پاسخ اجمالی:
قرآن، بشارت مسيح(ع) به آمدن پيامبر اكرم(ص) را مورد اشاره قرار داده است و اين مژده در ميان بشارتهاى مسيح(ع) وجود دارد؛ لکن این موضوع در ترجمهها به گونهاى تحريف شده است. و این تحریف از آن جهت است که زبانى كه مسيح با آن اين بشارت را داده زبان عبرى است و زبان انجيل يوحنّا كه اين بشارت را نقل كرده نيز عبرى است؛ اما پس از ترجمه به زبان يونانى - كه مشخص نيست توسط چه كسى ترجمه شده - اصل آن گم شده و اثرى از آن نيست.
پاسخ تفصیلی:
بشارت قدوم پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)
«وَ إِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛(1) (و [یاد آور] هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى كنم و به فرستادهاى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارتگرم).
وجود چنين بشارتى در ميان بشارتهاى مسيح را به استناد اينكه در انجيلها نيست انكار كرده اند!! اما اين مژده در ميان بشارتهاى مسيح(عليه السلام) هست، جز آن كه اينان در ترجمهها به گونهاى آن را تحريف كرده اند. بشارتِ آمدن سرور ما حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) در وصاياى مسيح(عليه السلام) به حواريّين و پيروانش با تعبيرى آمده كه به معناى «بسيار ستاينده» است كه با واژه «احمد» كه كلمه وصف تفضيلى است تطبيق مى كند. زبانى كه مسيح با آن اين بشارت را داده زبان عبرى است و زبان انجيل يوحنّا كه اين بشارت را نقل كرده نيز عبرى است، اما پس از آن به زبان يونانى ترجمه شده -كه مشخص نيست توسط چه كسى و براى چه به يونانى؟- سپس اصل آن گم شده و اثرى از آن تاكنون ديده نشده.
ترجمههاى موجود انجيل يوحنا نيز از نسخههاى يونانى ترجمه شده و بشارتى كه در آن است با تعبير «بيركلوطوس» است كه معناى آن «كسى كه بسيار ستوده است» مى باشد. اما مسيحيان كلمه را به صورت «بارا كلى طوس» تغيير داده اند تا به معناى بشارت داده شده يا تسليت داده شده باشد(2) چنان كه اين واژه با تعريب به شكل كلمه معروف «فارقليطا» درآمده است.
استاد نجّار مى نويسد: در سالهاى 1893 و 1894 ميلادى دانشجوى سال اول دارالعلوم بودم، در كنار من ـ در كلاس درس زبان عربى ـ دانشمند بزرگ دكتر «كارلو نلينو» مستشرق ايتاليايى مى نشست كه به سفارش دولت ايتاليا در آن درس شركت مى كرد، در آنجا دوستى عميقى ميان ما برقرار شد. مرحوم «احمد بيك نجيب» در آمفى تئاتر و سالن اجتماعات كنفرانس مى داد كه ما شركت مى كرديم و جزوه هايى از كتاب «الأثر الجليل في قدماء وادى النيل» او را ارائه مى داديم. در شب 27 رجب 1311 بعد از كنفرانس با هم به «درب الجماميز» رفتيم. دكتر نلينو به من گفت: امشب، شب معراج است؟ گفتم: بلى. گفت: سه روز ديگر تولد حضرت زينب است؟ گفتم: آرى. سپس ـ با توجه به مدرك دكتراى او در رشته آداب و سنن يهودى يونان باستان ـ گفتم: معناى كلمه «بيريكلتوس» چيست؟ پاسخ داد: كشيشها مى گويند اين كلمه به معناى «تسليت داده شده» است. گفتم: من از دكتر كارلونينو داراى دكتراى آداب زبان يونان باستان سؤال مى كنم؛ نه از يك كشيش! گفت معناى آن «كسى كه بسيار ستوده است» مى باشد. گفتم: آيا اين با وصف تفضيلى ريشه حمد (احمد) به يك معنى نيست، گفت: چرا. گفتم: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) يكى از نامهاى او «احمد» است. گفت: برادر، محفوظات تو زياد است. با اين آيه كه از قول مسيح مى گويد: «و بشارت دهنده هستم به پيامبرى كه پس از من خواهد آمد و نام او احمد است» اطمينان من بيشتر شد.(3)
علامه بلاغى مى گويد: اصل يونانى اين كلمه «بيركلوطوس» است كه معرّب آن «فيرقلوط» است به معناى «بسيار ستوده» كه با نام «احمد» و «محمّد» به يك معنى است. اما آنان ـ به زعم خود ـ آن را تصحيح كرده به «بيراكلى طوس» تبديل كرده اند و «فارقليط» تعبير مى كنند؛ چنان كه از ترجمههاى چاپ لندن سال 1821 و 1831 و 1841 ميلادى و چاپ وليم لندن (1857 ميلادى) براساس نسخه چاپ رُم در سال 1664 ميلادى و نيز از ترجمه عبرى چاپ 1901 ميلادى استفاده مى شود. اما برخى مترجمان، آن را به صورت تسليت داده شد تغيير داده اند و همين واژه نيز رايج شده است.(4)
محمّدبن اسحاق تاريخ نگار مسلمان و نويسنده سيره نبويه (م 151 هـ) نيز به نقل از انجيل يوحنّا مى نويسد: معادل واژه بشارت در زبان سريانى «مُنْحَمنّا» و در زبان رومى «برقليطس»(5) است كه به همان معناى كلمه محمّد است. از توصيفاتى كه عيسى بن مريم براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در كتاب آسمانى خود انجيل به اهل انجيل فرموده و به ثبت و نقل «يحنّس»(6) ـ يكى از حواريين عيسى(عليه السلام) كه انجيل را در زمان عيسى(عليه السلام) براى مردم نوشته است(7) ـ به ما رسيده اين عبارت است: «هركه مرا دشمن دارد پروردگار را نيز دشمن داشته و اگر نبود كه من در ميان ايشان كارهايى كرده ام كه پيش از من كسى هرگز نكرده بود گناه نبود براى ايشان وليكن اكنون سرمست شده و گمان كرده اند غالب خواهند شد مرا و پدر مرا نيز. امّا بايد كه تمام شود كلامى كه در شريعت ايشان مكتوب است كه مرا بى سبب دشمن شدند. و چون «منحمّنا» را كه فرستاده خدا بسوى شماست روح القدس از جانب پروردگار؛ او كه از نزد پروردگار درآيد؛ پس او بر من شهادت خواهد داد و شما نيز، زيرا كه از دير زمان با من بوده ايد. اينك گفتم به شما تا شك نكنيد».(8)
اين عبارت اخير در انجيل يوحنا نيز بدين گونه آمده: «ليكن چون تسلّى دهنده (تسليت داده شد) كه او را از جانب پدر نزد شما مى فرستم آيد، يعنى روح راستى كه از پدر صادر مى گردد او بر من شهادت خواهد داد و شما نيز شهادت خواهيد داد، زيرا كه از ابتدا با من بوده ايد».(9) ابن اسحاق مى گويد: منحمنّا در زبان سريانى محمّد است و به زبان رومى، بَرَقْليطس(صلى الله عليه وآله). بنگريد كه چگونه گزارش ابن اسحاق در 1200 سال قبل با گزارش انجيل يوحنّا تطابق داشته و چگونه بعدها با تحريف به صورت «تسليت داده شده» يا «تسليت دهنده» درآمده است.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.