پاسخ اجمالی:
از نظر امام علي(ع) پيشوايي «عادل» است كه خود، هدايت شده و ديگران را هدايت كند؛ سنت هاى شناخته شده را برپا دارد و بدعت هاى ناشناخته را بميراند؛ چرا كه سنت ها روشن و نورانى اند و نشانه هاى مشخص دارند و بدعت ها آشكارند و علامت هايى دارند؛ اما ويژگى هاى پيشواى «ظالم» درست نقطه مقابل امام عادل است؛ او هم خودش گمراه است و هم مردم را به گمراهى مى كشاند، هم سنّت هاى الهى را به فراموشى مى سپارد و هم بدعت هاى فراموش شده را زنده مى كند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 164 «نهج البلاغه» به سراغ ضوابط كلى و عمومى براى «پيشوايان عادل» مى رود و سپس به ذكر صفات «پيشوايان گمراه» مى پردازد. ایشان مى فرمايد: (بدان، برترين بندگان نزد خدا پيشواى عادلى است كه خود، هدايت شده و ديگران را هدايت مى كند؛ سنت هاى شناخته شده را بر پا مى دارد و بدعت هاى ناشناخته را مى ميراند؛ چرا كه سنت ها روشن و نورانى اند و نشانه هاى مشخص دارند و بدعت ها آشكارند و علامت هايى دارند)؛ [و در واقع نا آشنا بودن بدعت ها دليل روشنى بر عدم مشروعيت آنها است] «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللهِ عِنْدَ اللهِ إِمَامٌ عَادِلٌ، هُدِيَ وَ هَدَى فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً، وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً، وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ، لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ».
امام(عليه السلام) نخست بر اين موضوعِ مهم انگشت مى گذارد كه برترين بندگان خدا، امام عادل است؛ چرا چنين نباشد؛ در حالى كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين روايت شده: «عَدْلُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّينَ سَنَةً قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا»(1)؛ (يك ساعت، اجراى عدالت بهتر از عبادت شصت سال است كه هر شب به نماز مشغول باشد و همه روزها به روزه داشتن)، و بعد ويژگى هاى امام عادل را بيان مى كند؛ نخست اينكه او از طريق «قرآن» و وحى و عقلِ سليم هدايت يافته و سپس مردم را به راه راست و صراط مستقيم هدايت مى كند؛ چون برنامه هاى سازنده فرهنگى از مهم ترين وظايف پيشواى عادل است.
و در سوّمين و چهارمين وصف، اقامه سنت هاى معلوم و ميراندنِ بدعت هاى مجهول را مى شمرد؛ زيرا امام عادل بايد برنامه ريزى دقيقى داشته باشد كه سنت هاى حسنه به فراموشى سپرده نشود و پاكى و تقوی و آگاهى و تعاون بر نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر همچنان در صحن جامعه آشكار و مورد توجه باشد و به عكس، بدعت هاى زشت و خرافات و اختلافات و كشمكش ها و خلاصه آنچه را پيغمبران الهى با زحمت هاى فراوان از بين امت هاى الهى برچيدند، دوباره زنده نشود و به ويژه تصريح مى فرمايد: سنتها و بدعتها همه نشانه دارد. نشانه سنت ها امنيّت و آرامش اجتماع، شكوفايى استعدادها و توّجه مردم به معنويات است و به عكس، نشانه بدعت ها، نابسامانى، اختلاف، آلودگى ها و پيوستن به خرافات است.
ويژگى هاى پيشواى ظالم (امام جائر) درست نقطه مقابل امام عادل است؛ او هم خودش گمراه است و هم مردم را به گمراهى مى كشاند، هم سنّت هاى الهى را به فراموشى مى سپارد و هم بدعت هاى فراموش شده را زنده مى كند. سپس به نقطه مقابل آن اشاره فرموده، مى گويد: (بدترين مردم نزد خداوند پيشواى ستمگرى است كه هم خود، گمراه است و هم مردم به وسيله او گمراه مى شوند، كسى كه سنّت هاى مورد قبول را از ميان برده و بدعت هاى متروك را زنده كرده است)؛ «وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ، فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً، وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً».
بديهى است زمانى پايه هاى عدالت در جامعه محكم مى شود كه سنن الهى - كه ضامن خير و سعادت انسان ها است - زنده شود و بدعت هايى كه مردم را به فساد و تباهى و ظلم و تبعيض مى كشاند متروك شود. پيشوايى كه عكس اين كار انجام مى دهد، به طور طبيعى غرق در ظلم و فساد و تباهى خواهد شد و بدترين خلق خداست؛ چرا كه نه تنها خود را تيره بخت مى كند؛ بلكه جامعه اى را به بدبختى و تيره روزى مى كشاند.
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن، حديث تكان دهنده اى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند و مى فرمايد: (من از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى فرمود: روز قيامت، پيشواى ستمكار را حاضر مى كنند؛ در حالى كه نه ياورى با اوست و نه عذرخواهى، سپس او را در آتش دوزخ مى افكنند و همچون سنگ آسيا در آن، به گردش در مى آيد آن گاه او را در قعر دوزخ به زنجير مى كشند)؛ «وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ: يُؤْتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لَا عَاذِرٌ، فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ الرَّحَى، ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا(2)».
تعبير «وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لَا عَاذِرٌ» اشاره به اين است كه او در دنيا افرادى داشت كه در مشكلات، او را يارى مى كردند و در خطاها و ظلم ها براى او عذرتراشى مى نمودند و او نيز براى حفظ آنان سرمايه هاى فراوانى هزينه مى كرد؛ ولى در آن روز، اثرى از آنان نيست. تنهاى تنها در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد و چون نامه سياه اعمالش آشكار است، به زودى به جهنّم سوق داده مى شود.
جمله «فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ الرَّحَى»؛ (در جهنم همچون سنگ آسياب به چرخش در مى آيد) ممكن است اشاره به اين باشد كه چرخش در آتش جهنّم اوّلا سبب سوزش بيشتر و ثانياً موجب جلب توجه دوزخيان و رسوايى است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.