پاسخ اجمالی:
علماى اخلاق و فقها، با استناد به روایات، «متجاهر به فسق» را از تعريف غيبت خارج مي دانند. همانند سخن پیامبر(ص) که می فرمایند: «غيبت فاسقى كه آشكارا گناه مى كند، غيبت محسوب نمى شود»، زيرا اولا، عيوب متجاهر به فسق مخفى نیست، ثانیا از ذكر آن نیز ناراحت نمی شود. اما غيبت آنها در امورى كه تجاهر به فسق ندارند جايز نيست.
پاسخ تفصیلی:
معمولا همه علماى اخلاق و فقهاى بزرگوار، غيبت متجاهر به فسق يعنى كسى كه آشكارا مرتكب گناه مى شود را در ردیف موارد استثناء از غیبت قرار داده، و تصريح مى كنند، افرادی كه پرده هاى حيا را دريده و آشكارا در برابر چشم مردم مرتكب معصيت مى شوند، غيبت ندارند، و به رواياتى نيز در اين زمينه تمسّك جسته اند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در حديثى می فرمایند: «أَرْبَعَةٌ لَيْسَتْ غِيبَتُهُمْ غِيبَةً الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِه...»(1)؛ (چهار گروهند كه غيبت آنها غيبت محسوب نمى شود، نخست فاسقى كه آشكارا گناه مى كند [سپس پيشواى دروغگو و كسانى كه بدگويى به مادر يكديگر مى كنند، و آنها كه از جماعت مسلمين خارج شده اند را بيان فرمود]).
امام باقر(عليه السلام) در این رابطه می فرمایند: «ثَلَاثَةٌ لَيْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدَعٍ، وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ، وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ الْفِسْق»(2)؛ (سه كس احترام ندارند، فرد منحرف بدعت گذار است [اشاره به صاحبان مكتب هاى انحرافى است] و ديگر پيشواى ظالم و فاسق متجاهر به فسق است). همچنین امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در حديثی می فرمایند: «مَنْ اَلْقى جِلْبابَ الْحَياءِ فَلا غِيَبَةَ لَهُ»(3)؛ (كسى كه چادر حيا را از سر بيفكند غيبت ندارد). رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در حديث ديگرى می فرمایند: «اَنَزْعَوُن عَنْ ذِكْرِ الفاجِرِ اَنْ تَذْكُرُوهُ، فَاذْكُرُوهُ يَعْرِفُهُ النّاسُ»(4)؛ (آيا ملاحظه مى كنيد از نام بردن افراد فاسق، نام آنها را ببريد تا مردم آنها را بشناسند).
احاديث در اين زمينه فراوان است. ولى چنين به نظر مى رسد كه به طور كلّى اين گونه افراد از موضوع غيبت خارجند نه اين كه از حكم غیبت استثنا شده باشند، زیرا غيبت دارای دو شرط است، اول مخفى بودن عيب، كه در اين گونه افراد وجود ندارند، دوّم، ناراحت شدن از ذكر آن، كه این ویژگی نيز در آنها وجود ندارد، زيرا در صورت ناراحتی، آشكارا مرتكب كار خلاف نمى شوند. و به تعبير علماى اصول، خارج شدن اين قبيل اشخاص به صورت تخصص است نه تخصيص. در اينجا سؤالاتى پيش مى آيد نخست اين كه آيا جواز غيبت متجاوز به فسق، مخصوص گناهانى است كه آشكارا انجام مى دهند يا غيبت آنان در همه گناهان جايز است؟ ديگر اين كه اگر كسى در محلّى يا نزد جماعتى متجاهر به فسق باشد اما در محل ديگر و نزد جماعت ديگر كار او پوشيده و پنهان باشد، آيا باز هم غيبت او جايز است؟ سوم اين كه آيا جواز غيبت متجاهر به فسق مشروط به وجود شرايط امر به معروف و نهى از منكر است يعنى غيبت باید چنين تأثيرى را داشته باشد و گرنه جايز نيست.
با توجه به شرحى كه در بالا در مورد اين گونه افراد داده شد، پاسخ همه اين سؤالات روشن مى شود، و آن اين كه غيبت آنها تنها در موردى جايز است كه حالت تجاهر به فسق دارند، ولى در كارهايى ديگر، و يا در محيط هاى ديگر جايز نيست، چرا كه ادلّه حرمت، شامل غيبت آنها در اين گونه موارد نمى شود، و در جايى كه متجاهر هستند جستجوى شرايط امر به معروف ونهى از منكر ضرورتى ندارد چون عناصر تشكيل دهنده غيبت در آنها نيست. اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از متجاهر به فسق كسى است كه به كلى پرده حيا را دريده و در برابر گناهان جسور و بى باك است؛ چنين افراد نه تنها احترامى ندارند، بلكه بايد به مردم معرفى شوند تا مردم از خطرات آنها در امان بمانند، تعبير به «مَن الْقى جِلْبابَ الْحَياءِ»؛ (كسى كه چادر حيا را بيفكند) و تعبير «فَاذْكُرُوهُ يَعْرِفُهُ الناسَ»؛ (نام او را ببريد تا مردم او را بشناسند)، ناظر به همين معنى است.
بنابراين مى توان گفت: متجاهر به فسق بر دو گونه است: نخست آنها كه در يك عمل تجاهر دارند، كه غيبت آنها تنها در همان عمل جايز است، و ديگر كسانى كه پرده حيا را دريده و جسورانه دست به هر گناهى مى زنند، اين افراد هيچ گونه احترامى ندارند و افشاگرى در مورد آنها لازم و ضرورى است تا جامعه از خطرات آنها آگاه شود.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.