پاسخ اجمالی:
قرآن در تبیین انفاق ریاکاران می فرماید: «آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم و رياكارى انفاق مىكنند و ايمان به خداوند و روز بازپسين ندارند». این آيه به يكى ديگر از صفات متكبّرانِ بخيل اشاره دارد كرده كه اگر انفاقى مى كنند به خاطر تظاهر و نشان دادن به مردم و كسب شهرت و مقام است و هدف آنها خدمت به خلق و جلب رضاى خالق نيست؛ به همين دليل، در موارد انفاق، پايبند استحقاق طرف نيستند؛ بلكه می خواهند بوسیله انفاق موقعيّت خود را تثبيت كنند؛ زيرا آنان ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارند؛ به همين جهت، در انفاق هايشان انگيزه معنوى وجود ندارند.
پاسخ تفصیلی:
قرآن در توصیف انفاق رياكاران می فرماید: «وَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَايُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَابِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَن يَّكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِيناً فَسَاءَ قَرِيناً * وَ مَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ كَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً»(1)؛ (و [همان] کسانى که اموال خود را براى نشان دادن به مردم [و ریاکارى] انفاق مى کنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ [چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست] و کسى که شیطان همنشین او باشد، بد همنشینى انتخاب کرده است * چه زیانى داشت اگر آنها به خدا و روز بازپسین ایمان مى آوردند، و از آنچه خدا به آنان روزى داده، [در راه او] انفاق مى کردند؟! و خداوند از [اعمال و نیّات] آنها آگاه است).
اين آيه اشاره به افراد متكبّر و خودخواه و بخيل است كه در آيه قبل به آنها اشاره شده، مى فرمايد: (آنها كسانى هستند كه نه تنها خودشان از نيكى كردن به مردم، بخل مى ورزند؛ بلكه ديگران را نيز به آن دعوت مى كنند)؛ «الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْل». علاوه بر اين، سعى دارند آنچه را كه خدا به آنها مرحمت كرده، مخفى كنند، مبادا مردم از آنها توقّعى پيدا كنند: «وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه». سپس، سرانجام و عاقبت كار آنها را چنين بيان مى كند: (ما براى كافران، عذاب خواركننده اى مهيّا ساخته ايم)؛ «وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً».
شايد سرّ تعبير به كفر اين باشد كه «بُخل» غالباً از كفر سرچشمه مى گيرد؛ زيرا افراد بخيل، در واقع ايمانِ كامل به مواهب بى پايان پروردگار و وعده هاى او نسبت به نيكوكاران ندارند؛ فكر مى كنند كمك به ديگران آنها را بيچاره خواهد كرد. و اين كه مى گويد: عذاب آنها خواركننده است براى اين است كه جزاى «تكبّر» و خوار كردنِ ديگران همين است. ضمناً بايد توجّه داشت كه بُخل منحصر به امور مالى نيست؛ بلكه سختگيرى در هر نوع موهبت الهى را شامل مى شود؛ بسيارند كسانى كه در امور مالى بخيل نيستند؛ ولى در علم و دانش و مسائل ديگرى از اين قبيل بُخل مى ورزند!
در آيه مورد بحث به يكى ديگر از صفات متكبّرانِ بخيل اشاره كرده و مى فرمايد: آنها كسانى هستند كه اگر انفاقى مى كنند به خاطر تظاهر و نشان دادن به مردم و كسب شهرت و مقام است و هدف آنها خدمت به خلق و جلب رضاى خالق نيست؛ به همين دليل، در موارد انفاق، پايبند استحقاق طرف نيستند؛ بلكه دائماً در اين فكرند كه چگونه انفاق كنند تا بيشتر بتوانند از آن بهرهب ردارى به سود خود نموده و موقعيّت خود را تثبيت كنند؛ زيرا آنها ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارند؛ به همين جهت، در انفاق هايشان انگيزه معنوى نيست.
«وَ مَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِيناً فَسَاءَ قَرِيناً» آنها شيطان را دوست و رفيق خود انتخاب كردند و كسى كه چنين باشد، بسيار بد رفيقى براى خود انتخاب كرده و راهى بهتر از اين نخواهد پيمود، چون منطق و برنامه آنها همان منطق و برنامه رفيقشان شيطان است؛ او است كه به آنها مى گويد انفاق خالصانه موجب فقر مى شود: «اَلشّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ»(2) و بنابراين، يا انفاق نمى كنند و بخل مى ورزند (چنانكه در آيه قبل اشاره شد) و يا اگر انفاق كنند در مواردى است كه از آن بهره بردارى شخصى خواهند كرد (چنانكه در اين آيه اشاره شده است).
ضمناً از اين آيه استفاده مى شود كه يك همنشينِ بد تا چه اندازه مى تواند در سرنوشت انسان مؤثّر باشد، تا آنجا كه او را به آخرين درجه سقوط بكشاند و نيز از آن استفاده مى شود كه رابطه «متكبّران» با شيطان (و اعمال شيطانى) يك رابطه مستمر است نه موقت و گاه گاهى، چون مى فرمايد شيطان را قرين و رفيق و همنشين خود انتخاب كرده اند. سپس مى افزايد: «وَ مَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ» چه مى شد اگر آنها از اين بيراهه ها باز مى گشتند و ايمان به خدا و روز رستاخيز پيدا مى كردند و از مواهبى كه خداوند در اختيار آنها گذاشته با خلوصِ نيّت و فكرِ پاك به بندگان خدا انفاق مى كردند و از اين راه براى خود كسب سعادت و خوشبختى دنيا و آخرت مى نمودند. سپس در پايان آيه مى فرمايد: (خداوند از حال آنها آگاه است)؛ «وَ كَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً». آرى، در هر حال خداوند از نيّات و اعمال آنها با خبر است و بر طبق آن به آنها جزا و كيفر مى دهد.
قابل توجّه اين كه، در آيه سابق كه سخن از انفاق هاى رياكارانه بود، انفاق به «اموال» نسبت داده شده است و در اين آيه به «مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ» نسبت مى دهد؛ اين تفاوت تعبير ممكن است اشاره به سه نكته باشد: نخست اين كه، در انفاق هاى ريايى، توجّه به حلال و حرام بودن مال نمى شود، در حالى كه در انفاق هاى الهى، حلال بودن و مصداق «مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ» بودن، مورد توجّه است. ديگر اين كه، در انفاق هاى ريايى افراد انفاق كننده چون مال را متعلّق به خودشان مى دانند، از منّت گذاردن اِبا ندارند، در حالى كه در انفاق هاى الهى چون توجّه به اين دارند كه اموال را خدا به آنها داده است و اگر گوشه اى از آن را در راه او خرج مى كنند، جاى منّت نيست، از هر گونه منّت خوددارى مى كنند.
از سوى سوم، انفاق هاى ريايى غالباً منحصر به مال است؛ زيرا چنين اشخاصى از سرمايه هاى معنوى بىب هره اند تا از آنها انفاق كنند؛ امّا انفاق هاى الهى دامنه وسيعى دارد و تمام مواهب مادّى و معنوى را اعم از مال و علم و موقعيّت اجتماعى و آنچه مصداق «مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ» است، شامل مى شود.
قرآن در آیه ای دیگر باز هم انفاق هاى ريايى پرداخته و می فرماید: «أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلّ الثَّمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ»(3)؛ (آیا کسى از شما دوست دارد که باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد که از پاى درختان آن، نهرها بگذرد، و براى او در آن [باغ]، از هر گونه میوه اى وجود داشته باشد، و در حالى که به سنّ پیرى رسیده و فرزندانى ناتوان دارد؛ گردبادى [شدید]، که در آن آتش [سوزانى] است، به آن برخورد کند و [شعله ور گردد] و بسوزد؟! [همین طور است حال کسانى که انفاقهاى خود را، با ریا و منّت و آزار، باطل مى کنند] این چنین خداوند آیات خود را براى شما آشکار مى سازد؛ شاید بیندیشید [و راه حق را بیابید]!).
قرآن در يك مثال زيبا می فرماید: «أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ ...» قرآن در اين آيه براى روشن كردن شدّت احتياج انسان به اعمال صالح در روز رستاخيز و اين كه چگونه رياكارى و منّت و آزار، انفاق و اعمال صالح انسان را بر باد مى دهد، مثال جالبى ذكر مى كند؛ اين مثال، منظره كسى را مجسّم مى كند كه باغى سرسبز و خرّم با درختان گوناگون از قبيل درخت خرما و انگور پرورش داده كه همواره آب از پاى درختان آن مىگذرد و نياز به آبيارى ندارد، در حالى كه پير و سالخورده شده و فرزندان ناتوان و ضعيفى اطراف او را گرفته اند و تنها راه تأمين زندگى و معيشت آنان همين باغ است و اگر اين باغ از بين برود نه او و نه فرزندان او، قدرت و توانايى بر احياء آن ندارند؛ ناگهان گِردباد سوزان و آتشبارى بر آن مى وزد و آن را كاملاً مى سوزاند و از بين مى برد؛ در اين هنگام، اين شخص سالخورده كه قواى جوانى را از دست داده و نمى تواند از راه ديگرى تأمين زندگى كند و فرزندان او هم ضعيف و ناتوان هستند، چه حالى پيدا مى كند و چه حسرت و اندوه مرگبارى به او دست مى دهد! حال كسانى كه عمل نيكى انجام مى دهند و سپس با رياكارى يا منّت و اذّيت و آزار، آن را از بين مى برند همانند چنين كسى است كه زحمات فراوانى كشيده و به هنگامى كه نياز شديدى به بهره بردارى از آن دارد، نتيجه كار او بكلّى از ميان مى رود و جز حسرت و اندوه چيزى براى او باقى نمى ماند.
«كَذلِكَ يُبَيّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ» از آنجا كه سرچشمه همه بدبختی ها مخصوصاً كارهاى ابلهانه اى مانند منّت گذاردن كه سودش هيچ و زيانش بسيار و سريع است، از به كار نينداختن انديشه سرچشمه مى گيرد، خداوند در پايان آيه، مردم را به تفكّر و انديشه دعوت كرده و مى فرمايد: اين چنين خداوند آيات را براى شما توضيح مى دهد، شايد بينديشيد.
تذکر دو نكته در این جا لازم و ضروری است:
1- از جمله «وَ أَصَابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ»؛ (صاحب آن باغ) پير و سالخورده است و فرزندانى كوچك و ناتوان دارد» استفاده مى شود كه انفاق و بخشش در راه خدا و كمك به نيازمندان هم چون باغ خرّمى است كه هم خود انسان از ثمرات آن بهره مند مى شود و هم فرزندان او، در حالى كه رياكارى و منّت و آزار، هم سبب محروميّت خود او مى شود و هم نسل هاى آينده كه بايد از ثمرات و بركات اعمال نيك او بهره مند گردند محروم خواهند شد. اين خود دليل بر آن است كه نسل هاى آينده در نتايج اعمال نيك، نسل هاى گذشته سهيم هستند؛ از نظر اجتماعى نيز چنين است؛ زيرا محبوبيّت و حُسن شهرت و اعتمادى كه پدران بر اثر كار نيك در افكار عمومى پيدا مى كنند، سرمايه بزرگى براى فرزندان آنها خواهد بود.
2- جمله «إِعْصارٌ فيهِ نارٌ» يعنى گردبادى كه در آن آتشى باشد، ممكن است اشاره به گردبادهاى ناشى از بادهاى سموم و سوزان و خشك كننده باشد و يا گردبادى كه از روى خرمن آتشى بگذرد و طبق معمول كه گردباد هر چه را بر سر راه خود بيابد با خود همراه مى برد، آن را از زمين برداشته و به نقطه ديگرى بپاشد و ممكن است اشاره به گردبادى باشد كه به همراه صاعقه است كه هرگاه به نقطه اى اصابت كند، همه چيز را تبديل به خاكستر مى كند و در هر حال، اشاره به نابودى سريع و كامل است (احتمال سوم نزديكتر به نظر مى رسد).
لازم به یادآوری است که خلوص نيّت، شرط قبولى همه طاعات و عبادات است، بخصوص كمك هاى مردمى و كارهاى خير و اين مسأله بازتاب وسيعى در روايات معصومين(عليهم السلام) دارد؛ به عنوان نمونه:
1. رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: «سَبْعَةٌ فِي ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ... رَجُلٌ تَصَدَّقَ بِيَمِينِهِ فَأَخْفَاهُ عَنْ شِمَالِهِ»(4)؛ (هفت گروه هستند كه در سايه عرش خدا- در آن روز كه سايه اى جز سايه [لطف] او نيست- قرار دارند؛ [از جمله] كسى كه صدقه اى با دست راست خود بدهد و از دست چپ مخفى كند ...).
2. [حضرت] علي(عليه السلام) مى فرمايد: «أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ .... وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ الْخَطِيئَةَ وَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبَّ»(5)؛ (برترين چيزى كه توسّل جويان به آن متوسّل مى شوند، ايمان به خدا ... و صدقه پنهانى است كه گناه را پاك مى كند و آتش خشم خدا را خاموش).
3. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «لَاتَتَصَدَّقْ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لِيُزَكُّوكَ فَإِنَّكَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدِ اسْتَوْفَيْتَ أَجْرَكَ وَ لَكِنْ إِذَا أَعْطَيْتَ بِيَمِينِكَ فَلَاتُطْلِعْ عَلَيْهَا شِمَالَكَ فَإِنَّ الَّذِي تَتَصَدَّقُ لَهُ سِرّاً يُجْزِيكَ عَلَانِيَة»(6)؛ (در برابر ديدگان مردم و براى اين كه تو را آدم پاكى بشمرند، انفاق مكن؛ چرا كه اگر اين كار را كردى، پاداش خود را [كه همان ثناى مردم است] گرفته اى! ولى هرگاه صدقه اى با دست راست دادى چنان كن كه دست چپ تو با خبر نشود! زيرا آن كس كه براى او پنهانى صدقه مى دهى، آشكارا به تو جزا خواهد داد!).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.