مورد توجه طبقات مختلف، از محدّث و مفسّر و متکلّم و فیلسوف و خطیب و شاعر، و مورّخ و سیرهنویس شیعه و اهلتسنن واقع شده است.
طرق روایت غدیر در قرون آغازین اسلام بسیار فراوان بوده است. گاهی علما كتابهای قطور و چندجلدی فقط خاص آن تألیف میكردهاند. ابنحجر میگوید: «روایت غدیر را ابنجریر طبری با طرق مختلف در كتاب ذكر و ابنعقده طرق آن را تصحیح كرده است. همچنین از بیش از هفتاد صحابی یا بیشتر نقل شده است».(11) ابنكثیر دمشقی سلفی هم در مورد این كتاب طبری میگوید: «كتابی را از ابنجریر طبری دیدم كه احادیث غدیر را در ۲ جلد قطور و ضخیم آورده است و كتابی كه در آن طرق حدیث طیر را آورده بود».(12)
ابنحجر هیثمی میگوید: «این حدیث را سی نفر از صحابه نقل كردهاند، بیشتر طرق آن صحیح یا حسن است».(13) ذهبی میگوید: «من طریق حدیث غدیر را كه در كتاب ابنجریر طبری آمده را دیدم، پس وحشتزده و شگفتزده شدم که این همه طریق برای حدیث غدیر است».(14) در كتاب دیگرش میگوید: «ابنجریر طبری طرق حدیث غدیر خم را در ۴ جلد جمع كرده است، بعضی از اینها را دیدم و مبهوت ماندم. این همه روایات متعدد دیدم و قطع پیدا كردم كه این حدیث غدیر اتفاق افتاده است».(15)
ابنعقده کوفی، در کتاب الولایة فی طرق حدیثالغدیر، این حدیث را از صدوپنج تن نقل کرده است. ابنحجر درباره حدیث غدیر میگوید: «این حدیث را ابنعقده تصحیح کرده و بهجمع طرق آن اعتنا کرده است، و آن را از طریق هفتاد صحابی یا بیشتر نقل کرده است».(16)
دانشمندان شیعه نیز درباره این واقعه تاریخی، کتابهای ارزنده فراوانی نگاشتهاند و بهمنابع مهم اهلسنت نیز اشاره کردهاند که جامعترین آنها کتاب تاریخی الغدیر است که به قلم توانای علامه امینی نگارش یافته است.
ج) زنان راوی واقعه غدیر
اندیشمندان اسلامی ازیکسو بهحفظ حدیث غدیر و مصون داشتن معرفتِ ولایت از هرگونه تحریف، همت گماشتهاند و ازسویدیگر دفاع از حریم ولایت را رسالت خویش دانستهاند، همچنین آثار و برکات گسترده این حدیث گرانبها در تثبیت عقاید ناب اسلامی و جریانسازی مؤثر سیاسی فرهنگی امت اسلامی انکارناشدنی است. نقش بانوان و سهم آنان در بسط معرفت غدیر را افزون برحوزه سیاسی و احتجاج و استدلال به حدیث غدیر در رویارویی با غاصیان و حاکمان وقت، در عرصه نقل حدیث و بینشافزایی سنت قرآنی رسول اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) قابل بررسی است؛ در این محور، به تبیین گزارشهای تاریخی درباره بانوان راوی غدیر پرداخته میشود:
۱. حضرت زهرا(سلام الله علیها)
حضرت زهرا(سلام الله علیها) را باید از شاخصترین راویان حدیث غدیر، دانست که حدیث غدیر را بیان و به آن احتجاج داشتهاند. حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در دفاع از امیرالمؤمنین(علیه السلام) موضوع خطبه غدیر وحدیث غدیر را برای مهاجرین و انصار مطرح میکند و شجاعانه اعتراض خود را نسبت به بیتفاوتی صحابهای که در منطقه غدیر و جحفه شاهد نصب امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای ولایت و امامت بودند، اعلام میدارد:
در تمام عمر خود هیچقومى را نمىشناسم كه بىوفاتر و بىعاطفهتر از شماها باشند، جنازه رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را نزد ما گذاشته و سرگرم كار خود و بهدستآوردن خلافت شدید، نهمشورتى با ما نمودید و نهكمترین حقّى براى ما قائل شدید، گویا شما هیچاطّلاعى از فرمایش پیامبر در روز غدیر خم نداشتید، به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولایت را محكم ساخت كه جاى هرطمع و امیدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعایت نكرده و هر رابطهاى را با پیامبرتان قطع نمودید، البتّه خداوند متعال میان ما و شما حاكم خواهد فرمود.(17) همچنین حضرت با تذکر ایننکته که پیامبر پس از غدیرخم، هیچعذر و حجتی برای کسی باقی نگذاشت، پیمانشکنان غدیر را توبیخ میکند.(18)
شمسالدین ابنجزری در کتاب مناقبالأسد نیز بیان توبیخی حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) و محاجه حضرت با انصار و مهاجرین را بیان کرده است: «أنسیتم قول رسولالله یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه»؛ (آیا قول رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) در غدیرخم را فراموش کردید که فرمود: هرکسی من بر او ولایت دارم، علی هم بر او ولایت دارد).(19)
افزون بر احتجاجات بزرگ بانوی اسلام، نقل حدیث غدیر از طریق ایشان حائز اهمیت است. ابنعقده در کتاب الولایة خود طریق حضرت را بیان(20) و سیدبنطاووس نیز به آن اشاره میکند: «بدانکه نص نبی(صلی الله علیه واله وسلم) بر ولایت حضرت امیر(علیه السلام) در غدیر، نیازی بهکشف و بیان ندارد و ما بعضی از طریق آن را برای تذکر بیان میکنیم. از جمله کتاب الولایة ابوالعباس احمدبن سعیدبن عقده حافظ است و من نسخهای از این کتاب را که مربوط به سال 330ق است و خط شیخطوسی و جماعتی از شیوخ اسلام را دارد، دیدهام. در آن کتاب 105 طریق برای حدیث غدیر ذکر شده است».(21)
براساس نقل جزری، سلسله یکی از اسناد حدیث غدیر از فواطم نقل شده است. حدیثی که سلسله سند آن از حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) آغاز میشود و به حضرت زهرا(سلام الله علیها) منتهی میگردد.
در روایت آمده است:
«حدثتنا فاطمة بنت علیّبن موسیالرضا(علیه السلام) حدثتنی فاطمة و زینب و أمّکلثوم بنات موسیبن جعفر، قلن: حدثتنا فاطمة بنت جعفربن محمدالصادق، قالت: حدثتنی فاطمة بنت محمدبن علیّ، حدثتنی فاطمة بنت علی حدثتنی فاطمة و سکینة ابنتا الحسینبن علیّ، عن أمکلثوم بنت فاطمة بنت النبی(ص) قالت: «أنسیتم قول رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) یوم غدیرخم: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه!؟» و قوله(صلی الله علیه واله وسلم): «أنت منی بمنزلة هارون من موسی»؛(22) (فاطمه، دختر امام علیّبن موسی الرّضا(علیه السلام) از عمّههایش فاطمه، زینب و امّکلثوم(علیهم السلام)، دختران امام موسیبن جعفر(علیه السلام) نقل میکند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق(علیه السلام) از عمّهاش فاطمه، دختر امام محمدباقر(علیه السلام) و او از عمّهاش فاطمه دختر امام زینالعابدین(علیه السلام) نقل میکند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین(علیه السلام) از عمّهشان امّکلثوم دختر حضرت علی(علیه السلام) نقل میکند که مادرش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) دختر مکرّم رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) خطاب بهمردم فرمود: آیا کلام رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را فراموش کردید که در روز غدیرخم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست»؟ و کلام دیگر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی است!).
دقت در سند این حدیث که از جمله روایات «فاطمیات» است، بیانگر اهتمام بانوان خاندان رسالت بهنقل حدیث و گسترش معارف اسلامی است. در منابع شیعی حدیث فواطم، بهبیان ولایت حضرت امیر(علیه السلام) بهنحو کلی و بدون تصریح به حدیث غدیر و نیز منزلت شیعیان حضرت امیر(علیه السلام) و فوز و رستگاری آنان پرداخته شده است.(23)
۲. اسماء بنت عمیس
اسماء دختر عمیسبن معدبن حارث، از جماعت خثعم، مادرش هند دختر عوفبن زهیربن کنانه است.(24) اسماء خواهر میمونه (امالمؤمنین)، امالفضل، لبابه همسر عباس عموی پیامبر و سلمی همسر حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) بوده است. از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل است که رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «رحمت خداوند شامل حال هفت خواهر بهشتى گردد. آنگاه آنان را چنین نام برد، اسماء همسر جعفربن ابىطالب (جعفرطیار(علیه السلام)) بود».(25)
اسماء دختر عمیس ابتدا با جعفربن ابیطالب ازدواج کرد. اسماء در مکه و پیش از آنکه رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) به خانه ارقم درآید، مسلمان شد و همراه همسرش جعفربن ابیطالب به حبشه هجرت کرد. همه فرزندان آنها در حبشه بهدنیا آمدند. در ماه جمادیالاول به سال ۸ق، جعفربن ابیطالب در جنگ موته به شهادت رسید. اسماء پس از جعفربن ابیطالب با ابوبکر ازدواج کرد و محمدبن ابیبکر حاصل این ازدواج است. ابنسعد در طبقات، درباره ازدواج اسماء دختر عمیس با ابوبکر و رفتنشان به حجةالوداع و وصیت ابوبکر به اینکه پس از مرگ اسماء او را بشوید، هجده حدیث بهطرق مختلف نقل کرده است.(26) پس از مرگ ابوبکر، حضرت علی(علیه السلام)، اسماء را به همسری گرفت.(27) اسماء حدود سال 40 دنیا را وداع کرد.(28)
یکم. وصایای فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به اسماء
از نکات مهم و برجسته در زندگی اسماء، پیوند او با خاندان رسالت است. از هنگامی که بهمدینه آمد، با اینکه اسماء در هنگام رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و شهادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، همسر ابوبکر بود، اما برای حضرت فاطمه نقش مادری مهربان را داشت؛ بهگونهای که آن حضرت وصیتهایش را به او فرمودند. اسماء بنابر خواسته آن حضرت و برای نخستینبار تابوتی سرپوشیده برای حضرت ساخت تا هجم بدن ایشان مشخص نباشد. طبق وصیت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در شستن بدن مطهر آن، حضرت علی(علیه السلام) را یاری کرد: «وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمیسٍ، قَالَتْ: أَوْصَتْنِی فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) أَنْ لَا یغَسِّلَهَا إِذَا مَاتَتْ إِلَّا أَنَا و عَلِی، فَغَسَّلْتُهَا أَنَا و عَلِی».(29) وی همراه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در لحظات زندگی و آموخته مکتب ایشان(30) و از کسانی بود که در مراسم کفن و دفن شبانه حضرت زهرا حضور داشت.(31) أسماء بنت عمیس نیز با وفاداری و جسارت خاص خود، خواستههای فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را برآورده ساخت و حتی از ورود عایشه، دختر خلیفه، به خانهاش جلوگیری کرد.(32) بهدلیل همین پیوند نزدیک و صادقانه او با خاندان امام علی(علیه السلام) بوده است که از او به نیکی یاد شده است و براساس روایاتی، امام صادق(علیه السلام) او را ستودهاند.(33)
همچنین وی، پس از رحلت پیامبراسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، از توطئه خطرناک سقیفه و تلاش آنان برای کشتن حضرت امیر مطلع شد. بنابراین،بیدرنگ از کنیز خود خواست بهخانه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) برود و پس از ادای سلام این آیه را بخواند: «إِنَّ الْمَلأَ یأْتَمِرُونَ بِك لِیقْتُلُوك فَاخْرُجْ إِنى لَك مِنَ النَّصِحِینَ»؛ (همانا جمعیتی میخواهند تو را بکشند، از شهر خارج شو و من از خیرخواهان توام).(34) در نهایت با اقدام بهموقع این بانوی بصیرو شجاع، توطئه خنثی و توطئهگران رسوا گشتند.(35)
دوم. مقام روایی اسماء بنت عمیس
اسماء از رسول خدا، فاطمه و علیبن ابیطالب(علیهم السلام) روایت کرده است.(36) علیبن الحسین، عبداللهبن جعفر (پسرش)، قاسمبن محمدبن ابیبکر، امعون بنت محمدبن جعفر، سعیدبن مسیب، عبیدبن رفاعه، ابوبردهبن ابیموسی، فاطمه بنت علیبن ابیطالب، عبداللهبن مسعود، عبداللهبن شراد، ابوزید مدنی، عمربن خطاب، عروةبن زبیر، ابوموسی اشعری، عونبن جعفر (پسرش) و... از اسماء روایت کردهاند. طبرانی ۴۱ حدیث از راویان مختلف از اسماء بنت عمیس روایت کرده است.(37) بخاری در صحیح از اسماء روایت نقل کرده است.(38)
تعداد احادیث اسماء ۲۳ حدیث در منابع شیعه ذکر شده است که برخی مباحث آن چنیناند: علی(علیه السلام) وزیر رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)،(39) حدیث منزلت،(40) ردالشّمس،(41) وصیت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در غسل،(42) ساختن تابوت،(43) اذن خواستنِ ابوبکر برای طلب رضایت از فاطمه(سلام الله علیها)،(44) سخنگفتن زمین با علی(علیه السلام)،(45) ولادت حسنین5،(46) غسل فاطمه(سلام الله علیها)(47) و طهارت فاطمه(سلام الله علیها) از نفاس.(48)
ابنعقده در كتاب ولایت، اسماء بنت عمیس را از راویان حدیث غدیر برمیشمارد و بیان میکند که با وجود تلاش وقت بسیار موفق به یافتن احادیث تعدادی از راویان حدیث غدیر نشده است و در میان این راویان از اسماء بنت عمیس نیز نام میبرد.(49)
از دیگر روایات اسماء حدیث منزلت است: «ابنعقدة، أنبأنا یعقوببن یوسفبن زیاد، أنبأنا الحسنبن علی الرزّاز، أنبأنا أسباطبن نصر، و منصوربن ابیالأسود، عن موسى الجهنی، عن فاطمة بنت علی عن أسماء بنت عمیس، أنّ رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) قال لعلی(علیه السلام): أنت منّی بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبیّ بعدی».(50)
شیخطوسی در کتاب رجال خود، اسماء بنت عمیس را از اصحاب و راویان رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) نامیده است. آیتالله خویی در شرح حال فرزند اسماء، محمدبن ابیبکر، بهنقل از کشی از ابنقولویه از طریق عبداللهبن سنان از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است: نجابت محمدبن ابیبکر از قبل مادرش اسماء بنت عمیس است. زرکلی درباره اسماء مینویسد: «از اصحاب رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) که شأن و مقام بالایی داشته است».(51)
۳. امسلمه همسر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
امسلمه زوجه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، نام او هند دختر ابوامیه، سهیلبن المغیرةبن عبداللهبن عمربن مخزوم قرشی مخزومی و پدرش به زادالراکب(52) معروف بوده است. مادر امسلمه عاتکه دختر عامربن ربیعهبن مالکبن جذیمهبن علقمه، مشهور بهجذل الطعانبن فراسبن غنمبن مالکبن کنانه است. ابوسلمه که نامش عبدالله و پسر عبدالاسدبن هلالبن عبداللهبن عمربن مخزوم بوده است، با امسلمه ازدواج کرد و در هر دو هجرت مسلمانان به حبشه او را همراه خود برد. ابوسلمه در سال چهارم هجری درگذشت و امسلمه به همسری پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) درآمد.(53)
امسلمه از اولین گروندگان به اسلام و اولین زنان مهاجر(54) و پس از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) از کاملترین زنان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از لحاظ فهم و عقل و خلق و خوی و بهترینشان از لحاظ مشورت بود.(55) بهواسطه حکمت و بصیرتش به او مثال میزدند.(56) بیان حضرت در حدیبیه، نشاندهنده عاقلبودن و درایت اوست.(57) عذرش برای رسولخدا(صلی الله علیه واله وسلم) در امر ازدواج نیز دلیلی دیگر است بر کمال عقل و حسن ادب و اینکه سنجیده عمل میکرد.(58) علمای اسلام اتفاقنظر دارند که امسلمه در علم، تقوا، فصاحت، بلاغت، محبت نسبت به خاندان رسالت «کالنور علی شاهقالطور» است.(59)
امسلمه در هر حالی از جاننثاری برای فاطمه کوتاهی نکرده و برای شهادتی که درپی غصب ولایت و فدک به نفع حضرت زهرا(سلام الله علیها) داد، ابوبکر و عمر یک سال خرجی او را قطع کردند.(60) در این رویداد تلخ، امسلمه نزد خلیفه آمد و گفت: به خدا قسم فاطمه حوریهای در بین آدمیان است. در آغوش پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) تربیتیافته، فرشتگان او را دستبهدست بردهاند. آیا گمان میكنید رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) میراث را بر او حرام كرد و به او خبر نداد؟ حالآنكه خداوند فرمود: «وَأَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) فاطمه(سلام الله علیها) را نیز انذار داد. حال او میراثش را میخواهد و او بهترین زنان و مادر سرور جوانان بهشت است که با پدرش رسالتهای پروردگار تمامی یافت.(61)
یکم. مقام روایی امسلمه
امسلمه از رسولخدا(صلی الله علیه واله وسلم)، حضرت علی(علیه السلام)، حضرت فاطمه(علیه السلام)، ابیسلمهبن عبدالاسد (همسر نخستش) روایت کرده است، اما روایتكنندگان از او بسیارند؛ از جمله: فرزندانش عمر و زینب، عامر برادرش، پسرخواهرش مصعببن عبدالله، عبداللهبن رافع و نافع (آزاد کردهاش) و سفینه و خیرة والدةالحسن بصری و صفیة بنت شیبه و هند بنت الحارث فراسیه، ابوکثیر، ابوعثمان الهندی، ابووائل و سعیدبن مسیب و بسیاری دیگر.
مؤلف أعلامالنساء شمار احادیث امسلمه را نزدیک به ۳۸۷ حدیث نقل کرده است که ۲۹ حدیث آن در صحیحین نقل شده است.(62) ابنسعد در طبقات ۱۰ حدیث از راویان مختلف از امسلمه نقل میکند.(63) طبرانی حدود ۵۱۸ حدیث از راویان مختلف از امسلمه درباره احکام فقهی، احوال رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و طهارت اهلبیت(علیهم السلام) روایت کرده است.(64) این احادیث، بیانگر مقام والای روایی اوست.
دوم. روایات امسلمه
دامنه موضوعی روایات امسلمه بسیار وسیع است. از آن جمله است: آیه تطهیر و کساء،(65) علی(علیه السلام) وصی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)،(66) نص بر تعداد ائمه،(67) نجوای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) با علی(علیه السلام) در حجةالوداع، حدیث الحقّ مع علیّ،(68) علیبن ابىطالب(علیه السلام) و ائمه سادات اهل زمین،(69)«حَسُنَ اولئك رفیقاً» به علی(علیه السلام) و تفسیر «صدّیقین» علی(علیه السلام) و اولاد او،(70) قربانی در روز عید قربان،(71) مبغضین علی،(72) قرائت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)،(73) روزه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در شعبان،(74) وصیت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به اخراج یهود و نصاری از جزیرةالعرب،(75) کیفیت نماز میت،(76) حسن خلق زنان،(77) کار خوب و صدقه،(78) حجاب زنان در برابر افراد نابینا،(79) خوشحالی دوستان علی(علیه السلام) به هنگام مرگ و پس از آن،(80) پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در بیماری وفات خلیلش را خواست و علی(علیه السلام) آمد،(81) در بیماری مرگ حدیث ثقلین خواند و حدیث علیّ معالقرآن،(82) دستزدن بر سینه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به هنگام رحلت،(83) اعطای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) کتابی به وی و بازگرداندن امسلمه به علی(علیه السلام) در دوران خلافت،(84) امامت به ائمه پس از علی(علیه السلام)،(85) تفسیر دوستان علی(علیه السلام) در چهار مکان خوشحالند،(86) انتظار پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) برحوض و رفتار اصحاب پس از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)،(87) داستان عبدالرحمانبن عوف.(88) اخبار پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به علی(علیه السلام) از حوادث آینده، حب و بغض علی(علیه السلام)(89) پیشگویی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از شهادت عمار،(90) نزول آیه تطهیر،(91) تفسیر اهلبیت(علیهم السلام)،(92) علاقه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به حسنین(علیهما السلام)، الحقّ مع علیّ،(93) علی(علیه السلام) وصیّ رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)،(94) علیّ معالقرآن،(95) علیّ اقربالناس به رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)،(96) اخبار آینده به علی(علیه السلام) توسط پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) با اعلام جبرئیل،(97) ذکر فضایل علی(علیه السلام) بهسبب هبوط ملائکه،(98) علیّ اوّل الناس ایمانًا، سدّ الأبواب إلّا بابه، شیعه علیّ هم الفائزون،(99) حدیث کساء و آیه تطهیر،(100) اخبار جبرییل به شهادت حسین(علیه السلام)،(101) علیّ امیرالمؤمنین،(102) علیّ کفو فاطمه، فاطمه أشبهالناس برسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)،(103) تطبیق آیه «فجعله نسباً و صهراً» بر پنج تن و حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)،(104) پوشانیدن لباس غیردنیایی بر حسین(علیه السلام) از سوی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)،(105) اعطای میوه بهشتی به حسنین(علیهما السلام) توسط جبرئیل و بقای میوهها تا زمان امام حسین(علیه السلام)،(106) المهدی من عترتی،(107) ضمانت آهو،(108) بشارت علی(علیه السلام) و اصحاب او به بهشت،(109) وصیت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در احتضار،(110) فضیلت معوّذتین،(111) کار خوب و صدقه،(112) روزه شعبان،(113) حدیث ردالشمس برای امیرالمؤمنین(علیه السلام)(114) و... است.
ماجراى غدیر بهنقل امسلمه چنین روایت شده است:
ابنعقده از طریق عمروبن جعدةبن هبیرة از جدش از امسلمه این روایت را آورده که امسلمه گفت: «أخذ رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) بید علیّ بغدیر خُمّ، فرفعها حتی رأینا بیاض إبْطیه، فقال: من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه. ثمّ: قال: أیّها الناس! إنّی مخلّف فیکمُ الثقَلین: کتابَ اللَّه وعترتی، و لن یتفرّقا حتی یردا علیّ الحوض»؛ (در غدیرخم رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) دست على(علیه السلام) را بالا برد، تا آنجاكه سفیدى زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هركس من مولاى اویم پس على مولاى اوست. سپس فرمود: اى مردم! من دو چیز گرانبها در میان شما برجاى مىگذارم كتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا زمانی که کنار حوض کوثر بر من وارد شوند).(115)
همچنین این بانوی عالمه، نص رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بر تعداد ائمه(علیهم السلام) را بیان کرده است: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِی اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: كَانَ رسول الله یقُولُ: الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَاعَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ، تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ، أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمی و فَهْمی فَالْوَیلُ لِمُبْغِضِیهِم»؛ (حضرت محمد(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفرند، به تعداد نقابای بنیاسرائیل. نه تن از ایشان از نسل حسین(علیه السلام) هستند، خداوند علم و فهم مرا به امامان داده است، پس وای بر دشمنان آنها).(116)
سوم. وفات امسلمه
امسلمه در سال ۶۲ق در هشتاد و چهار سالگی در زمان حکومت یزید، در شهر مدینه وفات کرد و در بقیع مدفون شد. وی آخرین نفر از امهات مؤمنین بود که از دنیا رفت.(117)
۴. امهانی بنت ابیطالب
فاخته دختر ابوطالببن عبدالمطلب هاشمی، خواهر علیبن ابیطالب(علیه السلام)، فرزند فاطمه بنت اسد و دختر عموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است که به امهانی معروف است. امهانی از شوهر خود هبیرةبن عمرو، چهار فرزند به نامهای، هانی، عمرو، یوسف و جعده داشت. وقتی اسلام میان او و شوهرش جدایی انداخت، او به تربیت و نگهداری فرزندان پرداخت. رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) هم که در برنامه اقتصادی و دارایی خویش از غنایم جنگی، بهکارگزاران و اشخاص مختلف حقوق پرداخت میکرد، برای امهانی از درآمد خیبر، چهل شتر مقرر فرمود.(118)
رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، ام هانی را بهعنوان بانوی ممتاز و برتر مورد ستایش و تمجید قرار داده است و او را از اهل بهشت خوانده است. روایت وارد شده در تنقیحالمقال گواه این مطلب است؛ «اى مردم! به شما خبر دهم كه كدامیک از مردم از لحاظ عمو و عمه بهترین مردمند؟ گفتند: آرى. فرمود: حسن و حسین كه عمویشان جعفر طیار با فرشتگان در بهشت پرواز مىكند و عمهشان امهانى دختر ابوطالب است».(119) همچنین حضرت، وی را بهسبب اهتمام بر رعایت حق تربیت فرزندانش ستودند.(120)
مهمترین رخدادی که نام امهانی را با رویدادهای آغاز اسلام پیوند داده و پیشینه اسلام وی پیش از فتح مکه و حتی پیش از هجرت را تایید میکند، آغاز اسراء از خانه اوست.(121) پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) درپی اقامه نماز عشا در خانه او،(122) سفر اسراء را آغاز کرد. خانه امهانی در نزدیکی مسجدالحرام قرار داشت.(123)
از میان چهار فرزند امهانی، جعده جایگاهی مهمتر داشت. وی از شرکتکنندگان در جنگ صفین بود(124) و از سوی حضرت علی(علیه السلام) به حکومت خراسان منصوب شد.(125) این امر نشاندهنده دقت امهانی در تربیت فرزندان است.
یکم. مقام روایی امهانی
امهانی تنها از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) روایت کرده است. پسرش جعده، ابوصالح باذام، پسر یحییبن جعفر، عبداللهبن عیاش، عبداللهبن حارثبن نوفل، شعبی، عبدالرحمنبن ابیلیلی از امهانی روایت کردهاند. طبرانی قریب به ۱۰۹ حدیث از امهانی نقل کرده است که بیشتر درباره نماز و روزه است.(126)
در عرصه فکری و علمی، امهانی با گزارش روایات متعدد(127) در حوزههای گوناگون فقهی، اعتقادی و تاریخی نقشی ویژه داشته است. گزارشی از بردگان آزاد شده او در منابع حدیثی، بیانگر اثرگذاری او در تاریخ فکری و سیاسی آغاز اسلام است.
در کتب شیعه حدود ۶ حدیث از امهانی با موضوعات «میهمانشدن حضرت علی(علیه السلام) در خانه امّهانی،(128) داستان لیلةالمبیت،(129) علیّ امیر فیالأرض والسماء،(130) خرابی و تباهی مردم در آخرالزمان(131) و حدیث غدیر(132)» دیده شد.
امهانی بنت ابیطالب(سلام الله علیها) واقعه غدیر را اینچنین نقل میکند: «رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) از حج خود بازگشت تا در غدیرخم فرود آمد. سپس در آن هوای گرم ایستاد و خطبه خواند و پس از بیان خطبه فرمود: ای مردم...».(133)
در بیان واقعه غدیر، بزار با ذکر سند در مسند خود از امهانی نقل کرده است: «عن أمّهانی بنت أبیطالب قالت: رجع رسولالله من حجته حتى نزل بغدیر خم، ثم قام خطیباً بالهاجرة فقال: (أمّا بعد) أیها الناس إنّی أوشك أن أدعى فأجیب و قد تركت فیكم ما إن تمسّكتم به لن تضلوا (بعده) أبداً: كتاب اللّه حبل طرفه بید اللّه و طرفه بأیدیكم. و عترتی اهلبیتی، أذكّركم اللّه فی اهلبیتی، ألا إنّهما لن یفترقا حتى یردا علیّ الحوض».(134)
دوم. وفات امهانی
این پاکبانوی صاحبنام تا سال ۶۰ هجری در قید حیات بود، ولی از محل دفن و تاریخ وفات وی اطلاعی در دست نیست.(135)
۵. فاطمه بنت حمزه
امامه (فاطمه) دختر حمزةبن عبدالمطلببن هاشمبن عبدمنافبن قصی است و مادرش سلمی دختر عمیسبن سعدبن تیمبن مالکبن مخافةبن خثعم (خواهر اسماء بنت عمیس) است. فاطمه دخترعموی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است. طبرانی در معجم کبیر خود مینویسد:(136)
فاطمه دخترحمزةبن عبدالمطلب، کنیهاش امفضل است. و گویند، نامش امامه یا عماره است. امامه اسلامآورد و از همسر مشرک خود جدا شد و همراه علی و فاطمه زهرا و فاطمه بنت اسد بهمدینه مهاجرت کرد.(137) امامه همان دختری است که پس از کشتهشدن جناب حمزه، علی و جعفر دو پسر ابوطالب و زیدبن حارثه برای سرپرستی او، داوری به حضور رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بردند.(138)
فاطمه بنت حمزه از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) روایت کرده است. عبداللهبن شداد (برادر مادریاش) از وی روایت کرده است.(139) نام فاطمه بنت حمزه در میان راویان حدیث منزلت نیز دیده میشود.(140) او از راویان حدیث غدیر است.(141) ابنعقده در كتاب ولایت، فاطمه بنت حمزه را از راویان حدیث غدیر برمیشمارد و بیان میکند که با وجود گذاشتن وقت بسیار موفق به یافتن احادیث تعدادی از راویان حدیث غدیر نشده است و در میان این راویان از فاطمه بنت حمزه نیز نام میبرد.(142)
6. امکلثوم بنت علیبن ابیطالب(علیه السلام)
امکلثوم دختر امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(علیهما السلام) است که در حیات رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) در سال ششم هجری به دنیا آمد.(143) هنگام شهادت مادر، پنجساله بود. او شاهد فقدان جد بلندمرتبهاش رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ظلمهای وارد شده بر پدر و مادرش پس از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و از دستدادن مادر و شهادت پدرش بود و همه مصائب را با صبر و بردباری تحمل کرد. در دوران خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، امکلثوم در خانه پدر زندگی میکرد. او در زمان حیات برادرانش امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) از دنیا رفت و در بقیع مدفون گردید.(144)
امکلثوم از پدر و مادرش امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهما السلام) روایت کرده است و احمدبن علی مقری، حسن بصری و امموسی از او روایت کردهاند.(145) آن حضرت درباره وصیت پدرش به حسنین(علیهما السلام)(146) و غذای پدر(147) و شب ضربتخوردن امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت کرده است و حدیث غدیر را از مادرش فاطمه برای برادر زادگانش (فاطمه و سکینه) نقل کرده است.(148)
7. فاطمه بنت حسینبن علی(علیهما السلام)
فاطمه دختر امام حسین(علیه السلام) مادرش اماسحاق دختر طلحةبن عبیدالله تیمی بود. کنیهاش امعبدالله و لقبش «فاطمه صغری» بود. با حسنبن حسن پسر عمویش ازدواج کرد و با او بههمراه پدر بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) راهی کربلا شد. در کربلا شاهد شهادت پدر و برادران و بستگانش بود و همه ظلمها و ستمها را که بر آل رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) رفت، تحمل کرد و به عمهاش زینب پناه برد. همراه بانوان و دیگر بازماندگان واقعه کربلا به اسارت به کوفه برده شد. استقبال مردان و زنان کوفه از کاروان اسرا بر حزن و اندوه او و خانوادهاش افزود. در دربار کوفه پس از خطبه عمهاش زینب بهسخنرانی پرداخت و پرده از اعمال زشت امویان برداشت و اهل مجلس را به گریه انداخت.
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هنگامی که زمان شهادت حسین(علیه السلام) فرارسید، وصیتی مکتوب را آشکارا به دخترش فاطمه داد. پس از شهادت امام، فاطمه آن وصیت را به علیبن الحسین(علیه السلام) داد».(149)
فاطمه از حضرت زهرا(سلام الله علیها) از طریق عمهاش امکلثوم و پدرش امام حسین و برادرش امام سجاد(علیهما السلام) و عمهاش حضرت زینب(سلام الله علیها)، بلال بهصورت مرسل، ابنعباس، عایشه و اسماء بنت عمیس حدیث نقل کرده است.(150) فرزندانش عبدالله، ابراهیم، حسین و امجعفر و محمدبن عبداللهبن عمربن عثمان، عایشه بنت طلحه، هشامبن زیاد، عمارةبن غزیه انصاری، یحییبن ابییعلی، شیبةبن نعامة، زیاد (ابوهشام) سلیمان انصاری، مصعببن محمد و زهیربن معاویه از او نقل حدیث کردهاند.(151) احادیث نقل شده از او از پدرش از رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) در موضوعات: خصلت ایمان؛(152) فاطمه در کلام رسولالله؛(153) ملاک صلاح امت،(154) دعای رسولالله هنگام ورود بهمسجد؛(155) چهار خصلتی که سبب خیر دنیا و آخرت میشود،(156) حدیث منزلت درباره امیرالمؤمنین؛(157) حدیث غدیر از عمهاش امکلثوم نقل کرده است(158) و احادیث دیگر که ابوداود، ترمذی و ابنماجه در کتابشان آوردهاند.(159) همچنین حال حضرت زهرا(سلام الله علیها) و اجتماع زنان مهاجر و انصار در عیادت آن حضرت را گزارش کرده است.(160)
8. سکینه بنت حسینبن علی(علیهما السلام)
سکینه دختر امام حسین و رباب بنت امریءالقیس بود. نام ایشان را أمینه، امیمه وآمنه ذکر کردهاند و بهسکینه مشهور است.(161) سکینه با پسر عمویش عبداللهبن حسن ازدواج کرد و با او همراه پدرش امام حسین(علیه السلام) راهی کربلا شد. عبدالله در کربلا به شهادت رسید. پس از واقعه الطف، سکینه همراه عمهاش حضرت زینب و دیگر بازماندگان آل رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) بهصورت اسیر بهدمشق برده شد و پس از آن راهی مدینةالرسول گردید. در تمام مصائب و رنجها شریک بود و شاهد شهادت برادران، عموها، عموزادهها، شوهرش و پدرش بود. او بانویی شجاع بود و دربرابر لعن بنیامیه سکوت نمیکرد. بانویی با هیبت و عظمت بود و کسی جرئت توهین به او را نداشت. زمانی که آبروی هشام را برد، هشامبن عبدالملک قادر نبود به او چیزی بگوید.(162) پس از ازدواجهای بعدی در سال 117 درمدینه در دوران حکومت خالدبن عبدالملک، رحلت نمود و در بقیع مدفون گردید.(163) برخی گفتهاند سیده سکینه در سال 126ق در مکه در راه عمره از دنیا رفت.(164)
سکینه از پدرش امام حسین و عمهاش ام کلثوم روایت کرده است. فاطمه بنت علیبن الحسین(علیهما السلام) و فائد مولی عبیدالله از او روایت کردهاند. احادیثی از پدرش از رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) درباره فضیلت حاملان قرآن و ستایش شیعیان حضرت علی(علیه السلام) در شب معراج پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نقلشده است.(165)
9. فاطمه بنت علیبن الحسین(علیهما السلام)
فاطمه دختر امام سجاد(علیه السلام) نامش در کتابهایی که فرزندان امام را معرفی کردهاند آمده است که مادرش امولد بوده(166) و چنانکه در سند نقل حدیث غدیر مشاهده میشود، این بانو از راویان این حدیث است.(167)
10. فاطمه بنت محمدبن علی(علیهما السلام)
در سند حدیث غدیر از حضرت زهرا(سلام الله علیها) نام فاطمه دختر امام باقر(علیه السلام) ذکر شده است،(168) اما نام ایشان در کتابهای ارشاد و أعلامالوری و بحارالانوار نیامده و برای امام باقر(علیه السلام) دختری با نام امسلمه یا زینب معرفی کردهاند.(169)
11. فاطمه بنت جعفر الصادق(علیه السلام)
فاطمه دختر امام صادق(علیه السلام) و همسر محمدبن ابراهیم بود(170) که در خاندان عصمت و طهارت رشد کرده بود. امام صادق(علیه السلام) برای حفظ جان جانشین خود از دست حکومت منصور عباسی به چهار نفر وصیت کرده بود. یکی از این چهار تن فاطمه دختر آن حضرت بود.(171) این وصیت حکایت از جایگاه معنوی او دارد.(172)
فاطمه حدیث غدیر را از عمهاش فاطمه بنت محمدبن علی نقل کرده است و برادرزادهاش فاطمه بنت موسیبن جعفر (حضرت معصومه(سلام الله علیها)) این حدیث را از این بانو نقل کرده است. او از راویان امام صادق(علیه السلام) شمرده شده است.(173)
12. فاطمه، بنت موسیبن جعفر(علیهما السلام)
فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) و خواهر امام رضا(علیه السلام) از یک مادر (نجمه)، در مدینه بهدنیا آمد وبه نام معصومه مشهور شد. این بانو در خاندان عصمت و طهارت رشد و نمو کرد و از پدر و مادر صفات عالی به ارث برد و تحت مراقبت برادرش (امام رضا(علیه السلام)) بزرگ شد.(174) ایشان دوشیزهای عاقل، عابد، کریم، محدث و با تقوی و دارای کرامات زیادی بوده(175) و زائران مرقد مطهر ایشان در بیان اهلبیت(علیهم السلام) ستوده شدهاند.(176)
فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از راویان حدیث است و از عمهاش فاطمه بنت جعفرالصادق(علیه السلام) حدیث غدیر و حدیث منزلت درباره امیرالمؤمنین(علیه السلام) را روایت کرده و از او هم برادرزادهاش فاطمه بنت علیبن موسی(علیه السلام) روایت نموده است.(177) حدیث معراج رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) را نیز ازطریق عمهاش از حضرت زهرا(سلام الله علیها) نقل کرده است.(178)
13. امکلثوم بنت موسیبن جعفر(علیهما السلام)
امکلثوم دختر امام موسیبن جعفر(علیه السلام) نامش در زمره فرزندان امام کاظم(علیه السلام) در کتب آمده است، اما اطلاعاتی درباره زمان ولادت و وفات و حالات او یافت نشد(179) جز اینکه در سلسله سند نقل حدیث غدیر از حضرت زهرا(سلام الله علیها) نامش آمده است.(180)
14. زینب بنت موسیبن جعفر(علیهما السلام)
زینب دختر امام کاظم(علیه السلام) خواهر فاطمه و امکلثوم نامش در زمره فرزندان امام موسیبن جعفر(علیه السلام) ذکر شده، اما درباره زندگانی او مطلبی یافت نشد. در کتاب أخبارالزینبات نام او آمده که به همراه شوهر خواهرش قاسمبن محمدبن جعفرالصادق(علیه السلام) بهمصر مهاجرت کرد.(181) نام او در سلسله سند نقل حدیث غدیر از جدهاش حضرت زهرا(سلام الله علیها) به چشم میخورد.
15. فاطمه بنت علیبن موسی(علیهما السلام)
فاطمه دختر امام رضا(علیه السلام) و همسر محمدبن جعفربن قاسمبن اسحاقبن عبداللهبن جعفربن ابیطالب بود.(182) از تاریخ ولادت و وفات او اطلاعی در دست نیست.(183)
فاطمه از پدرش امام رضا(علیه السلام) و عمههایش دختران امام کاظم(علیه السلام) حدیث نقل کرده است. بکربن احمدبن مالک اشج عصری و بکربن احنف از ایشان روایت کردهاند.(184) این بانو احادیث اخلاقی از اجدادش نقل کرده و حدیث غدیر و حدیث منزلت و معراج رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) را از عمهاش حضرت معصومه(سلام الله علیها) نقل فرموده است.(185) شیخصدوق به سند خود از فاطمه بنت علیبن موسی روایت کرده است که گفت: «از پدرم شنیدم که از پدرش از جعفربن محمد و او از پدرش و عمویش زید که آن دو از پدرشان علیبن الحسین و آن حضرت از پدرش از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت کردند که فرمود بر مسلمان حلال نیست که مسلمانی را بترساند».(186) همچنین از پیامبر نقل فرمود: «هر که خشمش را فرو برد، خداوند عذاب را از او فروگذارد و هرکه اخلاقش را نیکو گرداند، خداوند مقام کسی را که پیوسته روزه دار است را به او میدهد».(187)
نتیجهگیری
با دقت در سیره پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) مشخص میشود، فراهمآوردن شرایط مناسب برای حضور زنان در اجتماع، موردتوجه ایشان بوده است. زنان صدر اسلام در شرایطی كه در پرتو تعالیم ارزشمند اسلام نصیبشان شد، در پیشبرد فرهنگ اسلامی كمتر از مردان نبودهاند. پس از نزول قرآن، از صدر اسلام تاكنون، زنان با الهام از این كتاب آسمانی، همپای مردان در نشر و گسترش دین تلاشهای گستردهای داشتهاند که یکی از این عرصهها، عرصه روایتگری حدیث است. ائمه اطهار(علیهم السلام)، تفاوتی در تربیت فرزندان دختر و پسر خود نمیگذاشتند و آنان را از دریای معارف اسلامی سیراب مینمودند. این مقاله 15 زن راوی برای حدیث غدیر ارائه کرده است.
از جمله احادیثی که نقل و گسترش آن، افزونبر اهمیت حدیثی، نقش بسزایی در گسترش علوم و معارف شیعی دارد، حدیث گرانقدر «غدیر» است و همانگونه که اشاره شد، زنان سهم بهسزایی در گسترش و نشر این کلام داشتهاند.(188)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.