پاسخ اجمالی:
«تجسس» مانند بسيارى از اصول ديگر استثنائاتی دارد. مثلا سازمان اطلاعات در هر حكومتى وظيفه دارد كشور را از شرّ توطئه های دشمن حفظ كند، در این شرایط و براى حفظ مصالح کشور، بايد با سوء ظن به تجسّس پرداخت. یا سازمان بازرسی ادارات، موظف به نظارت بر اعمال كارمندان مى باشد. و یا در مسائل سرنوشت ساز شخصی، مانند انتخاب همسر، به يقين تجسّس و تحقيق لازم است. بی شک اين موارد از موضوع تجسّس حرام خارج است. ولی باید دقت کنیم تا از هرگونه افراط و تفریط در این مساله دور بمانیم.
پاسخ تفصیلی:
تجسس، مانند بسيارى از اصول ديگر استثنائات غير قابل انكارى دارد، همانند:
1ـ سازمان هاى اطلاعاتى
هر حكومتى وظيفه دارد كشورش را از شرّ توطئه هاى دشمنان بيرونى و درونى و جاسوسان دشمن حفظ كند. بى شك اگر مديران جامعه در برابر هر پيش آمدى با حسن ظن برخورد كنند به زودى گرفتار عواقب دردناك توطئه هاى منافقان داخلى و دشمنان خارجى خواهند شد، زيرا نقشه هاى آنان بسيار مرموز، و افراد آنها كاملا ظواهر را حفظ مى كنند و جز با تفتيش و تجسّس دقيق امكان آگاهى بر آن توطئه ها و خنثى كردن آنها وجود ندارد.
در چنين مواردى بايد حسن ظن را كنار گذاشت، و با سوء ظن به هر پديده اى نگريست و براى حفظ اهداف بزرگتر و والاتر يعنى مصالح امت اسلامى به تجسّس پرداخت، در واقع فلسفه تشكيل دستگاههاى اطلاعاتى و ضدّاطلاعاتى دشمن (ضد جاسوسان بيگانه) همين است. و به تعبير ديگر اين استثناء از قانون اهم و مهم سرچشمه مى گيرد، و اى بسا افرادى كه مورد سوءظن واقع مى شوند و در اسرار زندگى آنها تفتيش به عمل مى آيد، افراد سالم و بى گناهى باشند ولى بديهى است براى پيدا كردن گنهكاران واقعى و مزدوران دشمن چاره اى جز جستجوى وسيع در تمام مواردى كه احتمال آن وجود دارد نمى باشد.
حتّى گاه لازم مى شود، جاسوسانى در لباس مختلف به ميان دشمنان بروند، يا در مؤسّسات مهم داخلى افرادى در قالب كارمند، كارگر و نظافتچى و مانند آن استخدام شوند تا اگر بذر فتنه اى پاشيده شده و یا توطئه اى در حال شكل گرفتن است، پيش از زبانه كشیدن آتش فتنه، و پیش از آن که مصالح امت را در كام خود فرو برد، در نطفه خفه و خاموش گردد. البتّه مفهوم اين سخن آن نيست كه اين امر بهانه اى براى دخالت در زندگى خصوصى همه افراد و افشاى اسرار افرادی شود كه هيچ گونه ارتباطى با مصالح امت ندارد، هر چند متأسفانه، همیشه از اين اصل عقلايى سوء استفاده شده است، با توجه به اين كه اين حکم، يك استثناء است بايد دقيقاً در مواردى كه موضوعیت دارد دنبال شود و حتى قدم فراتر از آن جايز نمی باشد.
در آيات قرآن و تاريخ زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و روايات اسلامى، اشارات روشنى به اين مسأله شده است. قرآن در آيه 47 سوره توبه تصريح مى كند كه در ميان شما جاسوسان دشمن وجود دارند؛ «وَ فيكُمْ سَمّاعُونَ لَهُمْ»، يعنى بايد مراقب آنها باشيد. داستان تفتيش زنى كه در آستانه فتح مكه، اخبار مدينه را براى ابوسفيان مى برد، نامه منافقان را در لابلاى گيسوى خود پنهان كرده بود، با تهدید شمشیر على(عليه السلام)، مجبور به بيرونآوردن و تحويل نامه شد(1) و ماجراى استخبار حذيفه در جنگ احزاب و نفوذ او به قلب لشكر دشمن و آوردن اخبار اوضاع آنان براى رسول اللّه، در تاريخ اسلام معروف است.(2)
از آيات قرآن استفاده مى شود كه اين مسأله در عصر انبياى گذشته نيز وجود داشته است و گاه به صورت اعجازآميز از پرندگان براى آگاهى از اوضاع مناطق دور دست استفاده می کردند، مانند داستان حضرت سليمان و هدهد. امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «كانَ رَسُولُ اللّهُ(صلى الله عليه وآله) اِذا بَعَثَ جَيْشَاً فَاتَّهَمَ اَميراً ـ يا فَاَتَّهم اميراً ـ بَعَثَ مَعَهُمُ مِنْ ثِقاتِهِ مَنْ يَتَجَسَّسُ لَهُ خَبَرهُ»(3)؛ (پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) هنگامى كه لشكرى را مى فرستاد و اميرى بر آنها مى گماشت [كه ممكن بود گاهى مورد اتّهام واقع شود] همراه او يكى از افراد مورد اعتماد را مى فرستاد تا اخبار او را جستجو كرده و به رسول اللّه گزارش دهد).
در نهج البلاغه در نامه 33، امام اميرمؤمنان(عليه السلام) به «قُشَمِ بنِ عباس» فرماندار «مكه» چنين مى نويسد: «اَمّا بَعْدُ فَاِنَّ عَينى بِالْمَغْرِبَ كَتَبَ اِلَىَّ يُعْلِمُنى اِنَّهَ وُجِّهَ اِلَى الْمُوسِمَ اُناسٌ مِنْ اهلِ الشّامِ، اَلْعَمْىِ الْقُلُوبِ ... اَلَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالباطِلِ وَ يُطيعُونَ الْمخْلُوقَ فِى مَعْصِيَةِ الخالِقِ...فَاَقِمْ عَلى ما فِى يَدَيْكَ قِيامَ الْحازِمِ الصَّلِيب»؛ (اما بعد مأمور اطلاعات من در مغرب [شام] برايم نوشته و مرا آگاه ساخته كه گروهى از مردم شام به سوى حج گسيل داده شده اند، گروهى كوردل...كه حق را با باطل مى آميزند، و از مخلوق در طريق نافرمانى خالق اطاعت مى كنند...بنابراين مراقب منطقه خويش باش مراقبت شخصى دورانديش و نيرومند). در حديث ديگرى از «انس بن مالك» نقل شده است كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، «بَسْبُسه»(4)؛ (شخصى از يارانش) را به عنوان مأمور اطلاعاتى می فرستاد تا خبرهايى از قافله ابوسفيان براى ایشان بياورد.(5)
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در نامه ای به مالك اشتر دستور مى دهد كه مأموران اطلاعاتى خود را مخفیانه براى بررسى حال كارمندان و كاركنان بفرست به گونه اى كه آنان احساس كنند دائماً چشم هايى از نقطه ای نامعلوم مراقب كار آنها است، آن حضرت مى فرمايد: «ثُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفاءِ عَلَيْهِمُ، فَاِنَّ تَعاهُدَكَ فِى السِّرِّ لاِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمُ َعَلى اِسْتِعْمالِ الاْمانَةِ وَالرِّفْقِ بِالرَّعِيّةِ»(6)؛ (با فرستادن مأموران مخفى از افراد راستگو و باوفا، اعمال كارمندان و كاركنانت را زير نظر بگير، زيرا جستجوى مداوم پنهانى نسبت به كارهاى آنها سبب مى شود كه به امانت دارى و مدارا كردن نسبت به زيردستان تعقيب شود).
در حديث معروفی در مورد ماندن محمد حنفيه برادر امام حسين(عليه السلام) چنين مى خوانيم، هنگامی که آن حضرت آماده حركت از مدينه به مكه و از آنجا به سوى كربلا شد، برادرش محمد(عليه السلام) از آن حضرت خواست تا همراه وى باشد، امام(عليه السلام)فرمود: «اَمّا اَنْتَ فَلا، عَلَيْكَ اَنْ تُقِيمَ بَالْمَدِينَةِ وَ تَكُونُ لِى عَيْناً لا تَخْفَ عَنّى شَيْئاً مِنْ اُمَورِهِمْ»(7)؛ (اما تو همراه من نيا، در مدينه بمان و چشم من در آنجا باش تا چيزى از اخبار آنها [دشمنان] بر من مخفى نماند).
2ـ سازمان هاى بازرسى
امروزه در تمام ادارات و مؤسسات مهم، سازمان هايى به نام سازمان هاى بازرسى وجود دارد كه كار آنها نظارت بر اعمال كارمندان و كاركنان و جلوگيرى از حيف و ميل ها و نظارت بر حسن انجام وظيفه از سوى آنان مى باشد. بديهى است كار آنها تجسّس در زندگى شخصى كارمندان و كاركنان نيست بلكه نظارت بر امور مربوط به انجام وظايف اجتماعى و رعايت مصالح امت است. حال اگر چنين سازمان هايى به كلى برچيده شود يا افراد ناصالح در آن قرار گيرند، ممكن است فساد سراسر اجتماع را بگيرد. روشن است اين مسأله مخصوص به زمان و مكان خاصى نيست، بلكه در گذشته در مناطق مختلف جهان وجود داشته است. تفاوت سازمان هاى اطلاعاتى با سازمان هاى بازرسى در اين است كه سازمان هاى اطلاعاتى مخفيانه كار مى كنند، ولى سازمانهاى بازرسى آشكارا و شناخته شده در مسائلى كه مشكوك به نظر مى رسد تجسّس مى نمايند تا اگر خلافی اتفاق افتاده، آن را كشف کرده و خلافكار را به دست عدالت بسپارند.
3ـ تجسّس در مسائل شخصى و سرنوشت ساز
كسى كه مى خواهد همسرى براى خود انتخاب كند يا شريكى براى معامله برگزيند يا كارمندى براى يك مؤسسه حساس بگمارد به يقين بدون تفحص و تجسّس و تحقيق نمی تواند چنين كارى را انجام دهد؛ لذا عقل و شرع به او اجازه مى دهد كه حال آنها را از دوستان، همسايگان و معاشرانش جستجو كند، يا شخصاً از دور و نزديك مراقب او باشد تا اطمينان حاصل كند كه او شخص صالحى است و براى هدفى كه دارد مناسب است. به يقين اين جستجوگرى از موضوع تجسّس حرام خارج است، ولى هرگز نبايد اين گونه مسائل بهانه اى براى ورود در زندگى خصوصى افراد گردد، و در حالى كه فعلا تصميمی برای ازدواج يا انتخاب شريك يا استخدام كارمند ندارد و به بهانه اين كه ممكن است روزى چنين حاجتى حاصل شود، از همین امروز تجسّس و تفحص را شروع كند، اين بهانه هاى شيطانى هرگز نمى تواند مجوّزی براى تعدى از حدود شرعی گردد.
كوتاه سخن اين كه هرگونه افراط و تفريط در اين مسأله سبب انحراف از تعليمات اصيل اسلام مى شود، و به تعبير ديگر نه مى توان به بهانه حرمت تجسّس از تحقيق و تفحص در مسايل سرنوشت ساز جامعه اسلامى دور ماند، و مصالح امت را در برابر توطئه هاى دشمن بى دفاع ساخت، و نه مى توان به بهانه مصالح امت، به زندگى خصوصى مردم كه هيچ ارتباطى با آن امور ندارد هجوم برد، هر دو اشتباه است.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.