پاسخ اجمالی:
گاهی ممنوعیت غیبت تخصیص می خورد و مواردی از آن استثناء می شود؛ و آن زمانی است که پاى مصلحت های بسیار مهم در ميان باشد، مصلحتهایی که حفظ آن ها بر مفاسد عظيم غيبت غلبه دارد. از جمله آنها می توان به مواردی اشاره کرد، مانند: دادخواهى و رفع ظلم، مشورت، تحقیقات ازدواج، گزينش افراد برای پست هاى حسّاس، در مورد بدعت گذاران و توطئه گران، هنگامی که جان، مال و يا ناموس مسلمانى در معرض خطر قرار گرفته، و ... . اما آنچه باید توجه کرد اینست که این موارد مانند جواز اکل میته است که باید به حد ضرورت اکتفا کرد.
پاسخ تفصیلی:
علماى اخلاق و فقها اتفاق نظر دارند كه در مواردى نه تنها غيبت جايز است، بلکه گاهى واجب نیز می باشد، و اين به خاطر عوارض خاصّى است كه بر غيبت مترتب مى شود. به تعبير ديگر، غيبت به عنوان اولى بى شك حرام و از گناهان كبيره است و همه علماى اسلام در آن اشتراک نظر دارند، لکن به عنوان ثانويه و عوارض حاصله، ممكن است با تحت الشّعاع قرار دادن عنوان ذاتى، و در مواردی خاص، غيبت مجاز يا واجب شود. زمانی كه پاى مصلحت مهمترى در ميان است، كه حفظ آن مصلحت بر مفاسد عظيم غيبت غلبه مى كند، و یا در مسايل سياسى و اجتماعى، براى گزينش افراد در پست هاى حسّاس و يا در ادامه كار برای یافتن نقطه ضعف هاي پنهانى، كه در سرنوشت جامعه مؤثر است، اگرچه افشا كردن این موارد، مشمول عنوان غيبت است، لکن در راستای حفظ نظام جامعه اسلامى، كشف و خنثى كردن توطئه ها و اقدام به آن، نه تنها اشكالى ندارد، بلكه گاه واجب نیز مى شود. از جمله اين استثناءها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1ـ در مورد دادخواهى، رفع ظلم و گرفتن حق، كه اگر شخص مظلوم افشاگرى نكند كسى به داد او نمى رسد، و حق او پايمال مى گردد. اين همان چيزى است كه قرآن مجيد مى فرمايد «لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوْءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللّهُ سَميعاً عَليماً»(1)؛ ( خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود بدى ها را اظهار كند مگر آن كس كه مظلوم واقع شده، خداوند شنوا و دانا است).
2ـ در مورد نهى از منكر، يعنى در جايى كه اگر انسان افشاگرى نكند فرد يا افراد گنهكار دست از كارشان نمى كشند، در اينجا مصلحت امر به معروف و نهى از منكر بر مفسده غيبت غلبه کرده، و غیبت نه تنها مجاز، بلكه واجب مى شود.
3ـ در مورد بدعت گذاران، توطئه گران و كسانى كه بر ضدّ مصالح مسلمين نقشه مى كشند، كه با بر ملا شدن افکار و اقدامات آنان، مردم برای پیش گیری قیام می کنند، غيبت اين گونه اشخاص نيز جايز، بلكه واجب است.
4ـ هنگامی که جان، مال و يا ناموس مسلمانى در معرض خطر قرار گرفته و او آگاه نيست، افشا كردن اين خطر، نه تنها جايز بلكه گاهى واجب نیز می باشد.
5ـ در زمان مشورت، يعنى هنگامی كه كسى مى خواهد با ديگرى ازدواج كرده و يا شركتى تشكيل داده و يا مسافرت نمايد، از انسان درباره شخص مورد نظر سؤال مى شود، در اينجا نمى توان گفت: افشاى عيب، گناه دارد بلكه امانت در مشورت ايجاب مى كند كه آنچه را مى داند، بیان کند، و از اين كه ممكن است مصداقى از غيبت باشد ترسى به خود راه ندهد، چرا كه پرده پوشى در اين گونه موارد خيانت بوده، و خيانت در مشورت جايز نيست.
6ـ در هنگام شهادت دادن، و در جايى كه از انسان تقاضاى شهادت می شود، غيبت كردن جايز است، چرا كه مصلحت شهادت قوى تر است. همچنين برای اجراى حدود الهى، اگر چند نفر ببينند (بى آن كه تجسّس خاصى كرده باشند) كه فلان شخص مشغول شرب خمر يا زنا است، و این موضوع را نزد حاكم شرع شهادت دهند، تا در مورد آنها اجراى حد شود، از مصادیق غیبت خارج می شود.
7- متجاهر به فسق، شخصی است که آشکارا مرتکب گناه مي شود، بر دو گونه است: نخست آنها كه در يك عمل تجاهر دارند كه تنها در همان عمل غيبت آنها جايز است، و ديگر كسانى كه پرده حيا را دريده و جسورانه دست به هر گناهى مى زنند، اين گونه اشخاص هيچ گونه احترامى ندارند و افشاگرى در مورد آنها لازم و ضرورى است تا جامعه از خطرات آنها آگاه شوند.
اين سخن را با ذكر دو نكته پايان مى دهيم: نخست اين كه مى دانيم يكى از علوم معروف اسلامى علم رجال است كه در آن از صدق، كذب، درستى و نادرستى راويان اخبار سخن به ميان مى آيد، بعضى از ناآگاهان از آموختن اين علم ابا داشتند چرا كه این دانش منجر به غيبت افراد مى شود، در حالى كه پرواضح است، حفظ حريم احكام اسلام از آميخته شدن به دروغ و مطالب خلاف، هدفى بسيار برتر و بالاتر است، و همين هدف والا است كه به ما اجازه مى دهد درباره سوابق راويان اخبار دقت و جستجو كنيم و نقطه هاى ضعف آنها را بشمريم و در كتاب هاى رجال ثبت كنيم، تا احكام الهى دستخوش هوا و هوس هاى اين و آن نشود.
ديگر اين كه در مسايل اجتماعى و سياسى براى گزينش افراد در پست هاى حسّاس، و يا در ادامه كار برای یافتن نقطه ضعف هايى پنهانى، كه در سرنوشت جامعه مؤثر است، اگرچه افشا كردن این امور مشمول عنوان غيبت است، لکن به خاطر اهميت حفظ نظام جامعه اسلامى، كشف و خنثى كردن توطئه ها اقدام به آن، نه تنها اشكالى ندارد، بلكه گاه واجب نیز مى شود و كسانى كه بر اين گونه عيوب سرپوش مى نهند تا آن که گرفتار غيبت نشوند، در واقع مصالح جامعه اسلامى را فداى اشخاص مى كنند. از این رو، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از پرده پوشى بر گناه فاجران نهي کرده و دستور افشای آنها را می دادند تا مردم آنان را بشناسند. لکن اين بدان معنى نيست كه بى جهت آبروى اشخاص را ببرند و يا از حد لازم تجاوز كنند و در حريم زندگى شخصى و خصوصى آنها وارد شوند.
از آنچه در بالا گفته شد تكليف دستگاههاى اطلاعاتى كشور اسلامى نيز روشن مى شود كه اگر فعاليت هاى آنها در جهت كشف، خنثى كردن توطئه ها و سلامت گزينش ها براى پست هاى حساس اجتماعى باشد و از آن فراتر نروند و تجاوز نكنند، كار آنها نه مشمول عنوان تجسّس است و نه مشمول عنوان غيبت حرام، بلكه اداى وظيفه و انجام واجب است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.