پاسخ اجمالی:
در منابع اهل سنت گفته شده که آیه افک از عایشه به عنوان یکی از همسران رسول خدا(ص) رفع اتهام اخلاقی می کند. در بعضی منابع تفسیری شیعی این زن ماریه دانسته شده است. بر هر دوی این نقل ها اشکالاتی تاریخی و اعتقادی وارد است، امّا شیعه به مضمون این آیه و در عمل به حدیثی نبوی «مَا بَغَتْ امْرَأَةُ نَبِيٍّ قَطُّ» و به اعتراف مخالفان، دامان همسران همه پیامبران، از جمله عایشه را از این اتهام پاک می داند و در عین حال صریحا اعلام می کند رفع چنین اتهامی فضیلت و عدالتی را برای عایشه در امور دیگر اثبات نمی کند و نمی تواند بر خطاهای او در مخالفت با آیه «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ»؛(در خانه های خویش بمانید)، و خروج از خانه پیامبر و مخالفت باحضرت علی(ع) بعد از پیامبر(ص) و راه انداختن جنگ داخلی سرپوش بگذارد. به عبارت دیگر «رفع اتهام اثبات فضیلت نمی کند».
پاسخ تفصیلی:
آیه افک و روایت اهل سنّت
در آیات 11 تا 16 سوره مبارکه نور می خوانیم: «إِنَّ الَّذينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظيمٌ * لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبينٌ * لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُونَ * وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فيما أَفَضْتُمْ فيهِ عَذابٌ عَظيمٌ * إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ * وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهذا سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظيمٌ»؛ (مسلما كسانى كه آن تهمت عظيم را عنوان كردند گروهى [متشكل و توطئه گر] از شما بودند امّا گمان نكنيد اين ماجرا براى شما بد است بلكه خير شما در آن است. آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند و از آنان كسى كه بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظيمى براى اوست* چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد مردان و زنان با ايمان نسبت به خود [و كسى كه همچون خود آنها بود] گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟* چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟! اكنون كه اين گواهان را نياوردند آنان در پيشگاه خدا دروغگويانند!* و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت شامل شما نمى شد، به خاطر اين گناهى كه كرديد عذاب سختى به شما مى رسيد* به خاطر بياوريد زمانى را كه اين شايعه را از زبان يكديگر مى گرفتيد و با دهان خود سخنى مى گفتيد كه به آن يقين نداشتيد و آن را كوچک مى پنداشتيد در حالى كه نزد خدا بزرگ است* چرا هنگامى كه آن را شنيديد نگفتيد: «ما حق نداريم كه به اين سخن تكلم كنيم خداوندا منزهى تو. اين بهتان بزرگى است).
این تهمت عظیم چیست؟ چه ماجراهایی دارد؟ چه کسی مورد تهمت قرار گرفته است؟ نظر علما و مفسران شیعه راجع به این تهمت و ماجراهای آن چیست؟
از آیات قرآن بدون توجه به تفاسیر و شأن نزول آنها می توان دریافت فردی که به او تهمت زده شده فردی مشهور و از اعضای خانواده پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده و تهمت زنندگان گروهی از مردم بوده اند.(1) اما این فرد دقیقا چه کسی بوده است؟
بررسی منابع تاریخی و روایی و تفسیری به ما نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق مورخین و علما و مفسرین اهل سنت اعتقاد دارند که این آیات در صدد رفع اتهام از «عایشه» مبنی بر خیانت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است. در صحیح بخاری به عنوان یکی از معتبرترین منابع روایی اهل سنت ماجرایی را از زبان عایشه می خوانیم که خلاصه آن چنین است: در بازگشت از غزوه بنی مُصطَلِق و هنگامی که کاروانیان برای استراحت توقف کرده بودند، عایشه برای قضای حاجت از لشکرگاه فاصله گرفت و چون گردنبد خود را گم کرد، مدتی مشغول یافتن آن شد در حالی که لشکریان که از غیبت وی اطلاع نداشتند، به راه افتاده و کجاوه وی را به تصور اینکه عایشه در آن است همراه خود بردند. عایشه که با بازگشت به لشکرگاه آنجا را خالی یافت در همان مکان ماند تا اینکه فردی به نام صفوان بن معطَّل به او رسید و شترش را در اختیار عایشه قرار داد و او را همراه خود به لشکریان رساند. بر اساس این روایت، عایشه که بعد از بازگشت از این سفر در بستر بیماری بود متوجه تغییر رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) با خود شد و بعد از مدتی اطلاع یافت که درباره ارتباط او با صفوان بن معطل شایعاتی در بین مردم پراکنده شده است. پس از مدتی آیات قرآن در سرزنش تهمت زنندگان نازل شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) این آیات را بین مردم قرائت فرمود.(2)
اعتقاد مبنایی شیعه
پیش از هر سخنی می گوییم که شیعه در عمل به حدیث نبوی «مَا بَغَتْ امْرَأَةُ نَبِيٍّ قَطُّ»(3)؛ (همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد)، هرگونه تهمت بی عفتی به هر کدام از همسران پیامبران الهی از جمله پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را مردود می داند.
ایرادات وارده بر روایت مشهور اهل سنّت
اما درباره این روایت مشهور که در بیشتر منابع تاریخی و تفسیری تکرار شده، انتقادات و پرسش های درون متنی و سندی بسیار جدی ای مطرح است که بر اساس آنها، این موضوع، داستانی جعلی و هدف سازندگان آن فضیلت سازی برای عایشه به نظر می آید.(4) برخی از این اشکالات عبارت اند از:
1. از خلال اين روايات برمى آيد كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره عايشه سوء ظن پيدا كرده بود. این در حالی است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اجل از اين سوءظن است. زیرا خداى تعالى در آیه 12 همین سوره نور ساير مردم را از اين سوءظن توبيخ نموده و فرمود: (چرا هنگامى كه اين [تهمت] را شنيديد مردان و زنان با ايمان نسبت به خود [و كسى كه همچون خود آنها بود] گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟)؛ «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبينٌ». وقتى حسن ظن به مؤمنين از لوازم ايمان باشد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سزاوارتر به آن است. نیز رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سزاوارتر است به اجتناب از سوءظن است كه خود يكى از گناهان مى باشد و مقام نبوت و عصمت الهى او با چنين گناهى نمى سازد. اصولا اگر بنا باشد گناهانى چون زنا در خانواده پیامبر راه پيدا كند مايه تنفر دل ها از او شده و دعوت او لغو مى گردد و بر خدا لازم است كه خاندان او را از چنين گناهانى حفظ فرمايد و اين حجت و دليل عقلى عفت زنان آن جناب را به حسب واقع (نه فقط در ظاهر) ثابت مى كند و با اينكه عقل همه ما اين معنا را درک مى كند چه طور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آن را درک نكرده و نسبت به همسر خود دچار ترديد مى شود!(5)
2. حکم قذف که مطابق با آن فردی که تهمت زنا به مسلمانی بزند و نتواند ۴ شاهد برای گفته خود بیاورد مجازات می شود، پیشتر از قضیه افک نازل شده بود و در آیه 13 همین سوره نور نیز مسلمانان به این دلیل که در این ماجرا از تهمت زنندگان شاهد نخواستند سرزنش شده اند.(6) با توجه به این موضوع این پرسش شکل می گیرد که چرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مدت حدود یک ماه که ماجرای افک بر سر زبان ها بود این حکم را جاری نکرده و از تهمت زنندگان شاهد نخواسته بود و حد را بر آنان جاری نساخته بود؟(7)
3. اشکالی که از لحاظ تاریخی متوجه این روایات می شود این است که در یکی از این روایات آمده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در این زمینه با علی بن ابی طالب(علیه السلام) و اسامه بن زید مشورت کرد و اسامه در دفاع از عایشه و امام علی بر ضد عایشه سخن گفتند اما اسامه در زمان رخ دادن این ماجرا کودک بوده است!(8)
این اشکالات و دیگر اشکالاتی که از لحاظ تاریخی و اعتقادی می توان به قرائت و روایات اهل سنت راجع به این آیات وارد کرد، پذیرش این دیدگاه را سخت می کند.
روایتی شیعی درباره ماریه
یکی از مشهورترین روایاتی که از طرق و منابع شیعه راجع به تفسیر این آیات نازل شده، روایتی است که در تفسیر قمی از قول امام باقر(علیه السلام) نقل شده و موضوع این آیات را نه عایشه که ماریه قبطیه می داند. در این تفسیر می خوانیم: «وقتى ابراهيم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دنيا رفت آن جناب سخت غمگين شد عايشه گفت: چه خبر شده؟ چرا اين قدر بر مرگ اين كودک مى گريى؟ او كه فرزند تو نبود بلكه فرزند جريح بود. پس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) على(علیه السلام) را فرستاد تا جريح را به قتل برساند. على(علیه السلام) با شمشير حركت كرد و جريح مردى قبطى بود كه در باغى زندگى مى كرد. على(علیه السلام) درِ باغ را كوبيد. جريح پشتِ در آمد كه آن را باز كند همين كه على(علیه السلام) را غضبناک ديد به داخل باغ گريخت و در را باز نكرد. على(علیه السلام) از ديوار پريد و وارد باغ شد و او را دنبال كرد. وقتى ديد نزديک است خونش ريخته شود به بالاى درختى رفت. على(علیه السلام) هم به دنبالش بالا رفت. او خود را از درخت پرت كرد و در نتيجه عورتش نمايان شد و على(علیه السلام) ديد كه او اصلا هيچ کدام از آلات تناسلى مردان و زنان را ندارد پس نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برگشت و عرضه داشت يا رسول اللَّه! هر وقت به من فرمانى مى دهى كه من مانند سيخ داغ در داخل كرک باشم و يا آنكه با احتياط اقدام كنم؟ حضرت فرمود: نه البته بايد كه با احتياط باشى. عرضه داشت به آن خدايى كه تو را به حق مبعوث فرموده جريح نه از مردان را دارد و نه از زنان را. حضرت فرمود: الحمدللَّه شكر خدايى را كه اين سوء را از ما اهل بيت بگردانيد».(9) بنابراین حدیث، این آیات سوره نور بعداز تهمتی که از سوی عایشه به ماریه قبطیه زده شد، برای برائت ماریه و اعلام پاک بودن دامن او از خیانت نازل شده و بنابراین، موضوع «افک» هیچ ارتباطی به عایشه ندارد.
ایرادات وارده بر روایت شیعی
با این وجود و بر اساس این روایت نیز هنوز نکاتی راجع به انتساب موضوع «افک» به ماریه قبطیه وجود دارد:
1. یکی از مهم ترین اشکالاتی که می توان راجع به این روایت وارد کرد، کتابی است که این روایت از آن نقل شده یعنی کتاب «تفسیر قمی». برخی از بزرگان معاصر شیعه در انتساب این کتاب به «علی بن ابراهیم» تشکیک کردهاند از جمله «آقا بزرگ تهرانی» که تمامی این تفسیر را اثر علی بن ابراهیم نمی داند(10) و علاوه بر آن مرحوم آیت الله محمد هادی معرفت و مرحوم هاشم معروف الحسنی هم در تحلیل و بررسی این کتاب انتساب این تفسیر به علی ابن ابراهیم را نمی پذیرند.(11)
یکی از مهم ترین دلایل تشکیک در اصالت این کتاب این است که در سلسله سند بعضی از روایت های این کتاب از ابراهیم بن هاشم(پدر نویسنده) و برخی معاصران او مانند محمد بن یحیی عطار و سعد بن عبدالله اشعری قمی، روایت هایی با واسطه صورت گرفته است، نه به صورت مستقیم و بی واسطه.(12)
2. اشکال دیگری که بر فرض صحت انتساب این کتاب به علی بن ابراهیم، به این قول وارد می شود، ناسازگاری آن با مضمون آیاتی است که تهمت زنندگان را یک گروه معرفی کرده است در حالی که بر اساس این روایت تنها عایشه تهمت زننده بوده است.(13)
3. بر اساس این روایت پیامبر(صلی الله علیه وآله) تنها به واسطه شهادت عایشه و بدون تحقیق دستور قتل فرد بی گناهی را صادر کرده است و چنین رفتاری از سوی پیامبر(ص) پذیرفتنی نیست.(14)
نتیجه:
به هر حال چه عایشه مورد اتهام باشد و چه ماریه، آنچه مورد اتفاق است این است که با نزول این آیه و به مضمون آن، همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله) از چنین اتهامی پیراسته اند و شیعیان نیز با تبعیت از این آیه – و البته با دلایل عقلی و معرفت شناسانه دیگر – هیچ گاه عایشه را متهم به این گناه اخلاقی نمی داند به گونه ای که حتی مخالفین شیعه نیز به این امر معترف اند. آلوسی از مفسرين معروف اهل سنت در این باره به این حقیقت اعتراف می کند که شيعيان اين امر را شديدا انکار می کنند و چنين نسبتی را قبول ندارند و کوچک ترين اثری از چنين تهمتی در کتب معتبر و مورد قبول شيعه يافت نمی شود.(15)
با این همه باید به نکته توجه داشت که این آیات حتی اگر درباره عایشه باشند، هیچ فضیلتی برای او شمرده نمی شود. نهایت چیزی که می توان از این آیات درباره عایشه برداشت کرد این است که عايشه زنا نكرده است. آيا اين امتيازى براى او به حساب مى آيد؟ مگر ساير همسران پيامبر بلكه جميع پيامبران و نيز ساير مؤمنين به جز عده بسيار اندكى، به اين گناه آلوده بودند كه آلوده نبودن عايشه براى او امتيازى محسوب شود؟
اشتباهات عایشه بعد از پیامبر اسلام و در زمان خلافت حضرت علی(علیه السلام) بسیار بزرگ تر از آن است که بتوان با فضیلت تراشی غیرعلمی با این آیه، بر آنها سرپوش گذاشت. صفحات تاریخ گواه اند که او در ابتدا از سرسخت ترین مخالفان و تحریک کنندگان بر خلیفه سوم بود، امّا بلافاصله بعداز کشته شدن عثمان وقتی دید قدرت به دست طلحه و زبیر – که از نزدیکان و اقوام او بودند – نرسیده، به خون خواهی عثمان برخاست و همگان را به خروج بر خلیفه مشروع و مورد قبول همه مسلمانان یعنی امام علی(علیه السلام) دعوت کرد و از بانیان جنگ جمل شد. (16) و همه این ها در حالی بود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) وصیت کرده بود همسرانش بعداز او در خانه بمانند.(17)
آیا صرف رفع تهمت فحشا از این همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می تواند توجیهی برای این خطاها گردد؟ پاسخ را به وجدان خوانندگان ارجاع می دهیم.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.