پاسخ اجمالی:
مفهوم واقعی «زهد» ترك دلباختگى به دنيا و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است. در روایات اسلامی نیز به این مسئله اشاره شده است: امام علي(ع) می فرماید: «از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، زهد در دنياست». امام صادق(ع) نيز در این خصوص می فرماید: «هنگامى كه مؤمن از دنيا پرستى كناره گيرى كند، ترقّى و تكامل مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد».
پاسخ تفصیلی:
گاه تصوّر مى شود مفهوم «زهد» آن است كه انسان به كلّى دنيا را ترك گويد و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزيند؛ در حالى كه اين معنا با روح اجتماعى اسلام هرگز نمى سازد و در روايات اسلامى، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، زهد مفهوم ديگرى دارد و آن ترك دلباختگى و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به دنيا و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و اين همان سرمايه عظيمى است كه اگر انسان فاقد آن باشد، آلوده انواع گناهان مى گردد و گاه دين و ايمان خود را بر سر متاع دنيا مى نهد.
در روايات متعددي به زهد توجه ويژه اي شده است. از جمله:
1. اميرمؤمنان(عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا»(1)؛ (از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، زهد در دنياست).
2. امام صادق(عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللهِ»(2)؛ (هنگامى كه مؤمن از دنياپرستى كناره گيرى كند، ترقّى و تكامل مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد).
3. در حديث ديگرى مى خوانيم كه: «حضرت علي(عليه السلام) «جابر بن عبدالله» را ديد كه آه مى كشد! فرمود: «يَا جَابِرُ! عَلَیمَ تَنَفَسُّكَ؟! أَعَلَى الدُّنْيَا؟»؛ (براى چه آه كشيدى؟ بر دنيا؟)، جابر عرض كرد: آرى!. [در اينجا امام(ع) تحليل جالبى درباره لذّت هاى دنيا بيان فرموده كه لذّاتش يا در خوردنى است، يا نوشيدنى، يا لباس فاخر، يا لذّت جنسى، يا مركب، يا بوى خوش، يا نغمه ها]. سپس در تشريح آنها فرمود: بهترين غذاها عسل است و آن چيزى جز [شيره گل هاى آميخته با] آب دهان مگسى نيست و شيرين ترين نوشيدنى ها آب است كه چيزى است كم ارزش كه بر سطح زمين جارى است و برترين لباس ها حرير است كه از لعاب كرمى تهيّه مى شود و بهترين لذّات جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او كه آلوده ترين محل هاست و بهترين مركب ها اسب است كه در بسيارى از موارد قاتل انسان است و بهترين بوى خوش، مُشك است كه از خون ناف حيوانى [آهوى خُتَن] گرفته مى شود جالب ترين نغمه ها، نغمه غناست كه انسان را به گناه مى كشاند. اى جابر! چيزى كه بهترين لذّاتش چنين است، از دست رفتنش جاى تأسف نيست. جابر مى گويد: بعد از شنيدن اين سخن، هرگز زرق و برق دنيا به فكر من خطور نكرد!».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.