پاسخ اجمالی:
«تعصّب» به معناى پاى بندى و وابستگى شديد به چيزى است كه به دو شكل ظهور مى كند؛ در شكل منفى كه همان وابستگى هاى شديد و دور از منطق و بى قيد و شرط به مسائل كم ارزش و گاه بى ارزش و موهوم است كه سرچشمه بسيارى از نزاع هاى خونين و كشمكش هاى پر دردسر است. در شكل مثبت؛ يعنى ايستادگى و پايمردى بر امورى كه ارزش هاى والاى انسانى و اخلاقى و اجتماعى را تشكيل مى دهد و اين نوع تعصّب نه تنها عيب نيست؛ بلكه يكى از نقاط قوّت و مثبت است؛ مانند كسى كه براى حفظ دين و ايمان و يا حفظ كشور و ناموس و آبرويش پافشارى به خرج مى دهد.
پاسخ تفصیلی:
«تعصّب» به معناى پاى بندى و وابستگى شديد به چيزى است كه به دو شكل ظهور مى كند؛ در شكل منفى كه همان وابستگى هاى شديد و دور از منطق و بى قيد و شرط به مسائل كم ارزش و گاه بى ارزش و موهوم است كه سرچشمه بسيارى از نزاع هاى خونين و كشمكش هاى پر دردسر است.
در شكل مثبت؛ يعنى ايستادگى و پايمردى بر امورى كه ارزش هاى والاى انسانى و اخلاقى و اجتماعى را تشكيل مى دهد و اين نوع تعصّب نه تنها عيب نيست؛ بلكه يكى از نقاط قوّت و مثبت است؛ مانند كسى كه براى حفظ دين و ايمان و يا حفظ كشور و ناموس و آبرويش پافشارى به خرج مى دهد. به همين جهت امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 192 «نهج البلاغه» براى اينكه مخاطبان متعصّب خود را از تعصّب هاى منفى و زشت نجات داده و پيشنهاد تعصّب هاى مثبت را به آنها داده تا خلأ عاطفى آنها را برطرف سازد و نيروهاى درونى آنان را به سوى يك برنامه مثبت سوق دهد و اين، كارى است كه همه رهبران آگاه در اجتماعات براى اصلاح مفاسد اجتماعى بايد انجام دهند؛ به جاى آنكه در مقابل امواج سهمگين انگيزه هاى منفى بايستند، شكل آنها را تغيير دهند و به سوى كانال هاى مثبت سوق دهند و لذا مى فرمايد: (اگر قرار است تعصّبى صورت گيرد بايد تعصّب شما براى اخلاق پسنديده، كارهاى نيك و امور خوب و شايسته باشد، همان افعال و امورى كه مردان بزرگوار و شجاع از خاندان عرب و سران با شخصيّت قبايل در آنها بر يكديگر پيشى مى جستند)؛ «فَإِنْ كانَ لَابُدَّ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ فَلْيَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ، وَ مَحَامِدِ الْاَفْعَالِ، وَ مَحَاسِنِ الْاُمُورِ، الَّتِي تَفَاضَلَتْ فِيهَا الْمُجَدَاءُ(1)وَ النُّجَدَاءُ(2) مِنْ بُيُوتَاتِ الْعَرَبِ وَ يَعَاسِيبِ(3) الْقَبَائِلِ».
اشاره به اينكه سرمشق شما در اين امور نبايد جاهلان بى منطق باشند؛ بلكه به افراد با شخصيّت، عاقل و هوشيار اقتدا كنيد همان ها كه در كسب فضايل و مكارم اخلاق بر يكديگر پيشى مى گرفتند و نيروهاى خود را در اين ميدان مسابقه انسانى به كار مى بردند.
سپس در چند جمله كوتاه به شرح آن پرداخته مى فرمايد: ([يعنى] در صفات پسنديده و انديشه هاى والا و مقام هاى بلند و آثار ستوده [در كسب اين امور تعصّب به خرج دهيد])؛ «بِالْاَخْلَاقِ الرَّغِيبَةِ، وَ الْاَحْلَامِ الْعَظِيمَةِ، وَ الْأَخْطَارِ الْجَلِيلَةِ، وَ الْآثَارِ الْمَحْمُودَةِ».
اين امور چهارگانه كه در كلام حضرت آمده است در واقع ابعاد شخصيّت انسان را بيان مى كند، اخلاق شايسته، فكر بلند، مقام والا، و آثار نيك (مانند آثار علمى و خدمات اجتماعى)، كسى كه اين امور را در خود جمع كند به يقين انسان شايسته و پر ارزشى است كه مى تواند الگو براى ديگران باشد.
آنگاه در ادامه اين سخن امام(عليه السلام) انگشت روى جزئيات مسائل اخلاقى گذاشته، به ده نمونه از مكارم اخلاق و صفات بارز انسانى اشاره كرده و همگان را به آن دعوت مى كند، مى فرمايد: ([اگر مى خواهيد تعصّبى داشته باشيد] درباره خصلت هاى مطلوب تعصّب به خرج دهيد؛ از جمله حفظ حقوق همسايگان، وفاى به عهد و پيمان، انجام كار نيك، مخالفت با تكبّر، اقدام به جود و بخشش، خوددارى از ستم، بزرگ شمردن قتل نفس [و پرهيز شديد از آن]، انصاف درباره مردم، فرو خوردن خشم و اجتناب از فساد در زمين)؛ «فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ، وَ الْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ(4)، وَ الطَّاعَةِ لِلْبِرِّ، وَ الْمَعْصِيَةِ لِلْكِبْرِ، وَ الْأَخْذِ بِالْفَضْلِ، وَ الْكَفِّ عَنِ الْبَغْيِ، وَ الْإِعْظَامِ لِلْقَتْلِ، وَ الْإِنْصَافِ لِلْخَلْقِ، وَ الْكَظْمِ لِلْغَيْظِ، وَ اجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ».
بى شك انسانى كه جامع اين صفات دهگانه باشد، انسان شايسته و پرارزشى است و جامعه اى كه اين اصول در آن حكمفرما گردد، جامعه اى است از هر نظر سالم و سعادتمند و پيشرو.
شايان ذكر است صفات مزبور بر دو گونه است: بعضى اشاره به پرهيز مفاسد فردى و جمعى مى كند؛ مانند «اعظام قتل»، «مخالف با تكبّر» و «اجتناب از فساد در زمين»، بخشى ديگر ناظر به كارهاى مفيد و سازنده است مانند «حفظ حقوق»، «وفاى به عهد»، «انجام نيكى ها» و «جود و بخشش».
«حفظ جوار» به معناى رعايت حقوق همسايگان در اسلام مورد تأكيد قرار گرفته است. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «حُسْنُ الْجَوارِ يَعْمُرُ الدِّيارِ وَ يَزيدُ فِي الْأَعْمَارِ»(5)؛ (نيكى به همسايگان سبب آبادى و فزونى در عمر است). «حسن جوار» تنها به اين نيست كه انسان توليد مزاحمتى براى همسايگان نكند؛ بلكه در مشكلات به يارى آنها بشتابد و اگر احياناً مزاحمتى از سوى آنها شد با رفق و مدارا برخورد كند و به يقين اگر اين دستور اسلامى را همه رعايت كنند موجى از محبّت و دوستى در سرتاسر شهرها و آبادى ها پيدا مى شود.
«وفاء به ذمام» اشاره به وفاى به عهد و پيمان است كه در اسلام اهمّيّت فوق العاده اى دارد و «انصاف درباره خلق» اشاره به اين است كه حقوق خود و ديگران را به يك چشم نگاه كند؛ آنچه براى خود مى خواهد براى ديگران نيز بخواهد و آنچه براى خود نمى خواهد براى ديگران نيز نپسندد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.