پاسخ اجمالی:
عدالت خداوند در سه حوزه «آفرینش»، «قانون گذاری» و «جزا» در جریان است و ملاک عدالت در هر سه حوزه «قرار گرفتن امور در جایگاه صحیح» است، لذا خداوند در حوزه آفرینش هر مخلوقی را به بهترین صورت آفریده و در حوزه قانون گذاری نیز قوانین را طوری قرار داده که موجب احقاق حقوق همگان شود و از هر کسی به اندازه توان او انتظار دارد و در قیامت نیز به اندازه عمل انسان ها جزا می دهد.
پاسخ تفصیلی:
فراگیری و گستره حوزه های عدل:
یکی از سؤالاتی که درباره عدل الهی به ذهن می رسد در باره حوزه های عدل الهی است و اینکه با توجه به تفاوت های فراوانی که در دنیا بین همه مخلوقات از جمله انسان وجود دارد، آیا عدل الهی فقط در قیامت تحقق می یابد یا در دنیا نیز وجود دارد؟ اگر عدالت خداوند اختصاص به قیامت ندارد در چه حوزه هایی جریان دارد؟
با توجه به روایتی از امام علی(علیه السلام) مشخص می شود عدالت الهی شامل همه امور می شود. امام علی(علیه السلام) تعریف جامعی از عدالت دارد و می فرماید: «الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ و الْعَدْلُ یَضَعُ الاَُْمُورَ مَواضِعها»(1)؛ (عدالت اداره کننده عموم است و عدالت همه امور را در جایگاه صحیحش قرار می دهد).
اين تعريفي جامع بوده که در تمامي موارد کاربرد دارد. به طور كلي، عدل الهی در هر سه حوزه تکوین (=آفرینش)، تشریع (=قانون گذاری) و جزا و پاداش(=دادرسی) در جریان بوده و قابل بررسی است.
مفهوم عدل الهی در اين حوزه ها هر چند در مصادیق تفاوت هایی دارد، ولی در هر سه حوزه، ملاک «قرار گرفتن همه امور در جایگاه صحیح خود»، ملاک محوری تلقی می گردد و بدین ترتیب مورد ارزیابی قرار می گیرد.
عدالت در حوزه آفرينش:
در این حوزه هر مخلوقی باید به بهترین صورت آفریده شود و در جایگاه صحیح خود در نظام احسن آفرینش قرار گیرد. فرض نمائید، تولید کننده خودروئی در حد اعلی علمی و فن آوری بوده و همه امکانات و وسائل تولید نیز درحد فوق العاده بالا و بدون هیچ محذوری در اختیارش است، تولیدات این خودروساز تنها زمانی منصفانه و عادلانه تلقی می گردد که از همه جهات (قطعات کارکرد، دوام، راحتی،...) بهترین خوردو باشد، اگر این گونه نباشد نمی توان این تولیدات را متصف به وصف عدالت نمود.
در حوزه آفرینش الهی نیز عدالت این گونه است، زیرا هیچ کس بهتر از خداوند نه می داند و نه می تواند انواع مخلوقات را به بهترین صورت بیافریند و آنها را در نظام احسن آفرینش در جایگاهی مناسب قرار دهد، قرآن نیز در آیه 7 سوره سجده تاکید مي فرمايد: (خدا کسى است که هر چه را آفريد، به نيکوترين وجه آفريد)؛ «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»؛ زیرا اگر بهتر از این صورت و نظام امکان داشت حتما خداوند مخلوقات را به همان صورت و نظام می آفرید. وقتي ما به رابطه جهان و خداوند مي نگريم، مي بينيم جهان شاهکار خداوند است و خداوند خالق اين اثر بدیع است و تنها ذات باري تعالي علم بی نهایت جهت ايجاد این اثر عالي را در اختیار داشته و قدرت آفرینش آن را در نهايت اتقان و محكمي دارد، از نظر فاعلي هيچ منع و محدوديتي برای عدالت در آفرینش وجود ندارد، لذا جهان آفرينش را در نهايت استحکام و عدالت آفریده است.
در حديث نبوي آمده: (با عدالت آسمانها و زمين مستحکم باقي مانده اند)؛ «بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَوَاتُ وَ الْأَرْض».(2) امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید: (عدالت مبنای استحکام جهان است)؛ «الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَم»(3)؛ بنابراین عدالت در حوزه جهان آفرينش عبارت است از موزون بودن و هماهنگي كامل ميان اجزا و مؤلفههاي نظام احسن آفرینش، كه اين تناسب و توازن از جانب خداوند اعطا شده است، و ما از دو طريق عدالت در آفرینش را كشف مي كنيم:
اول، از راه اينكه خداوند عليم و قادر و حكيم است و كارهاي خود را بر اساس علم، قدرت و حكمت خود در نهايت استحكام و اتقان ايجاد مي نمايد و هيچ منعي از این فيض الهی نيست.
دوم، از راه مطالعه آثار و عالم طبيعت كه موزون بودن اجزا و مؤلفه هاي عالم طبيعت، براي ما به نحو شهودي معلوم و مشهود است.
البته در جهان آفرینش تفاوت وجود دارد و عدالت هرگز به معنی یکسان بودن و شبیه بودن موجودات نیست، لذا اين امر منافات با عدل الهی ندارد؛ زيرا جهان طبيعت و ماده، عالم تزاحم است.(4) در حقیقت براى به وجود آمدن يك «جامعه كامل» و یک «جهان پایدار» نياز به استعدادها و ذوقها و ساختمانهاى مختلف بدنى و فكرى است، اما نه به اين معنى كه بعضى از اعضاء پيكر اجتماع در محروميت بسر برند و يا خدمات آنها كوچك شمرده شود و يا تحقير گردند، همانطور كه سلولهاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندىها به مقدار لازم بهره مى گيرند. در نتیجه تفاوت ساختمان روحى و جسمى مقتضاى «حكمت» پروردگار است و عدالت هيچگاه نمى تواند از حكمت جدا باشد.(5)
عدالت در حوزه تشريع:
در این حوزه نیز باید «قوانین» طوری وضع گردند که هر امری در جایگاه صحیح خود جهت احقاق حقوق قرار گیرد. قرآن کریم نیز ارسال انبیاء با شریعت آسمانی را جهت احقاق حقوق و قیام مردم به برپایی عدالت دانسته و در آیه 25 سوره حدید می فرماید: (همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن، کتاب و میزان نازل کردیم، برای اینکه مردم قیام به تحقق عدالت نمایند)؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». لذا فلسفه ی وجودی شریعت الهی ازاین جهت قابل ارزیابی است که جوامع بشری به سمت احقاق حقوق و عدالت گرایش یافته در برپایی آن بکوشند.
در این حوزه نیز حق افراد همیشه با «مساوات» تامین نمی گردد. فرض نمائید شخصی مسئولیت سه گروه از دانشمندان، صنعت گران و كشاورزان را بر عهده دارد. اگر اموالي را به آنان ببخشیده شود كه حاوي قلم، كتاب، ابزار صنعتی و كشاورزي است و این شخص را مسئول تقسيم این اموال بطور عادلانه بین این سه گروه قرار دهند. سه فرض در مقام قسمت متصور می شود: اول هر شيء را سه قسمت كند، قلم سه قسمت، كتاب سه قسمت، و هر قسمت را سهم يك گروه از آنان قرار دهد. دوم بدون موجب یا مزيّتي هر كدام از وسايل را به يكي از آنان بدهد. سوم با توجه به تناسب نیاز و حق هر گروه، اشيا را ميان آنان تقسيم نمايد. یعنی ابزار كشاورزي و صنعتي را براي كشاورزان و صنعت کاران قرار دهد و قلم و كتاب را براي اهل قلم و دانشمندان. واضح است گزينه سوم عادلانه ترين راه تقسیم است.
بنابراین عدالت در حوزه قانون گذاري به معنای دادن هر حقي به صاحب آن حق است، لذا معيار در قانون گذاری عادلانه رعايت حقوق می باشد و تنها كسي مي تواند حقوق انسان و ساير مخلوقات را به خوبي رعايت كند و حق را به ذي حق دهد كه بر تمامي جنبه هاي وجودي انسان و مخلوقات احاطه داشته باشد و از مسير سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد و او خداوند است. لذا با توجه به اين خصوصيات قوانين خود را وضع مي كند، هر چند ممكن است در قوانين او تفاوت هايي به نظر برسد اما اين تفاوت، مثل تفاوتي است كه در تقسيم اشياء در مثال فوق وجود داشت، و ناشي از حكمت الهي مي باشد و تبعيض و ظلمي در كار نيست.(6) زیرا منشأ ظلم يا جهل به حق و صاحبان آن است و يا نياز و منتفع شدن ظالم از كار خويشتن، که هر دو احتمال در مورد خداوند منتفي است. نه او جهل به احكام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه نياز و انتفاعي در كار است. بلكه او مهربان و رئوف است لذا لازمة رأفت او اين است كه قوانينش عادلانه باشد.(7)
حتی در مورد قوانینی که برای همه انسان ها وضع شده است اینگونه نیست که در زمان عمل از همه به یک اندازه انتظار داشته باشد؛ بلکه از هر کسی به اندازه توان او انتظار دارد؛ چنانکه در آیه 286 سوره بقره می خوانیم: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»؛ (خدا كسى را تكليف نمي كند مگر بقدر قدرت او بى آنكه عسر و حرجى باشد).
در هر صورت ما به عدالت خداوند در حوزه آفرينش و قانون گذاري ايمان داريم، نه به خاطر آنكه با عقل خودمان تك تك موارد آفرينش و قوانين الهي را محك زده باشیم، زیرا عقل ما هر چند موارد جزئي را ادراك مي كند، اما ضعيف تر از آن است كه به همه جهان آفرينش و خصوصيات آن و رمز و راز قوانين احاطه و آگاهي داشته باشد، بلكه از آن جهت خداوند را متصف به عدالت مي دانيم كه او متصف به عالم، قادر مطلق، حكيم و رؤوف به بندگان و سایر صفات کمال مي باشد و اگر عالم هستى را با نظام آفريد و در همه چيز ميزان قرار داد حكمت او ايجاب مى كرد، و اگر قانون عدالت را در همه چيز حكمفرما فرمود علم و عدل او ايجاب مى كند.(8)
عدالت در جزا و پاداش:
عدالت در حوزه سومي نيز به كار مي رود و آن عدالت در جزا و پاداش است و حكمت و عدل خدواند ايجاب مى كند كه نيكان و بدان و عادلان و ظالمان در قیامت يكسان نباشند.(9) در توضيح اين قسم به اين مثال توجه فرمائید: می دانیم امروزه جوامع و ملل جهت پویایی و رشد جامعه با صرف هزینه های کلان اقدام به تاسیس دانشگاه می نمایند و مسئولین نیز جهت نهادینه شدن رشد و پویایی دانشجویان اعلام می نمايند: هر كس در پژوهش موضوعات خاص موفق شده حائز امتیاز گردد به او پاداش داده خواهد شد، بعد چنانچه كسي و يا كساني واجد شرايط دريافت پاداش شوند و مقام و يا نهاد مسئول، پاداش را نپردازد، قطعا اين كار بی عدالتی است. واضح است هيچ كسي اين عمل را عادلانه ارزيابي نمي نمايد.
علاوه بر لحاظ پاداش ها مسئولین باید مجازات افراد هنجار شکن را نیز لحاظ نمایند، هر چند آنان کریمانه با صرف هزینه کلان دانشجویان را مدتی مهمان آموزش های خود قرار داده اند، اما عدالت حکم می کند از تعدي و تجاوز نسبت به دیگر افراد در محیط آموزشی, آنان را برحذر دارند و در صورت تعدي مجازات خاصي را بر آنان ابلاغ نمايد. ترديدي نيست مسئولین در صورت افراط و تعدی دانشجویان حق دارند آنان را بر اساس اعلام و قراردادي كه نموده اند مجازات نمايند (بشرط تناسب كيفر با جرم)، البته مسئولین می توانند از روي بزرگواري و تفضل از مجازات خاطیان صرف نظر نمایند، بشرط اینکه حق افراد مورد تعدی واقع شده استیفاء شود.
خداوند نيز در مقام پاداش و كيفر عادل است لذا در مقابل اعمال نيك نيكوكاران، آنان را پاداش مي دهد و بدكاران به سبب كارهاي زشت شان مستحق كيفر متناسب با جرم شان می نماید، البته اگر خداوند کسی را بخاطر توبه یا شفاعت عفو نمايد منافات با عدالت او ندارد، بلكه كار مستحسني است.(10) همچنین خداوند در قیامت رنج مظلومان و محرومان را از طریق سنت «اعواض» و «انتصاف» الهی جبران می نماید.(11)
قرآن کریم نیز در آیات متعددی علت قیامت یا روز جزا، را جهت رفع ظلم و برپایی عدالت دانسته است. به عنوان مثال در آیه 47 سوره انبیاء می فرماید: (ما ترازوهای عدالت را در روز قیامت برپا می کنیم پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی شود)؛ «وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئً».
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.