پاسخ اجمالی:
اولا: حکمتهای مختلفی ازدواجهای متعدّد پیامبر اسلام را ضروری می کرد؛ مثلا این ازدواجها براى حل يك سلسله مشكلات اجتماعى و سياسى در زندگى ایشان بوده است. ثانیا: این ازدواجها به دلایل مختلفی خللی در مدیریت پیامبر بوجود نمی آوردند؛ چرا که تعداد زیادی از زنان ایشان بیوه های پیری بودند که انتظارات زیادی از پیامبر نداشتند. ضمن اینکه بیشتر زنانی که گزارش ازدواج آنها با پیامبر در تاریخ آمده است، وارد زندگی پیامبر نشدند. از طرفی پیامبر اهل مشورت و تقسیم کار و همچنین اهل برنامه ریزی در امور بودند.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آیه 50 سوره احزاب خطاب به رسول خود چنین می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»؛ (اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته اى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است مالك شده اى و دختران عموى تو، و دختران عمّه ها، و دختران دايى تو، و دختران خاله ها كه با تو مهاجرت كردند [ازدواج با آنها براى تو حلال است] و هر گاه زن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد [و مهرى براى خود نخواهد] چنانچه پيامبر بخواهد مى تواند او را به همسرى برگزيند امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ديگر مؤمنان ما مى دانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشته ايم [و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مى كند] اين بخاطر آن است كه مشكلى [در اداى رسالت] بر تو نباشد [و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى] و خداوند آمرزنده و مهربان است).
طبق ایه فوق پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) حق داشت که با زنان متعدّدی ازدواج کند. در اینجا دو سوال پیش می آید که؛ اولا: حکمت این ازدواجهای متعدّد پيامبر(ص) چه بوده و چه ثمره ای داشت؟! ثانیا: ایشان با وجود اين تعداد همسر، چگونه به اداره جامعه پر آشوب و مشکل دار آن دوره می پرداختند؟!
در پاسخ به سوالات فوق باید گفت که:
اولا: حکمتهای مختلفی وجود داشت که ازدواجهای متعدّد پیامبر اسلام را ضروری می کرد:
چنانکه آيه فوق خود اشاره به فلسفه احكام مخصوص پيامبر گرامى اسلام دارد و می گوید: «ازدواجهای متعدد برای تو جایز شمرده شد تا «مشكلى [در اداى رسالت] بر تو نباشد [و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى] و خداوند آمرزنده و مهربان است». یعنی پيامبر(صلی الله علیه و آله) شرايطى دارد كه ديگران ندارند و همين تفاوت سبب تفاوت در احكام شده است؛ به تعبير روشنتر هدف اين بوده كه قسمتى از محدوديتها و مشكلات از دوش پيامبر(صلی الله علیه و آله) از طريق اين احكام برداشته شود.
ازدواج پيامبر(صلی الله علیه و آله) با زنان متعدد نیز براى حل يك سلسله مشكلات اجتماعى و سياسى در زندگى او بوده است. زيرا مى دانيم هنگامى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) نداى اسلام را بلند كرد تك و تنها بود، و تا مدتها جز عده محدود و كمى به او ايمان نياوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافى عصر و محيط خود قيام كرد. طبيعى است كه همه اقوام و قبائل آن محيط بر ضد او بسيج شوند. بايد ایشان از تمام وسائل براى شكستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده كند كه يكى از آنها ايجاد رابطه خويشاوندى از طريق ازدواج با قبائل مختلف بود، زيرا محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى رابطه خويشاوندى محسوب مى شد، و داماد قبيله را همواره از خود مى دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه مى شمردند. قرائن زيادى در دست داريم كه نشان مى دهد ازدواجهاى پيامبر لااقل در بسيارى از موارد جنبه سياسى داشته است.(1)
بعضى ازدواجهاى ایشان نیز مانند ازدواج با «زينب»، براى شكستن سنت جاهلى بوده است.(2) چون او نخست همسر زيد بن حارثه [پسر خوانده رسول خدا(صلی الله علیه و آله)] بود و زيد او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهليت ازدواج با همسر پسر خوانده ممنوع بود، چون پسر خوانده در نظر عرب جاهلى حكم پسر داشت، همانطور كه يك مرد نمى تواند همسر پسر صلبى خود را بگيرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسر خوانده نيز ممنوع بود، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با زينب ازدواج كرد تا اين رسم غلط را بر اندازد.(3)
به گفته علامه طباطبایی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با بعضى ديگر به اين انگيزه ازدواج كرد كه هزينه زندگيشان را تكفل نمايد و به ديگران بياموزد كه در حفظ پير زنان از فقر و مسكنت و بى كسى كوشا باشند، و مؤمنين رفتار آن جناب را در بين خود سنتى قرار دهند.(4)
ثانیا: این ازدواجها به دلایل مختلفی خللی در مدیریت اجتماعی و حکومتی پیامبر به وجود نمی آوردند:
1- پیامبر در این ازدواجها فقط انگیزه جنسی نداشت که بیشتر وقت خود را به زناشویی صرف کند! از طرفی تعداد زیادی از این زنان بیوه های پیری بودند که توقع مؤانست و زناشویی معمول را از پیامبر نداشتند. در تواريخ آمده است پيامبر (صلی الله علیه وآله) تنها با يك زن باكره ازدواج كرد و او عايشه بود، بقيه همسران او همه زنان بيوه بودند ... همچنین بیشتر زنانی که گزارش ازدواج آنها با پیامبر در تاریخ آمده است، وارد خانه و زندگی پیامبر نشدند.(5) در بعضى از تواريخ نیز مى خوانيم كه پيامبر با زنان متعددى ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز با آنها آميزش نكرد، حتى در مواردى تنها به خواستگارى بعضى از زنان قبائل قناعت كرد(6) و آنها به همين قدر خوشحال بودند و مباهات مى كردند كه زنى از قبيله آنان به نام همسر پيامبر(صلی الله علیه و آله) ناميده شده، و اين افتخار براى آنها حاصل گشته است... .(7)
2- پیامبر در امر حکومت داری و امور اجتماعی و مشترک جامعه، اهل مشورت و تقسیم کار بود و این گونه نبود که همه کارهای حکومت داری را شخصا انجام دهد، بلکه مانند دیگر حکومت ها کارگزارانی داشتند که طبق تقسیم کاری که صورت گرفته بود وظایف محوله را انجام می دادند. کارگزاران لایقی مانند امام علی(علیه السلام) داشت که وقتی کاری را به ایشان واگذار می کرد دیگر هیچ دغدغه ای نسبت به انجام آن نداشت، به عنوان مثال وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با تعداد فراوانی از مسلمانان عازم جنگ تبوک شد، اداره حکومت را به امام علی(علیه السلام) سپرد و درباره ایشان فرمود: «امَا تَرْضى انْ تَكُونَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى الّا انَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدي»(8)؛ (آیا راضی نمی شوی به این که جایگاه تو نسبت به من مانند جایگاه هارون به موسی باشد الا این که بعد از من پیامبری نیست).
در همین جنگ تبوک هنگامى كه روميان مطّلع شدند كه لشكر سى هزار نفرى مسلمانان راه طولانى مدينه تا تبوك را با كمترين امكانات و به صورت پياده طى كرده، و با قلب مملوّ از عشق و ايمان به استقبال نبرد با دشمن خدا آمده است، تصميم به عقب نشينى گرفتند. پيامبر(صلى الله عليه و آله) در مورد اين كه از همانجا بازگرداند و يا به تعقيب دشمن بپردازند و در شامات با آنها درگير شوند، با مسلمانان به مشورت پرداخت، نتيجه شورى اين شد كه از همانجا بازگردند؛ زيرا اسلام هنوز جوان بود و براى فتح و تسخير كشورهاى ديگر تجربه كافى نداشت و با اين اوصاف اقدام به چنين كارى، خطر بزرگى براى نهال نوپاى اسلام بود.(9)
نمونه های فراوان دیگری نیز در مورد سپردن کارهای مهم به کارگزاران شایسته و نیز مشورت و تقسیم کار توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) در منابع مختلف ذکر شده است و حتی برخی از ازدواج های ایشان نیز در راستای جلب نظر رؤسای قبایل و حمایت اجتماعی و سیاسی آنها و سپردن برخی از امور حکومت به آنها بوده است.(10)
3- ایشان در امور زندگیشان دارای برنامه بودند. زمانی را برای اداره جامعه، زمانی را برای عبادت و زمانی را برای زندگی شخصی و ارتباط با خانواده قرار می دادند و روشن است که هر کس در زندگی خود دارای برنامه منظم باشد، فرصت انجام کارهای زیادی پیدا خواهد کرد. بر همین اساس پیامبر(صلی الله علیه وآله) در همه امور الگو برای دیگران قرار گرفت؛ بطوریکه در آیه 21 سوره أحزاب می خوانیم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ (براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود).
پیامبر(صلی الله علیه وآله) با وجود تعدد همسر هیچگاه در کارهای خود اخلال و کم کاری نداشتند و در جنگ های فراوانی که به ایشان تحمیل می شد هیچگاه بی نظمی نداشتند و مراقب نظم سپاه نیز بودند.(11) حتی وقتی به خاطر شرائط طوفانى و بحراني زندگى پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مخصوصا در زمانى كه در مدينه بود و در هر ماه تقريبا يك جنگ بر او تحميل مى شد و در همين زمان همسران متعدد داشت، رعايت حق قسم به حكم آيه 51 سوره أحزاب از او ساقط بود(12)، و مى توانست هر گونه اوقات خود را تقسيم كند، با وجود این پیامبر(صلی الله علیه وآله) با برنامه ریزی دقیق نوبت همسران خود را ترک نمی کرد و حتى الامكان مساوات و عدالت را رعايت مى كرد.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.