پاسخ اجمالی:
در روايات معصومين(ع) «مراء» نکوهش شده است؛ پيامبر(ص) در این رابطه می فرمایند: «هيچ بنده اى به کمال ايمان نمى رسد مگر اينكه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد». آن حضرت در حدیث دیگری می فرمایند: «مؤمن مراء نمى كند، و من در قيامت از مراء كننده شفاعت نمى كنم». امام علي(ع) در این رابطه می فرمایند: «مراء سبب کينه و تفرقه بين برادران مى گردد». امام صادق(ع) می فرمایند: «مراء از اخلاق ابليس است و مراء كننده به موقعيت خود و ديگران جاهل، و از حقايق دين محروم مى باشد». روايات در این زمینه بسیار است.
پاسخ تفصیلی:
در روايات از مراء بيش از جدال باطل نکوهش شده است که به چند نمونه از آنها اشاره مي شود:
1ـ پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در حديثى می فرمایند: «لايَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الاْيمانَ حَتّى يَدَعَ الْمِراءَ وَ اِنْ كانَ مُحِقّاً»(1)؛ (هيچ بنده اى از بندگان خدا حقيقت ايمان را به كمال نمى رساند مگر اينكه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد). اشاره به اينكه جر و بحث هاى لجوجانه ای كه براى اظهار فضل و برترى جويى انجام مى شود، حتى در مسائل حق، سبب سقوط انسان در مبانى عقيدتى و اخلاقى مى شود.
2ـ چند نفر از صحابه، حديثی را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند که: «روزى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بر ما وارد شد در حالى كه مشغول مراء در يك مسئله دينى بوديم، آن حضرت به گونه ای غضبناك شدند كه تا آن زمان حضرت را آن گونه نديده بوديم، سپس فرمودند: «اِنَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ بِهذا، ذَرُوا الْمِراءَ فَاِنَّ الْمُؤْمِنَ لايُمارِى، ذَرُوا الْمِراءِ فَاِنَّ المُمارِى قَدْ تَمَّتْ خَسارَتُه، ذَرُوا الْمِراءِ فَاِنَّ المُمارِى لا اَشْفَعُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ذَرُوا المِراءِ فَانَا زَعِيمٌ بِثَلاثَةِ اَبْيات فِى الْجَنَّةِ فِى رِياضِها وَ اَوْسَطِها وَ اَعْلاها لِمَنْ تَرَكَ الْمِراءِ وَ هُوَ صادِقٌ، ذَرُوا الْمِراءِ فَاِنَّ اَوَّلَ ما نَهانِى عَنْهُ رَبِّى بَعْدَ عبادَةِ الاْوْثانِ الْمِراءُ»(2)؛ (اقوام قبل از شما به خاطر همين جر و بحث هاى هوس آلود هلاك شدند. مراء را رها كنيد كه مؤمن مراء نمى كند، مراء را رها كنيد زيرا مراء كننده کاملا متضرر مى شود، مراء را رها كنيد كه من روز قيامت براى مراء كننده شفاعت نمى كنم، مراء را رها كنيد كه هر كس آن را رها كند هر چند حق بگويد ضامن سه خانه بهشتى براى او هستم؛ خانه اى در رياض بهشت [قسمت پائين] و خانه اى در وسط و خانه اى در بالاى بهشت [اشاره به اينكه تمام بهشت در زير پاى او است] مراء را رها كنيد كه اولين چيزى كه خداوند بعد از بت پرستى مرا از آن نهى كرد مراء بوده است».
3ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حديث ديگرى می فرمایند: «ذَرُوا الْمِراءَ فَاِنَّهُ لاتَفْهَمُ حِكْمَتُهُ وَ لا تُؤْمَنُ فِتْنَتُه»(3)؛ (مراء را ترك كنيد چرا كه حكمتى از آن فهميده نمى شود و از فتنه آن در امان نخواهيد بود).
4ـ در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده که حضرت می فرمایند: «اَلْمِراءُ داءٌ رَدِىٌّ وَ لَيْسَ لِلاِْنْسانِ خَصْلَةُ شَرٌّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ اِبْليسَ وَ نِسْبَتِهِ فَلا يُماري فى اَىِّ حال كانَ اِلاّ مَنْ كانَ جاهِلا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّينِ»(4)؛ (مراء [و جر و بحثهاى غير منطقى] درد بدى است و هيچ صفتى براى انسان بدتر از آن نيست و آن، اخلاق ابليس و منسوبين به او است و هيچكس در هيچ حالى مراء نمى كند مگر كسى كه نسبت به موقعيت خود و ديگران جاهل است، و از حقايق دين محروم مى باشد). اشاره به اينكه شخص مراء كننده خود را خالى از خطا و ديگران را دائماً خطا كار مى داند و به اين دليل است كه نه خود را شناخته و نه ديگران را، و به يقين چنين كسى از درك حقايق دين محروم مى ماند.
5ـ در روایات می خوانیم كه مردى به امام حسين(عليه السلام) عرض كرد بنشين تا در مسائل دينى با يكديگر مناظره (و جر و بحث) كنيم. امام در پاسخ او فرمود: «يا هذا اَنَا بَصيرٌ بِدينى مَكْشُوفٌ عَلَىَّ هُداىَ فَاِنْ كُنْتَ جاهِلاً بِدينِكَ فَاذْهَبْ وَ اطْلُبْهُ، مالى وَ لِلْمُماراتْ وَ اِنَّ الشَّيْطانَ ليُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَ يُناجيهِ وَ يَقُولُ ناظِرِ النّاسَ فِى الدِّينِ كَىْ لا يَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَ الْجَهْلَ...»(5)؛ (اى مرد! من نسبت به دينم آگاهم و هدايتم براى من روشن است تو اگر نسبت به دينت جاهل هستى برو و تحقيق كن مرا با مراء چكار و [بدان] شيطان پيوسته انسان را وسوسه مى كند و در گوش او مى گويد در دين با مردم مناظره و جر و بحث كن تا گمان نكنند تو جاهل و ناتوان هستى).
6ـ رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در حديث ديگرى می فرمایند: «اَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقُلُوبَ اَلذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ كَثْرَةُ مُناقَشَةِ النِساءِ يَعْنى مُحادَتَهُنَّ وَ مُماراتُ الاْحْمَقِ تَقُولُ وَ يَقُولُ وَ لا يَرْجِعُ اِلى خَيْر وَ مُجالَسَةُ الْمَوْتى فَقَيلِ يا رَسُولُ اللّهِ وَ ما الْمَوْتى قالَ كُلُّ غَنِى مُتْرَفٌ»(6)؛ (چهار چيز است كه قلب را مى ميراند: گناهان پى در پى و گفتگوى زياد با زنان [ناآگاه] و جر و بحث با احمق. تو چيزى مى گوئى و او چيز ديگر و به نتيجه خوبى نمى رسيد و همنشينى با مردگان. بعضى [تعجب كردند و] عرض كردند منظور شما از مردگان چيست اى رسول خدا؟ فرمود: هر ثروتمند غافل و مغرور و مست ثروت).
7ـ اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد: «اَيّاكُم وَ الْمِراءَ وَ الْخُصُومَةَ فَاِنَّهُما يَمْرُضانِ الْقُلُوبَ عَلَى الاِْخوانِ وَ يُنْبِتُ عَلَيْهِمَا النِفاقَ»(7)؛ (از مراء و جر و بحثهاى كينه توزانه بپرهيز كه دل هاى برادران را نسبت به يكديگر بيمار مى سازد و سبب تفرقه آنان مى شود).
8ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در يكى از سخنان جامع خود می فرمایند: «اَوْرَعُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْمِراءَ وَ اِنْ كانَ مُحِقاً»(8)؛ (پرهيزكارترين مردم كسى است كه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد).
9ـ امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در حديثى می فرمایند: «جِماعُ الشَّرِ اللِّجاجُ وَ كَثْرَةُ الْمُمارَاةِ»(9)؛ (كانون شر، لجاجت و كثرت جر و بحثهاى بى منطق است).
10ـ پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به سلمان فارسى فرمودند: «لا يُؤْمِنُ رَجُلٌ حَتّى يُحِبَّ اَهْلِ بَيْتى وَ حَتّى يَدَعَ الْمِراءَ وَ هُوَ مُحِقٌّ فَقالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطابِ ما عَلامَةُ حُبِّ اَهْلِ بَيْتِكَ؟ قالَ: هذا، فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلى عَلِىِ بْنِ اَبى طالِب(عليه السلام)»(10)؛ (هيچ كس ايمان [به من] نمى آورد مگر اين كه اهل بيت مرا دوست دارد و مراء را هر چند حق با او باشد ترك كند. عمر گفت علامت محبت اهل بيت تو چيست؟ پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: اين [را دوست بدارد] و با دستش بر [شانه] على(عليه السلام) زد). بى شك بیان اين دو موضوع در كلام پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، نشانه ارتباط آن دو با یک دیگر دارد، ممكن است رابطه اش اين باشد كه دلائل فضيلت على(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام) به قدرى روشن است كه اگر كسى اهل جدال و مراء و پرخاشگرى نباشد به حقيقت آن پى مى برد.
روايات در زمينه نكوهش مراء بسيار فراوان است. ده حديثى كه در بالا ذكر كرديم، گلچينى از آنها بود، و دقت در همين احاديث براى پى بردن به خطرات اين خلق و خوى نكوهيده و آثار اسف انگيز و مخرب آن در فرد و جامعه کافی است.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.