پاسخ اجمالی:
ایشان مى فرمايد: «امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد سپس هر چه دعا كنيد مستجاب نمى گردد». در واقع اگر اين دو ترك شود و حاكمان هيچ گونه مانع و اعتراضى در برابر خود نبينند، جسور شده و اشرار بر جامعه اسلامى مسلّط مى گردند. همچنين در روايات آمده اگر مصيبت به واسطه سوء اختيار انسان و كوتاهى او باشد، دعا براى رفع آن مستجاب نمى گردد و به آنها گفته مى شود: اين نتيجه اعمال خود شماست، چرا چنين كرديد كه به چنان عاقبت بدى گرفتار شويد؟
پاسخ تفصیلی:
امام علd(عليه السلام) در بخشی از نامه 47 نهج البلاغه (وصيّت نامه حضرت) مى فرمايد: (امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد سپس هر چه دعا كنيد مستجاب نمى گردد)؛ «لاتَتْرُكُوا الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُسْتَجَابُ لَكُمْ».
آيا در ميان حاكميت اشرار و ترك امر به معروف و نهى از منكر تنها يك رابطه معنوى و مجازات الهى است و يا رابطه ظاهرى هم وجود دارد؟ به نظر مى رسد كه پيوند اينها با يكديگر به صورت منطقى قابل اثبات است؛ چرا كه يكى از مصاديق مهم امر به معروف و نهى از منكر اقدام به اين دو در برابر حاكمان وقت است كه اگر خلافى مرتكب شوند عامّه مردم به آنها تذكّر دهند و اگر معروفى را ترك كنند از آنها مطالبه نمايند. اگر اين دو ترك شود و حاكمان هيچ گونه مانع و اعتراضى در برابر خود نبينند جسور مى شوند و اشرار بر جامعه اسلامى مسلّط مى گردند. امّا چرا دعاها براى رفع شر حاكمان شرور مستجاب نمى شود؟ براى اينكه در روايات اسلامى آمده آنجا كه مصيبت به واسطه سوء اختيار خود انسان و كوتاهى او باشد، دعا براى رفع آن مستجاب نمى گردد و به آنها گفته مى شود: اين نتيجه اعمال خود شماست چرا چنين كرديد كه به چنان عاقبت بدى گرفتار شويد؟
جالب اين است كه از امام على بن موسى الرضا(عليهما السلام) نقل شده حتى اگر نيكان هم در چنين شرايطى دعا كنند دعاى آنها مستجاب نخواهد شد: «فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلا يُسْتَجَابُ لَهُمْ».(1) در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الاَْنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الاَْرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الاَْعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الاَْمْر»(2)؛ (امر به معروف و نهى از منكر راه انبيا و طريقه صالحان است فريضه بزرگى است كه با آن ساير فرايض برپا مى گردد جادّه ها امن و امان و كسب ها حلال مى شود، حقوق غصب شده به صاحبانش بازگردانده شده و زمين ها آباد مى گردد و از دشمنان انتقام گرفته خواهد شد و تمام امور سامان مى يابد).
در ذيل همين حديث آمده است كه خداوند عزّوجل به شعيب پيامبر(عليه السلام) وحى فرستاد كه من صد هزار نفر از قوم تو را كيفر خواهم داد؛ چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از اخيار! شعيب عرضه داشت: پروردگارا اشرار به جاى خود، اخيار چرا؟ خداوند عزّوجل به او وحى فرستاد: «دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي»(3)؛ (با گنهكاران راه سازش و بى تفاوتى پيش گرفتند و هرگز به جهت خشم من خشمگين نشدند). همچنین در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «الاَْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللهُ»(4)؛ (امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق [برجسته] از مخلوقان خدايند هركس اين دو را يارى كند خدا به او عزّت مى بخشد و هركس دست از يارى اين دو بردارد خدا او را مخذول مى كند). تعبير به مخلوق در واقع نوعى تشبيه است. اين احتمال نيز وجود دارد كه خُلق به معناى خصلت باشد، ولى به قرينه ذيل حديث اين احتمال بعيد به نظر مى رسد. در هر حال مسأله امر به معروف و نهى از منكر از امورى است كه هم خداوند متعال به وسيله انبيا و اوليايش آن را انجام مى دهد و هم انبياى الهى و اوصياى آنها و هم تمام مردم به آن مأمورند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.