پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) پس از شنيدن خبر خريد خانه توسط شريح بن حارث قاضي ایشان در كوفه، در نامه ای به او فرمودند: «اى شريح بزودى كسى به سراغت مى آيد كه بدون نگاه به قباله ات، تو را از آن خارج کرده و به قبرت تحويل می دهد، اى شريح! نگاه كن نكند اين خانه را از غير مال خود خريده باشى يا بهاى آن را از غير مال حلال پرداخته باشى كه هم دنيا را از دست داده اى و هم آخرت را ...».
پاسخ تفصیلی:
نامه 3 از نامه هاي «نهج البلاغه»، از نامه هاى امام علي(عليه السلام) است که به «شريح بن حارث»، قاضى آن حضرت در كوفه نوشته شده است.(1) روايت شده است كه شريح بن حارث، قاضى اميرالمؤمنين(عليه السلام) در دوران حكومت حضرت، خانه اى به هشتاد دينار خريدارى كرد، خبر اين قضيه به آن حضرت رسيد، امام(عليه السلام) شريح را فرا خواند و به او چنين فرمود: (به من خبر رسيده كه خانه اى به قيمت هشتاد دينار خريده اى و براى آن قباله و سندى نوشته اى و بر آن گواهانى گرفته اى)؛ «بَلَغَنِي أَنَّكَ اِبْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِينَ دِينَاراً، وَ كَتَبْتَ لَهَا كِتَاباً، أَشْهَدْتَ فِيهِ شُهُوداً». (شريح عرض كرد: آرى چنين بوده است اى امير مؤمنان)؛ «فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٌ: قَدْ كَانَ ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ». راوى اين روايت مى گويد: (امام علي(عليه السلام) نگاهى خشم آلود به او كرد سپس چنين فرمود)؛ «قَالَ: فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ لَهُ». (اى شريح بدان به زودى كسى به سراغت مى آيد كه نه به قباله ات نگاه مى كند و نه از شهودت مى پرسد تا تو را از آن خانه آشكارا خارج كند و تنها به قبرت تحويل دهد)؛ «يَا شُرَيْحُ، أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِيكَ مَنْ لَا يَنْظُرُ فِي كِتَابِكَ، وَ لاَ يَسْئَلُكَ عَنْ بَيِّنَتِكَ، حَتَّى يُخْرِجَكَ مِنْهَا شَاخِصاً، وَ يُسْلِمَكَ إِلَى قَبْرِكَ خَالِصاً».
امام (عليه السلام) در حقيقت مى فرمايد: هر چند تو با قباله و سند اين ملك را براى خود تثبيت كرده اى تا كسى مزاحم تو نشود؛ ولى هنگامى كه فرشته مرگ به سراغ تو مى آيد اعتنايى به اسناد تو نمى كند و تو را گرفته و از آن بيرون مى فرستد، چرا كه اسناد و بيّنات به درد زندگى دنيا مى خورد نه آن زمان كه انسان راهى سراى آخرت بشود.
تعبير به «شاخص» از مادّه شخوص به معناى مسافرت گرفته شده و مفهوم جمله اين است كه تو را به صورت مسافرى به عالم ديگر مى فرستند. بعضى نيز احتمال داده اند كه «شاخص» به معناى چيزى است كه آشكارا ديده مى شود و انسان هنگامى كه از دنيا مى رود روى دستها و شانه ها به صورت آشكار به سوى قبرش برده مى شود و نيز اين احتمال داده شده كه يكى از معانى شخوص خيره شدن چشم است و اشاره به اين است كه بسيارى هنگام مردن چشم هاى آنها باز و بى حركت مى ماند گويى به نقطه اى خيره شده اند؛ ولى معناى اوّل از همه مناسب تر است. جمله «وَ يُسْلِمَكَ إِلَى قَبْرِكَ خَالِصاً» اشاره به اين است كه انسان چيزى از اموال دنيا جز كفن با خود به گور نمى برد.
البتّه اينها همه در صورتى است كه خانه را از مال حلال و طيّب و طاهر خريده باشد و اگر از مال حرام يا مشكوك باشد، مصيبت بزرگتر است، لذا امام علي(عليه السلام) در ادامه اين سخن به اين نكته اشاره كرده مى فرمايد: (اى شريح! نگاه كن نكند اين خانه را از غير مال خود خريده باشى يا بهاى آن را از غير مال حلال پرداخته باشى كه هم دنيا را از دست داده اى و هم آخرت را)؛ «فَانْظُرْ يَا شُرَيْحُ لَا تَكُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَيْرِ مَالِكَ(2)، أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ! فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ».
در تفاوت ميان جمله «مِنْ غَيْرِ مَالِكَ» و جمله «مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ» با اينكه ظاهراً مضمون يكى است، ممكن است گفته شود: اولى اشاره به چيزى است كه ظاهراً جزء اموال شخص نيست، مثلا شريح خانه اى را كه خريده قيمت آن را از بيت المال بردارد و بپردازد، چيزى كه ظاهراً و واقعاً مال او نيست؛ اما «مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ» اشاره به اموالى است كه ظاهراً مال او و در اختيار اوست؛ ولى از طريق رشوه و غير آن به دست آمده كه حلال نيست.
جمله «قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا» ممكن است اشاره به اين باشد كه مال حرام آثار وضعيّه نامطلوبى دارد و باعث بدبختى انسان مى شود، همان گونه كه در كلمات قصار حضرت آمده است كه: «اَلْحَجَرُ الْغَصْبِ فِى الدّارِ رَهْنٌ عَلى خَرابِها»(3)؛ (يك سنگ غصبى در ساخت خانه، گروگانِ ويرانى آن است) و يا اشاره به آن است كه اگر از چنين اموال حرامى خانه خريده باشى ممكن است به زودى رسوا شوى و خسران دنيا علاوه بر آخرت دامان تو را بگيرد.
آن گاه امير مؤمنان او را به نكته اصلى نامه توجّه مى دهد و مى فرمايد: (آگاه باش اگر هنگام خريد اين خانه نزد من آمده بودى سندى را بدين گونه براى تو مى نوشتم كه ديگر در خريدن اين خانه حتى به بهاى يك درهم يا بيشتر رغبت نكنى)؛ «أَمَا إِنَّكَ لَوْ كُنْتَ أَتَيْتَنِي عِنْدَ شِرَائِكَ مَا اشْتَرَيْتَ لَكَتَبْتُ لَكَ كِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ، فَلَمْ تَرْغَبْ فِي شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ».
جمله «بِدِرْهَمٍ فَما فَوْقُ» ممكن است به اين معنا باشد كه به يك درهم يا بالاتر از آن در قلّت و كمي، همان گونه كه در تفسير اين آيه شريفه آمده است: «إِنَّ اللهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا»(4)؛ (خداوند از اينكه به [موجودات ظاهراً كوچكى مانند] پشه و حتى كمتر از آن مثال بزند باكى ندارد).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.