پاسخ اجمالی:
بزرگداشت گروهی از اهل کتاب در قرآن و وعده پاداش به آن ها هرگز به معنای تایید همه آنها نیست، زیرا قرآن در آیات زیادی صریحا ایمان نیاوردن به خاتم انبیاء(ص) را مساوی کفر و باعث عقاب می داند. انبیاء گذشته همگی به آمدن پیامبر خاتم(ص) بشارت می دادند و اساسا یکی از دستورات تورات و انجیل، ایمان به پیامبر خاتم(ص) است.
معنای این آیات فقط بزرگداشت آن دسته از اهل کتاب است که قبل از بعثت خاتم انبیاء(ص) در انتظار ایشان بودند و نیز کسانی که پس از بعثت، با تطبیق اوصاف یاد شده در کتب آسمانی قبلی بر آن حضرت(ص)، به ایشان ایمان آوردند؛ درواقع بزرگداشت ایمان و اسلام آوردن آنان است، نه بزرگداشت اهل کتاب بودن آنان.
پاسخ تفصیلی:
بزرگداشت اهل کتاب، پذیرش اعمال آنها و وعده پاداش به آنان در قرآن!
بخشی از ادله طرفداران پلورالیسم برای اثبات مدعای خود، آیاتی از قرآن کریم است که ظاهرا در مقام بزرگداشت اهل کتاب، پذیرش اعمال آنها و وعده پاداش به آنان نازل شده است و دست کم برخی از اهل کتاب را اهل حقانیت و پاداش اخروی می داند.
مثلا در آیات 115-113 سوره آل عمران آمده است: «لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ... * وَ ما یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ»؛ (آنها همه یکسان نیستند از اهل کتاب، جمعیّتى هستند که [به حق و ایمان] قیام مى کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را مى خوانند در حالى که سجده مى نمایند* به خدا و روز دیگر ایمان مى آورند... * و آنچه از اعمال نیک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد! [و پاداش شایسته آن را مى بینند]).
کثرت گرایان می گویند این آیات، بعضی از اهل کتاب را «أُمَّةٌ قائِمَةٌ» (امت درست کردار) خوانده است و کارهای نیک آنان تشویق و بزرگداشت شده و وعده پاداش داده است.
همچنین در آیه 199 سوره آل عمران درباره گروهی از اهل کتاب آمده است: «أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِم»؛ (پاداش آنها، نزد پروردگارشان است).
همچنین در آیه 66 سوره مائده آمده است: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ»؛ (و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده برپا دارند، از آسمان و زمین، روزى خواهند خورد جمعى از آنها، معتدل و میانه رو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام مى دهند).
کثرت گرایان می گویند قرآن بطور آشکارا بعضی از اهل کتاب را امت مقتصده (امت میانه و درست کار) نامیده است و وعده داده که اگر همان تورات و انجیل خودشان را اقامه کنند پاداش خواهند گرفت. پس قرآن آنها را تایید کرده و اهل حقانیت و سعادت شمرده است.
همچنین در آیه 68 سوره مائده آمده است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ»؛ (بگو اى اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحى ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل را برپا دارید).
کثرت گرایان می گویند مطابق این آیه پیامبر اسلام از اهل کتاب (یهودی و مسیحی و صابئی و...) توقع نداشت و نمی خواست که اسلام بیاورند؛ بلکه از آنها فقط اقامه کتاب آسمانی خودشان را می طلبید. به عبارت دیگر پیروان هر آیینی اگر دستورات دینی خود را ملتزم باشند، مورد تایید و احترام قرآن هستند. پس مطابق این آیه همه آیین های آسمانی کنونی حقانیت و مشروعیت و نجات بخشی دارند.
پاسخ:
بسیار عجیب است که چگونه کثرت گرایان از این گونه آیات قرآن که نه تنها هیچ دلالتی بر مدعای آنان ندارد، بلکه کاملا برخلاف مدعا و برداشت آنان است، دانسته یا ندانسته سوء استفاده می کنند؛ درحالی که معنی و مقصود این آیات با توجّه به نکاتی کاملا روشن است:
1. بررسی آیات 115-113 سوره آل عمران
آیات 115-113 سوره آل عمران درباره عبد اللَّه بن سلام که از دانشمندان یهود بود و با جمع دیگرى از آنها اسلام آوردند و همچنین چهل تن از مسیحیان نجران و 32 تن از مردم مسیحى حبشه، و 8 تن از مردم روم که تا آن روز اسلام را پذیرفته بودند، نازل شده است.(1)
پس این آیات ناظر به گروهی از اهل کتاب است که قبل از بعثت خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) در انتظار ایشان بودند و همچنین کسانی که پس از بعثت، با تطبیق بشارت ها و اوصاف یاد شده در کتب آسمانی قبلی بر آن حضرت(صلّى اللّه علیه و آله)، به ایشان ایمان آوردند.
از طرف دیگر این آیات نمی تواند ناظر به تایید مشروعیت و حقانیت اهل کتاب باشد؛ زیرا قرآن در آیات زیادی صریحا ایمان نیاوردن به اسلام و قرآن و خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) را مساوی کفر و باعث عقاب می داند، مانند آیه 89 سوره بقره: «وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرینَ»؛ (و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانه هایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مىدادند، با این همه، هنگامى که این کتاب، و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد).
2. بررسی آیه 199 سوره آل عمران
آیه 199 سوره آل عمران به گفته بیشتر مفسران در باره مؤمنان اهل کتاب است، آنهایى که دست از تعصب های ناروا برداشتند و به صفوف مسلمانان پیوستند، که تعداد قابل ملاحظه اى از مسیحیان و یهود را تشکیل می دادند.(2)
همچنین با توجه به ابتدای آیه: «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُم»؛ (و از اهل کتاب، کسانى هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، ایمان دارند)، آشکار است که این آیه درباره کسانی است که ایمان به قرآن آورده اند و مسلمان شده اند.
3. بررسی آیه 66 سوره مائده
درباره آیه 66 سوره مائده است: شک نیست که منظور از برپا داشتن تورات و انجیل، آن قسمت از تورات و انجیل واقعى است که در آن زمان در دست آنها بود، نه قسمت هاى تحریف یافته، و منظور از «ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ» همه کتاب هاى آسمانى و دستورات الهى است، و در حقیقت اشاره به این است که نباید تعصبهاى قومى را با مسائل دینى و الهى آمیخت، کتابهاى آسمانى عرب و یهود مطرح نیست، آنچه مطرح است «دستورهاى الهى» است.
همچنین شک نیست که منظور از بر پا داشتن مقررات تورات و انجیل، عمل به اصول آنها است، زیرا اصول تعلیمات انبیاء در همه جا یکسان است و تفاوت در میان آنها تفاوت بین کامل و کامل تر است و این منافات با آن ندارد که بعضى از احکام آئین قبل را، به وسیله بعضى از احکام آئین بعد نسخ کند.(3)
اساسا یکی از دستورات تورات و انجیل، ایمان به پیامبر خاتم(صلّى اللّه علیه و آله) است؛ همان طور که در آیه 6 سوره صف از زبان حضرت عیسی(علیه السلام) آمده است: «مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛ (بشارتدهنده به رسولى که بعد از من مىآید و نام او احمد است).
4. بررسی آیه 68 سوره مائده
درباره شأن نزول آیه 68 سوره مائده در تفسیر نمونه از تفسیر مجمع البیان و تفسیر قرطبى از ابن عباس چنین نقل شده که جمعى از یهود خدمت پیامبر ص آمدند، نخست پرسیدند آیا تو اقرار ندارى که تورات از طرف خدا است؟ پیغمبر(صلّى اللّه علیه و آله) جواب مثبت داد. آنها گفتند: ما هم تورات را قبول داریم، ولى به غیر آن ایمان نداریم (در حقیقت تورات قدر مشترک میان ما و شما است اما قرآن کتابى است که تنها شما به آن عقیده دارید پس چه بهتر که تورات را بپذیریم و غیر آن را نفى کنیم!)، این آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(4)
ادامه این آیه روشن می کند که نه تنها ربطی به تایید پلورالیسم ندارد، بلکه کاملا خلاف آن را بیان می کند: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ»؛ (اى اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحى ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است [یعنی قرآن] را برپا دارید. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، [نه تنها مایه بیدارى آنها نمى گردد، بلکه] بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مى افزاید. بنابراین، از این قوم کافر، [و مخالفت آنها،] غمگین مباش). روشن است که یکی از دستورات الهی در این آیه، ایمان به قرآن و برپا داشتن آن است.
علامه طباطبایی در تفسیری دقیق از این آیه می فرماید معنی آیه این است که شما (یهودیها) پایگاه اعتقادی و فکری ندارید تا بتوانید تورات را اقامه کنید. دین خدا را کسی می تواند اقامه کند که خودش از جهت فکری و اعتقادی ایستاده و استوار باشد. شخص افتاده (از لحاظ اعتقاد و تفکر صحیح) هیچ گاه قدرت اقامه چیزی را ندارد.(5)
به دیگر سخن، بر اساس این آیه، ارزش هر انسانی به اقامه مضامین کتاب آسمانی است که خداوند برای هدایت وی فرستاده است و روشن است که تا انسان هرچند نام موحّد و پیرو آیین آسمانی بر خود بگذارد ولی دارای پایگاه استوارِ اعتقادی نباشد، توان اقامه دین را ندارد.
توضیح اینکه، خدای سبحان در آیه 70 سوره مائده، هوا پرستی اهل کتاب به ویژه یهودیان را سند و ریشه ی بی کفایتی آنان در اقامه تورات و انجیل و نیز پیمان شکنی آنها برمی شمارد: «لَقَدْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ رُسُلاً کُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُهُمْ فَریقاً کَذَّبُوا وَ فَریقاً یَقْتُلُونَ»؛ (ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم؛ و رسولانى به سوى آنها فرستادیم؛ [ولى] هر زمان پیامبرى حکمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها مىآورد، عدهاى را تکذیب مى کردند؛ و عدهاى را مى کشتند)، چون چنین گروهی پایگاه اعتقادی و تکیهگاه دینی ندارند تا کتاب آسمانی را به پا دارند.
میان این دو تفسیر(تفسیر معروف میان مفسران و تفسیر استاد علامه طباطبایی) تفاوت، بسیار است: طبق تفسیر اول، «لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ» یعنی «هیچ ارزشی ندارید، مگر آنکه تورات را اقامه کنید»، حال آنکه خود یهودیان هم مدّعی اند که ما می خواهیم تورات را به پا داریم، هرچند انجیل و قرآن را به پا نمی داریم و قرآن فرمود که شما باید افزون بر کتاب خود آن دو کتاب دیگر را نیز اقامه کنید، وگرنه ارزشی ندارید؛ اما بر پایه تفسیر دوم، «لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ» یعنی شما چون اصلاً پایگاه اعتقادی و فکری ندارید، هیچ چیزی را نمی توانید اقامه کنید؛ نه تورات و نه انجیل و نه قرآن را.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.