پاسخ اجمالی:
خداوند در تبیین مورد انفاق، آن را مخصوص کسانی می داند که دارای این صفات باشند: كسانى كه اشتغال به كارهاى مهمّى از قبيل جهاد با دشمن و فرا گرفتن علوم دين، مانع از تحصيل هزينه زندگى براى آنها شده است، چراكه نمى توانند براى كسب هزينه زندگى به سرزمين هايى كه نعمتهاى الهى در آنجا فراوان است مسافرت كنند. همچنین کسانی که نمى توانند مسافرت كنند و براى كسب هزينه زندگى به شهرها و سرزمين هايى كه نعمت هاى الهى در آنجا فراوان است، بروند، و کسانی که هرگز سؤال نمى كنند و با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند، و... .
پاسخ تفصیلی:
قرآن کریم در تبیین بهترين موارد انفاق می فرماید: «لِلْفُقَرَآءِ الَّذِينَ أُحْصِرُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ لَايَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِى الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَايَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَ مَا تُنْفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»(1)؛ ([بهتر است انفاق شما] براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند؛ و نمى توانند [براى تأمین هزینه زندگى] مسافرتى کنند [و سرمایه اى به دست آورند؛] و افراد نا آگاه آنها را از شدّت خویشتن دارى، بى نیاز مى پندارند؛ امّا آنها را از چهره هایشان مى شناسى؛ و هرگز با اصرار از مردم درخواست نمى کنند. [این است مشخّصات آنها!] و هر چیز خوبى [در راه خدا] انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است).
در شأن نزول اين آيه از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل شده است كه اين آيه درباره اصحاب (صُفّه) نازل شده است (اصحاب صفّه حدود چهارصد نفر از مسلمانان مكّه و اطراف مدينه بودند كه نه خانه اى در مدينه داشتند و نه خويشاوندانى كه به منزل آنها بروند، از اين جهت در مسجد پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) مسكن گزيده بودند و آمادگى خود را براى شركت در ميدان هاى جهاد اعلام مى داشتند)؛ ولى چون اقامت آنها در مسجد با شؤون مسجد سازگار نبود دستور داده شد به «صفّه» (سكّوى بزرگ و وسيع) كه در كنار مسجد قرار داشت منتقل شوند، آيه فوق نازل شد و به مردم دستور داد كه كمك هاى ممكن خود را از اين دسته از برادران دينى دريغ ندارند، آنها هم چنين كردند. در اين آيه، خدا بهترين موارد انفاق را بيان مى كند و آن در مورد كسانى است كه داراى اين صفات باشند:
1- «الَّذِينَ أُحْصِرُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ» يعنى، كسانى كه اشتغال به كارهاى مهمّى از قبيل جهاد و نبرد با دشمن و فرا گرفتن علوم دين، مانع از تحصيل هزينه زندگى براى آنها شده است، همچون اصحاب صفّه كه مصداق روشن اين موضوع بودند.
2- «لَايَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِى الْأَرْضِ» آنها نمى توانند مسافرت كنند و براى كسب هزينه زندگى به شهرها و سرزمين هايى كه نعمت هاى الهى در آنجا فراوان است، بروند؛ بنابراين، كسانى كه مى توانند تأمين زندگى كنند بايد مشقّت و رنج سفر را تحمّل كنند و هرگز از انفاق و دسترنج دگران استفاده نكنند مگر اينكه كار مهمترى هم چون جهاد كه ضرورت براى مسلمين دارد و مورد رضاى خداست مانع از مسافرت آنها شود.
3- «يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» كسانى كه از حال آنها اطّلاعى ندارند به سبب خويشتن دارى و عفّت نفس آنها گمان مى كنند غنى و بى نيازند.
4- «تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ»؛ (آنها را از سيمايشان مىشناسى)- سيما در لغت به معنى «علامت و نشانه» است، يعنى گرچه آنها سخنى از حال خود نمى گويند؛ ولى در چهرههاى آنها نشانه هايى از رنج هاى درونى وجود دارد كه براى افراد فهميده آشكار است، آرى «رنگ رخساره خبر مىدهد از سرّ درون!»
5- «لَايَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا» آنها هرگز بسان فقراى عادى با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند؛ اصولًا سؤال نمى كنند، چه رسد به اين كه اصرار در سؤال داشته باشند. اگر قرآن مى گويد آنها با اصرار سؤال نمى كنند، معنى آن اين نيست كه بدون اصرار سؤال مى كنند؛ بلكه معنى اش اين است كه همانند فقراى معمولى نيستند تا سؤال كنند. بنابراين، جمله مزبور با آغاز آيه كه مى گويد آنها از سيما شناخته مى شوند نه از سؤال، هيچگونه منافاتى ندارد. احتمال ديگرى در آيه نيز هست و آن اين كه در صورتى كه اضطرار شديد آنها را مجبور به اظهار حال خود كند هرگز اصرار در سؤال ندارند؛ بلكه نياز خود را به شكل محترمانه اى به اطّلاع برادران مسلمان خود مى رسانند.
6- «وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ» اين جمله براى تشويق انفاق كنندگان است؛ خصوصاً انفاق به افرادى كه داراى عزّت نفس و طبع بلند هستند؛ زيرا هنگامى كه توجّه داشته باشند كه آنچه را در راه خدا انفاق مى كنند ولو به طور مخفى باشد خداوند بر آن آگاه است و آنها را از ثمرات عمل شان بهره مند مى سازد، بيشتر علاقه به اين خدمت بزرگ پيدا مى كنند. متأسّفانه، در هر اجتماعى اين گونه افرادِ نيازمندِ آبرومند كه غالب افراد از رنج درون آنها آگاه نيستند، وجود دارند؛ وظيفه مسلمانانِ آگاه است كه آنها را بيابند و مورد كمك و نوازش قرار دهند كه بهترين انفاق همين انفاق است.
از سویی اولويّت های انفاق در روايات اسلامى عبارتند از:
1. رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: «اِنَّ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ صَدَقَةً»؛ (بر هر مسلمانى لازم است در هر روز صدقه اى بدهد). بعضى عرض كردند: اى رسول خدا چه كسى توانايى بر اين كار دارد؟ فرمود: «إِمَاطَتُكَ الْأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ»؛ (كنار زدن موانع از راه مردم صدقه است). «وَ إِرْشَادُكَ الرَّجُلَ إِلَى الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ»؛ (و راهنمايى كردن رهگذر به راه). «وَ عِيَادَتُكَ الْمَرِيضَ صَدَقَةٌ»؛ (و عيادت بيماران). «وَ أَمْرُكَ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ»؛ (و امر به معروف). «وَ نَهْيُكَ عَنِ الْمُنْكَرِ صَدَقَةٌ»؛ (و نهى از منكر). «وَ رَدُّكَ السَّلَامَ صَدَقَةٌ»(2)؛ (و پاسخ سلام). همه اينها صدقه و انفاق در راه خدا است.
2. در حديث ديگرى مى خوانيم: «كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فَقَسَمَهُ فِيهِمْ وَ لَايَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ كَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام)»(3)؛ (امام صادق(عليه السلام) هنگامى كه نماز عشا را مى خواند و پاسى از شب مى گذشت، كيسه اى را كه در آن نان و گوشت و پول بود، به دوش مى گرفت، سپس به سراغ نيازمندان مدينه مى رفت و در ميان آنها تقسيم مى كرد و به صورتى بود كه او را نمى شناختند، هنگامى كه امام(عليه السلام) رحلت فرمود و آن كمك ها از نيازمندان مدينه قطع شد، دانستند كه آن شخص نيكوكار و كمك كننده، امام صادق(عليه السلام) بوده است).
3. در حديث ديگرى از همان بزرگوار مى خوانيم: «لَيْسَ الْمِسْكِينَ بِالطَّوافِ وَ لَا بِالَّذِي تَرُدُّهُ التَّمْرَةُ وَ التَّمْرَتَانِ وَ اللُّقْمَةُ وَ اللُّقْمَتَانِ وَ لَكِنَّ الْمِسْكِينَ الْمُتَعَفِّفُ الَّذِي لَايَسْأَلُ النَّاسَ وَ لَايَفْطُنُ لَهُ فَيَتَصَدَّقُ عَلَيْهِ»(4)؛ (مسكين كسى نيست كه دوره گردى مى كند يا يكى دو خرما يا يكى دو لقمه او را قانع مى سازد، مسكين واقعى كسى است كه بسيار عفيف است و از كسى چيزى تقاضا نمى كند و كسى نمى فهمد كه او فقير است تا به او صدقه دهد [بايد چنين كسى را جستجو كرد و به او انفاق نمود]).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.